کریمه اهل بیت, اشعار و متون ادبی
ای کوثرِ کوثر رسولالله
عصر شیعه ـ ای کوثرِ کوثر رسولالله زهرای مکررِ رسولاللههم سوره نور موسی جعفر هم پاره پیکر رسولاللهمعصومه خانواده عصمت صدیقه دیگر رسولاللهجایی که تو در حضور بابایی زهراست به محضر رسولاللهسرچشمه گرفته روح پاک تو از روح مطهر رسولاللهتو بعـد ائمـه یـک امـام استی شایسته این چنین مقام استی ای روح و روان عترت و قرآن در جسم تو جان عترت و قرآنچون آینه پیش دیدهات پیدا اسرار نهان عترت و قرآناز
والى ولایت عصمت
عصر شیعه ـ منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگارکافکند در دیار قمم روزگار، بارخوش بار یافتم به حریمى که جبرئیلبىاذن خادمان به حریمش نجسته باراین بارگاه بضعه باب الحوائج استکز وى رواست، حاجت مخلوق روزگاراین پیشگاه فاطمه بنت موسى استکز بعد فاطمه به زنان دارد افتخارخارى اگر به کف پاى زائرش گیردملک، به سوزن مژگان، ز پاش گیرد خاردختر بدین جلال، نپرورده مام دهردختر بدین مقام، نیاورده روزگارچشم فلک ندیده و ن
ادامه کریمه اهل بیت, اشعار و متون ادبی
مریم دوران
عصر شیعه ـ اى دختــــر دیــن و خواهر ایماناى مهـــر سپــــهر دانش و عرفاناى اســوه شــرم و عفت و عصمتالـــگوىِ وقــار و حشمـتِ نسواناى بنـــت امام هفتمیــن، مــوسیآن معـــدن صبر و حجّت یــزداندر چـــرخ وفا، تو مهرِ رخشنــدهدر بـــرج حیـا، تو اخـــــر تاباناى رونــــق دیــــن احمـد مرسلاى پایـــــه رفعتـت بر از كیـوانبر اوج شــرف، مثـــالی از زهـرادر قـــدس مقـــام، مــریم دوراندر بــاغ كمــال،
مرغ دلم راهی قم می شود
عصر شیعه ـ مرغ دلم راهی قم میشوددر حرم امن تو گم میشود***عمه سادات سلام علیکروح عبادات سلام علیک***كوثر نوری به كویر قمیآب حیات دل این مردمی***عمه سادات بگو كیستی؟فاطمه یا زینب ثانیستی؟***از سفر كرب و بلا آمدی؟یا كه به دنبال رضا آمدی؟***من چه كنم شعله داغ تو رادرد و غم شاهچراغ تو را***کاش شبی مست حضورم كنیباخبر از وقت ظهورم كنیزنده یاد آقاسی
آینه زینب كبری
عصر شیعه ـ سائل لطف نوشتند بنی آدم را سر ِ این سفره نشاندند همه عالم راصبح فردا عجبی نیست اگر بنشانند یك طرف آسیه و یك طرفت مریم راحس ِ معراج نشینیِ من این است فقط گوشه ای از حرمت پهن كنم بالم رادر ضریحت شرف آدمیت ریخته اند پس محال است كه آدم نكند آدم راهمه بالفعل مسیح اند اگر پخش كنند
خدا نخواست
عصر شیعه ـ و دانه ریخت بیایی کبوترش باشیدوباره آینه ای در برابرش باشینه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسیمیان راه پرستوی پرپرش باشی«مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»هاستنخواست گم شده ای مثل مادرش باشیخدا تو را به دل بی قرار ما بخشیدو خواست جلوه ای از حوض کوثرش باشیبه «قم» رسیدی و گم کرد دست و پایش راچو دید آمده ای سایه ی سرش باشیاجازه خواست که گلدان مرمرت باشدو تا همیشه تو یاس معطرش باشینگاه تو ه
دُرّ هفـت دریا
عصر شیعه ـ سلام خواهر قرآن، سلام دختر دینسلام مادر عصمت، سلاله یاسینسلام دختر طاها و نور و طور سلامسلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلامتو وارث شرف و احتـرام فـاطمهایتو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهایعجیب نیست که بابا به تو سلام کندو یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کندتو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانوتـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانوحریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداستمزار گمشده فاطمه در آن پیداستتو شوی نک
دل شاه خراسان
عصر شیعه ـ حرم امن تو کافی است هراسان شده رامثل شه راه بده آهوی گریان شده رادل سپردیم به آن معجزه ی چشمانتتا که آباد کنی خانه ی ویران شده رامِهر تو باعث خاموشی آتشـدان استخارج از دست خلیل است ، گلستان شده راگندم ری به تنور کرمت پخته شوداز تو داریم پس این مزرعه ی نان شده راهرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر استاز طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده رابه درخانه ی تو بسته و وابسته شدیمچه نیازی است به جنّت سگ
چشم انتظار
عصر شیعه ـ در سرد سیر شهر دل، روح بهاریدر شوره زار سینه ی من چشمه ساریمیخواهی امشب بر کویر دیدگانمبا روضه هایت باغی از شبنم بکاریسهم تو از ارث پدر، خونجگر بوداز کودکی در ماتم او سوگواریمنزل به منزل در پی دلدار رفتیدر دشت های عاشقی محمل سواریداغ عزیزانت بلای جانتان شدتو زخمی تیغ جفای روزگاریتا مقصدت مشهد، دگر راهی نماندهای کاش می شد اندکی طاقت بیاریمی سوختی از آتش تب، بین بستردلخسته راضی به رضای
نم نم اشک
عصر شیعه ـ تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدییک نخی از چادرت مانند کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدیبوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدیدر میان شوره زار قم بهشتی ساختی مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا شدیجا نم