
عالمی که سرمایه علمی اش را در دانشگاه پس اندازکرد
علمایی فرزانه و وارسته همچون آیتا... سید عزالدین حسینی زنجانی (ره) بحق، جایگاهی ویژه در تبیین و تحلیل فرهنگ و سبک زیست فاطمی بویژه برای اقشار جوان و پویا داشتهاند که همین اهتمام ویژه، رسالتی را بر ما سایه گستر میسازد
چه بوی غریبی اینجا به مشام جان می رسد! شبیه بوی آن روز. همان صبحی که بهت زده و غمگین به تسلیت گویی آمده بودم خاندان ارجمندی را که در سوگ یک مرد، یک بزرگ، یک فقیه نشسته بودند. آن روز چند ساعتی بیش از ارتحال جانسوز عالم بزرگوار آیتا... سیدعزالدین حسینی زنجانی نمی گذشت که اشکهایم به جای پاها مرا به خانه سوگوارش رساند.
سیاه پرده ها، سیاه جامه ها و سیاه واژه ها همگی از یک فراق دردناک حکایت می کرد. مهربان چهره قاب گرفته اش اما، از هرسو با نگاهم این زمزمه داشت: " راه را دریاب ؛ رهرو گذراست . "
در و دیوار آن خانه صمیمی، آن روز عزادار بود و غمزده نبودن" آقا" . باغچه باصفای آن حیاط کوچک، از هر تازه واردی سراغ آن دستهای سخاوتمند را می گرفت و آن چشمهای بارانی .
وقتی با اهل منزل همکلام شدم، شگفتا! یکباره موجی از آرامش و رضا و خدامحوری را توأم با اندوهی بی پایان به سوی جانم روان دیدم.
بانوان حاضر در بیت آقا اعم از دخترخانمها و عروس خانمهای آیت ا... فقید که خود البته هریک فاضله بانویی دانشمند و پر ارج و قرب بودند ؛ در نهایت تألمی آمیخته با صبوری، خاطرات و آموزههای ناب سالهای خوب با پدر بودن را مرور می کردند به بهانه پاسخ به پرسشهای گم و گیج من.
حاجیه خانم، همسر وفادار و همواره در کنار "آقا" نیز با اینکه در اقیانوس پر تلاطم سوگ و تنهایی غوطه ور بود، بزرگ منشانه و با تأسی از مرام مردمداری آن گرامی همسر، همکلامی مرا با رویی گشاده و چشمانی اشکبار پذیرفت و دقایقی ارزشمند از "او" گفت.
در این میان بی شک، دریای بیکران فضایل و کمالات بزرگ بانوی دوعالم حضرت ام ابیها، ریحانه النبی(ص) فاطمه زهرا (س) همواره غواصان درشکاری را به تفحص و تأمل فراخوانده و در تاریخ علم و حدیث، تنها انگشت شمار از ابرار و نیکان روزگار توفیق یافتهاند در این بحر طویل و ژرف غور و غوص کنند و درگذر سالها مطالعه و تحقیق، یک چند در گرانمایه از آن اقیانوس بیکرانه به ارمغان آورند و در ساحل فهم و ادراک تشنگان عرضه کنند.
از این میان، صد البته علمایی فرزانه و وارسته همچون آیتا... سید عزالدین حسینی زنجانی (ره) بحق، جایگاهی ویژه در تبیین و تحلیل فرهنگ و سبک زیست فاطمی بویژه برای اقشار جوان و پویا داشتهاند که همین اهتمام ویژه، رسالتی را بر ما سایه گستر میسازد مبنی بر انتقال و انتشار ماحصل این مجاهدتهای علمی و فرهنگی و در عین حال اجتماعی آن بزرگوار فقید در میان اقشار مختلف جامعه بخصوص خانوادههای جوان.
در این راستا و با هدف تحقق بخشی از این رسالت، با آیتا... سید محمد زنجانی فرزند ارشد آیتا... سیدعزالدین حسینی زنجانی گفتوگو کردهایم تا مستندترینها را در اینباره تقدیم حضورتان کنیم.
