
عامل اصلی دینگریزی عمل مدعیان دین است
سیدمجتبی حسینی با تأکید بر اینکه عامل اصل دینگریزی رفتارهای مدعیان و متولیان دین است، تصریح کرد: مشکلات جامعه ما دلایل مختلفی دارد که بسیاری از آنها هیچ ارتباطی به دین ندارد. این مشکلات ناشی از نوع تربیت و تعاملات زندگی اجتماعی ماست. باید آن عامل اصلی را پیدا کنیم، نه اینکه دین را مظلومانه مورد انتقاد قرار دهیم و همه مشکلات را به دین نسبت بدهیم.
به گزارش عصر شیعه؛ یکی از چالشهای جدی که جامعه ایران با آن روبروست «افول دینداری در جامعه» است که تأثیرات خود را در ابعاد فردی و اجتماعی آشکار ساخته است. به نظر میرسد یکی از عوامل افول دینداری، تبیین نشدن کارکرد دین و گزارههای دینی است. به همین بهانه عصر شیعه به سراغ سیدمجتبی حسینی، کارشناس مسائل دینی، رفت.
او تحصیلات حوزوی خود را از سال دوم راهنمایی آغاز کرد و در سن ۳۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید. وی همچنین همزمان کارشناسی مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه تهران و پس از آن کارشناسیارشد معماری و کارشناسیارشد فلسفه علم را نیز به پرونده علمی خود افزود. از این مهندس اسلامشناس تاکنون بیش از ۲۰ تألیف در حوزه دینپژوهی و بیش از هزار ساعت سخنرانی منتشر شده است. مشروح گفتوگو با او در ادامه از نظر میگذرد؛
عصر شیعه ــ یکی از عوامل دینگریزی مسئله «کارکرد» دین است. طبیعتاً اگر کارکرد دین برای مردم تبیین شود، مردم به دین گرایش پیدا میکنند. نظر شما درباره کارکرد دین و مسئله دینگریزی چیست؟
مهمترین دلیل دینگریزی رفتار دینداران است؛ وگرنه کسی از دین گریزی ندارد. اگر جذب دین نشود لااقل گریز از دین ندارد. رفتار ما دینداران یا مدعیان دین یا مبلغان دین یا متولیان دین موجب دینگریزی میشود. اگر این عامل نباشد، ممکن است طرف جذب دین نشود، ولی گریز پیدا نمیکند. خیلی افراد گریز از دین ندارند، جذب دین هم نمیشوند. ریشه دینگریزی در خود دین نیست، بلکه در رفتار و ادعاهای متولیان دین است. مثلاً من جذب مارکیسم نمیشوم، ولی وقتی در کشوری مارکسیسم ادعاهایی مطرح میسازد و مشکلاتی به وجود میآورد، مردم مارکسیسمگریز میشوند. بنابراین تقابل ما تقابل عدم و ملکه است.
با وجود این، یکی از مسائلی که در مقام عامل دینگریزی مطرح میشود مسئله کارکرد دین است. البته باز تصریح میکنم که مشکل اصلی دینگریزی این نیست؛ بلکه عمل دینداران است. دنیای جدید به همه چیزی نگاه کارکردی دارد. همچنین دنیای جدید انسان را مطالبهگر قرار داده است. در گذشته انسان صرفاً مسئول بود، ولی الآن «دیگریمسئول» شده است. فرق انسان جدید و انسان قدیم در این است. انسان قدیم خودش را مسئول میدانست و میگفت که از من چه میخواهند و باید چه کار بکنم؟ انسان جدید میگوید که برای من چه کار میکنند؟ به همین خاطر شما به مغازه هم میروید نوشته است «حق با مشتری است». خلاصه نوع نگاه ما فرق کرده است و الآن میپرسیم که دین برای من چه کار میتواند بکند؟
کارکرد اصلی دین، انسانسازی است
چون در دنیای جدید زندگی ما مادی است، توقع داریم کارکرد دین هم کارکرد مادی باشد. اشتباه ما این است کهمیخواهیم در همین فضای مادی، کارکردهای دین را تبیین کنیم. اگر جاده خراب و آمار تصادفات زیاد است ربطی به دین ندارد. اگر مدیریت اقتصادی خراب است ربطی به دین ندارد. دین آمده انسانها را درست کند. دین با قلب شما کار دارد. مخاطب دین قلب شماست. دین قرار است آینده شما را که قیامت است درست بکند، ولی آینده را طوری درست میکند که شما در این مسیری که باید طی کنی زندگی خوبی داشته باشی. با وجود این قرار نیست همه مسائل دنیای شما را دین حل کند. اصلاً دین چنین ادعایی ندارد. دین در حوزه کارهایی که به آینده فردی و اجتماعی شما مربوط است حرف میزند. اگر اسم اینها کارکرد است، آری دین کارکرد دارد.