***
* چه وجوه مشترکی میان ویژگیهای معنوی و فرهنگی سبک زندگی آیتا... فقید سید عزالدین زنجانی با الگوی زیست فاطمی را در زندگی آن مرحوم دیده اید؟
- پدر، علاقه ویژهای به حضرت صدیقه طاهر(س) داشتند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش نیز بر رعایت اصول و آداب زیست فاطمی اهتمام خاص میورزیدند. در درجه اول، حق شناسی و مسؤولیت شناسی برایشان در صدر امور بود و همیشه بر این باور بودند که انسان اگر حق تعالی را به درستی و بخوبی بشناسد و به مسؤولیتهای فردی خود عمل نماید، در مسیر الهی که همانا مسیر اهل بیت (ع) میباشد حرکت کرده است. در زندگی اجتماعی، ایشان به پیروی از سیره حضرت صدیقه زهرا (س) بسیار مردمدار بودند و حل کردن مسايل مردم جزو وظایف و مسؤولیتهای روزانه خود میدانستند.
*آن عالم بزرگوار در زندگی اجتماعی چگونه منش و روش حضرت فاطمه (س) را به کار میبستند؟
یکی از سیرههای حضرت صدیقه طاهره (س) ارتباط با جامعه و مردم بوده و پاسخ دادن به پرسشهای شرعی و دینی زنان آن زمان خود را متکفل بودهاند، در تاریخ هم آمده و در حالات شریفه آن حضرت نوشتهاند که خانمی را در یک روز 10 مرتبه مادرش میفرستد محضر ایشان برای سؤالهای شرعی به گونهای که آن خانم مراجعه کننده عذرخواهی میکند و میگوید مادر من در این مسایل دقت بیش از حد دارد و به همین دلیل مدام برایش سؤال پیش میآید و من را میفرستد تا پاسخ را از شما بگیرم و در نتیجه شما اذیت میشوید. حضرت در پاسخ میفرمایند: ما اهل بیت وظیفه داریم مشکلات مذهبی و دینی و اجتماعی شما را با بیان احکام الهی حل کنیم و براساس وحی الهی و براساس رضای الهی این امر بر ما تکلیف است. این مسأله انصافاً در زندگی ابوی مورد عمل بود، چنانچه زمانی که در زنجان بودند از ساعت 7 صبح پاسخگوی سوالات مردم بودند که تا دیر وقت شب و حتی گاهی تا 12 شب هم به درازا میکشید. مراجعات گوناگون، مسايل شرعی، مسايل اجتماعی و برخی اختلافها که عموماً در دفتر ایشان حل میشد. جالب است بدانید پیش از انقلاب دادگستری زنجان در گزارشهایی که به مرکز میداده، میگوید؛ بیشتر منازعات و مرافعاتی که در زنجان مطرح میشود در دفتر آیتا... زنجانی حل میشود و نوبت به دادگستری نمیرسد! بنابراین ایشان ارتباطات بسیاری با مردم داشتند و در سالهایی هم که در مشهد تشریف داشتند همینطور بود و با مردم بسیار در ارتباط بودند. اما دیگر چندان جنبه مرافعات و منازعات نداشت، بلکه مراجعات مردم درخصوص سؤالات شرعی و مسايل علمی بود بخصوص دانشجویان که از محضر ایشان بسیار استفاده میکردند و من شاهد بودم جمعی از دانشجویان آمدند و تقدیر نامهای به ایشان تقدیم کردند مبنی بر اینکه ما هر وقت آمدیم و به ایشان مراجعه کردیم و سؤالهایمان را مطرح کردیم، ایشان با روی باز با ما برخورد کردند و پاسخ دادند. البته این یکی از وظایف روحانیت است که بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند، چون هدف نهایی این همه معلوماتی که در حوزهها کسب میکنند این است که بتوانند این معارف را به مردم طوری انتقال دهند که مفید و مؤثر واقع شود و آیت ا... زنجانی(ره) هم در این مورد موفق بودند، بخصوص در محیطهای دانشگاهی سرمایهگذاری میکردند. حتی یک روز به من فرمودند ما شاید نتوانیم مشکلات اینها را حل بکنیم، اما حداقلش این است که حرفهایشان را گوش میکنیم. همین گوش کردن به حرفها سبب میشود دل مخاطب سبک شود.
*درخصوص کتاب «شرح و تفسیر خطبه فدکیه» هم توضیحاتی بفرمایید و اینکه حضرت آقا در چه احوالاتی به تقریر این اثر نفیس میپرداختند؟
ولایت اهل البیت (ع) در خاندان ما ریشه دارد و ریشه این اعتقاد نشأت گرفته از آبا و اجداد ماست که همگی در شرایط اجتهاد و فقاهت بودهاند چنانکه پدر ایشان هم یک مجتهد سالک و تحصیلکرده نجف بود ایشان علاوه بر نبوغ فکری که در مسايل فقه و اصول داشته در مسیر سیر و سلوک معنوی هم در درجه بسیار بلندی بوده و تاکید بسیار بر تهذیب نفس به فرزندان خود داشته اند که تبلورش در مرحوم آیت ا... زنجانی(ره) بیشتر از دیگر فرزندان آن مرحوم بوده است. انس با خدا، انس با ادعیه، انس با قرآن، انس با صحیفه سجادیه همگی از برکات پدر بزرگوارشان بوده، ایشان خیلی با صحیفه سجادیه انس داشتند و شاید همه دعاها را اگر هر بخشی از آن را شما میخواندید پس و پیش دعا را میخواندند و تا این حد تسلط داشتند و خلاصه انس با دعا و انس با خدا ایشان را کشانده بود به یک فهم ویژهای از روایات اهل بیت(ع) که شرح این خطبه والا که خود یک دوره از معارف توحیدی در قالب معارف فاطمی است نمونهای از آن روایات است که از زبان صدیقه طاهره (س) بیان شده است و ایشان تأکید داشتند که آن مذاکرات حضرت فاطمه (س) با زنان انصار هم جزو متمم و مکمل خطبه فدکیه است که حضرت، تاریخ صدر اول اسلام را تجزیه و تحلیل میکنند از حضرت علی(ع) و از اینجا معلوم میشود ایشان در موضوعات سیاسی و اجتماعی زمان خودشان دخالت تام داشته و احساس مسؤولیت میکرده و انحراف را در جامعه میدیدهاند و آن مقداری که برای یک بانو میسر است، در دفاع از مقام حضرت علی(ع) کوتاه نیامدهاند.
مرحوم پدر همیشه میفرمودند که این شرح بر خطبه فدکیه را که خداوند توفیق داد به رشته تحریر و تقریر درآورم یک دوره جهان بینی و تفسیر جهان بینی است و ایشان براساس همین علاقهای که به آن حضرت داشتند مطالب بسیار زیبایی از زندگی آن بزرگوار آوردهاند. به نظر میرسد بسیاری از ما هنوز با این دیدگاههای فاطمی بسیار بیگانهایم و ایشان همیشه تأسف میخوردند.
به عنوان مثال یکی از نکاتی که در زندگی مشترک حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) دیده میشد درک همدیگر بود که خیلی حایز اهمیت است و رمز بقای زندگی مشترک و رمز خوشبختی است. اینکه هر کسی موقعیت خودش و دیگری را درک کند و براساس این درک موقعیت به تکالیفش عمل نماید. ایشان مثال میزدند حضرت صدیقه طاهره(س) به اتفاق حضرت علی(ع) در نخستین روزهای زندگی مشترکشان به محضر رسول خدا(ص) رفتند و تکالیف خودشان را از ایشان پرسیدند و پس از برگشتن از این دیدار و گفت و گو به همسرشان حضرت علی(ع) گفتند: نمیدانید من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا(ص) از طرف خداوند مسؤولیت و تکلیف زنها را در خانه مقرر فرمود.