دین آمده است انسان را درست کند. این انسان اگر درست شود، سایر مسائل را خودش درست خواهد کرد. به قول شاعر، چون که در جان رفت جان دیگر شود/ جان چو دیگر شد جهان دیگر شود. میخواهیم «جهان دیگر شود» را از دین بگیریم. در صورتی که دین میگوید من تو را درست میکنم، تو جهان را درست میکنی. ما این حلقه را برداشتیم و دین را به یک الگوریتم اجرایی بدل ساختیم، بعد میبینیم جواب نمیدهد. بعد ایراد میگیریم که این دین برای هزار و چهارصد سال پیش است. آری، دنیای امروز با هزار و چهارصدسال پیش خیلی فرق کرده است، ولی انسان فرق نکرده است. بنابراین کارکرد دین انسانسازی است. این نکته را فراموش کردیم و به هر دلیلی حذفش کردیم و در ازایش آمدیم کارکردهای دیگری برای دین تولید کردیم.
عصر شیعه ــ جنابعالی معتقدید که کارکرد دین انسانسازی است، با این اوصاف آیا جوامعی که دین ندارند انسان نیستند؟ حتی ادعا میشود جوامعی که مانند ما پایبند به دین نیستند، به مراتب اخلاقمدار از جامعه ما هستند. به عبارت دیگر، نتیجه سخن شما این است که باید مشکلات جامعه ما در حوزه اخلاق و انسانسازی از سایر جوامع کمتر باشد؛ در صورتی که اینگونه نیست.
خیلی از مشکلات جامعه ما ربطی به دین ندارد، اما شاید با دینداری ما ارتباط داشته باشد. اتفاقاً این مشکلات به طور مستقیم ناشی از عوامل دیگری است که به آنها اشاره نمیکنم. برای کشور ما نفتخیر است که هم بلاست و هم طلا. این مسئله ناخودآگاه موجب اقتصاد نفتی، اختلاس، اختلاف طبقاتی، دروغ و ... میشود. سوای این، ما یک کشور جهان سوم هستیم. همچنین ژئوپلوتیک خاصی داریم و ... . باید همه این عوامل را مورد نظر قرار دهیم.
نگوییم که فقط چون مسلمان هستیم مشکل داریم. اگر جلوی هیئت ترافیک میشود، جلوی سینما هم ترافیک میشود. سینما که پدیدهای مدرن است و ارتباطی به دینداری ندارد. عروسی هم برگزار شود، ترافیک ایجاد میکند. پس علت ترافیک که دین نیست. این مشکلات ناشی از نوع تربیت و تعاملات زندگی اجتماعی ماست. باید آن عامل اصلی را پیدا کنیم، نه اینکه دین را مظلومانه مورد انتقاد قرار دهیم و همه مشکلات را به دین نسبت بدهیم.
همه مشکلات ما ناشی از دین نیست
درست است خیلی از مدعیان و متولیان دین رفتار درستی ندارند، اما همه مشکلات به دین ربط ندارد. در برخی کشورهای جنوب شرقی آسیا صرفاً به دلیل تغییر فرهنگ مردم، مشکلات جامعه حل و فصل شده است. در این جوامع فرهنگ و سبک زندگی مردم عوض شد، مشکلات جامعه رفع شد. یک خبرنگاری رفته بود پاکستان، دیده بود مردم در خیابان زباله میریزند. از مردم پرسیده بود چرا زباله میریزید؟ گفته بودند که پولش را دادهایم! یعنی به شهرداری پول دادیم تا زبالهها را جمع کند. همین سؤال را از مردم سنگاپور پرسیده بود که چرا در خیابان زباله نمیریزید، مردم سنگاپور گفته بودند: چون پولش را دادیم زباله نمیریزیم. این ربطی به دین ندارد. این ناشی از تربیت و تعالیم اجتماعی است.
یک زمان میخواهیم شعار بدهیم و بگوییم دین بد است. به همین خاطر همه مشکلات را به دین نسبت میدهیم. این بحث عالمانه نیست. همه مشکلات ما ریشه در دین ندارند. مارکس میگفت که دین تخدیر جامعه است. یک وقت شما را تخدیر میکنند که کار بد انجام بدهی، یک زمان شما را تخدیر میکنند کار خوب انجام بدهی. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. برداشتهای نادرست از دین و سوءاستفادههای از دین ممکن است تأثیر داشته باشد، اما متن دین خیر. اکنون انسان محترمی از دنیا میرود، خیابان را میبندند. چرا خیابان را میبندید؟ یکبار در تلویزیون بحث کردم که حق ندارید حتی برای یک برنامه مذهبی خیابان را ببندید. عین فتواست که نماز خواندن در خیابان مکروه است، اگر باعث شود راه مردم بسته شود، این نماز باطل است. آیا به این تعالیم عمل میکنیم؟ بر این اساس نمیتوانم بپذیرم همه مشکلات مربوط به دین است. ما به اسم دین کارهایی را که خودمان دوست داریم انجام میدهیم.
عصر شیعه ــ میفرمایید که بسیاری از مشکلات ما ریشه در امور دیگری غیر از دین دارند. برخی ادعا میکنند که اگر دینداری ما درست شود، مسائل دیگر مانند اقتصاد، اخلاق و ... هم درست میشود. آیا دین میتواند مشکلاتی را که ناشی از عوامل دیگر است جبران کند؟
اگر به درستی به دین عمل شود بله. برای مثال اگر مهندس میخواهد خانه بسازد، خوب بسازد این کار دینی است، ولو اینکه ریش داشته باشد یا نه. اگر ریش داشته باشد، ولی وقتی میخواهد خانه بسازد خوب نسازد، کار دینی نیست. در روایت آمده است: «الدین و الادب ثمرة العقل؛ دین و ادب ثمره عقل است». بشر از زمانی که عاقلانه زندگی کرد توانست مشکلاتش را بهتر حل کند.
عصر شیعه ــ در ابتدا بیان کردید که دینگریزی ارتباطی به کارکرد دین ندارد. با وجود این جوانان بسیاری را میبینیم که چون مثلاً در خصوص کارکرد حجاب یا نماز اقناع نشدهاند، به گزارههای دینی عمل نمیکنند. در اینباره توضیح نظر شما چیست؟
الآن خیلی افراد در کشورهای غیرمسلمان صرفاً قرآن را میخوانند و مسلمان میشوند. آنها چه دیدهاند که مسلمان شدهاند؟ اینکه نتوانستیم جوانان را اقناع کنیم به خاطر این است که بد عمل کردهایم؛ یعنی اینها چیزهای بدی از من دیدهاند، حالا حرف خوب هم بزنم، بد برداشت میکنند. قرآن کریم میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند» (آلعمران/۱۵۹).
ما برای خودمان فیلم درست کردهایم! نمیخواهیم آنگونه که قرآن فرموده است عمل کنیم، لذا به دنبال کارهای دیگر افتادیم. مدام سمینار میگذاریم، جلسه میگذاریم، کار فرهنگی میکنیم. پیامبر(ص) استدلال مفصلی نیاورد و صرفاً با مردم مهربان بود. روایت میفرماید: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ». اگر شما به غیر زبان مردم را دعوت کنید جذب میشوند. اگر ببینم همه چیز شما خوب است چه دلیلی دارد که سخن شما را گوش ندهم و جذب نشوم؟
عصر شیعه ــ یعنی اگر رفتار ما درست شود مردم جذب دین میشوند؟ با اینکه بسیاری از مردم نسبت به تعالیم دینی آگاهی دارند، اما چه عاملی سبب میشود این باورها به حوزه عمل راه پیدا نکند؟
نفس است. گروهگرایی، جناحگرایی، هیئتگرایی و ... برای ما اصل شده است. کار دین هویتسازی است. ما هویت دین را مجموعهای از خودمان، دینمان، محلهمان، گروهمان و ... قرار دادهایم و همه اینها جزء هویت ما قرار گرفته است. گاهی اوقات حاضر نیستیم به دین عمل کنیم تا به هویتمان آسیبی نرسد. مثلاً طرف هوادار یک تیم فوتبال است و به هواداران سایر تیمها توهین میکند، چون هویت تیمی بر هویت دینی او غلبه پیدا کرده است. خیلی اوقات هویت شخصی ما بر ما حکمرانی میکند، نه دینمان. مثلاً کسی که صدای بلندگوی هیئت را زیاد میکند، با وجود اینکه میداند موجب آزار مردم است. به این خاطر است که هویت هیئتیاش بر هویت مسلمانیاش غلبه پیدا کرده است. حرف آخر اینکه اگر درست مسلمان بشویم، همه چیز خودش درست میشود.