بنابراین اگر هر شخصی حقیقت و مسؤولیت خود را بشناسد و به مقام حق شناسی و مسؤولیت شناسی برسد، رمز و راز زندگی سعادتمندانه را یافته است. متأسفانه بیشتر ما تحت تأثیر تبلیغات واقع میشویم و از حقوق و مسؤولیتهای اصلیمان غافلیم و فکر میکنیم مثلاً دارای چنین حق و یا چنان مسؤولیتی هستیم، در حالی که در جهان بینی توحیدی اگر انسان خدا را خوب باور کند، در نتیجه ولایت خدا را بر خودش میپذیرد و خود را تحت سرپرستی خداوند قرار میدهد و درمییابد که خداوند چه تکلیفی بر او گذاشته است و چون حضرت فاطمه زهرا(س) یک زندگی توحیدی را براساس قرآن و بیان رسول اکرم(ص) آغاز کرده بود از بازشناسی حقوق، تکالیف و مسؤولیتهایش در زندگی مشترک از زبان رسول خدا(ص) بسیار خشنود و خوشحال شد.
*با توجه به چالشهای فکری گوناگون و فراوان در جامعه امروزی، حضرتعالی با عنایت به آموزههای الهی چه راهکارهای عینی و عملی را برای به روز رسانی فرهنگ کسب زندگی فاطمی بویژه در بیان خانوادههای جوان ارایه میکنید؟
این مسأله در کتابهای کلامی و حکمتی ما و در روایات هم تأکید شده اگر بپذیریم انسان موجودی متفکر و مختار است، یعنی اینکه این انسان با فکر مسیر زندگی خودش را انتخاب خواهد کرد و ما از این نکته غافلیم و فکر میکنیم دین فقط دستورهای تعبدی یا دستورهای غیرتعبدی در رابطه با معاملات و امثالهم است، در حالی که دین تشکیل شده است از اصول و فروع- اصول یعنی همان جهان بینی و تفسیر و تحلیل انسان.
این چالشهایی که در جامعه میبینید، ریشه در دیدگاه و روش نگرش و تفکر ما نسبت به عالم دارد. اگر ما خداشناس واقعی باشیم بیتردید ولایت خدا را میپذیریم و پذیرفتن ولایت خدا انسان را در چارچوبی قرار میدهد که سعی میکند در راستای رضای حق تعالی حرکت نماید از این رو شما میبینید شعار ائمه اطهار(ع) این است که «رضی ا... رضانا اهل البیت» هدف غایی ما این است که ببینیم خداوند از ما چه میخواهد، بنابراین اگر ما این نکته را در خانوادهها و در جامعه پیاده نکنیم بیتردید از قافله عقب هستیم، بنابراین باید به معارف بها دهیم. مراد از معارف جهان بینی است که اهل بیت(ع) دارند و به آن سفارش و تأکید میکنند. آن معارف را باید به جامعه منتقل کنیم و بینش و بایدها و نبایدهایی که جهان بینی توحیدی به ما میدهد را به دیده نجات انسان نگاه کنیم. در غیر این صورت آخرتمان را باختهایم، و از سویی زندگی دنیایی خوبی هم نخواهیم داشت. پس ریشه در معرفت است، یعنی انسان تا توحیدش قوی و کما هوحقه نباشد، پیامبر را نخواهد شناخت و اگر نبوت را نتوانیم خوب بشناسیم در جهان بینی توحیدی کامل نمیشویم، زیرا در دل نبوت توحید است و در دل توحید نبوت است و در دل نبوت امامت و ولایت هم هست، بنابراین هر چقدر انسان معرفتش نسبت به خداوند قوی و کامل بشود، تسلیم در برابر امر خداوند در وجود او فراهم میشود، اما متأسفانه ما با این دید به عالم نگاه نمیکنیم بلکه فقط مطالبه داریم بدون اینکه زیرساختهای معرفتی را در جامعه- که از خانوادهها شروع میشود- تقویت کنیم. باید تربیت جامعه و خانوادههای ما براساس خداباوری باشد، همان طور که در زندگی حضرت فاطمه(س) بوده است. ایشان خدا را باور داشته است.
بنده یک صحنهای از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) را برای شما بگویم تا بدانید عظمت شخصیت حضرت صدیقه طاهره(س) در همین موانع و موقعیتهایی شناخته میشود که واکنش مناسب نشان داده است.
در تاریخ نوشتهاند روزی حضرت علی(ع) در ساعات نزدیک به مغرب به خانه وارد شد و فرمود: یا زهرا(س) اگر غذایی هست بیاور وگرنه من قصد روزه مستحبی کنم. ایشان با رعایت شیوه ادب و احترام همسر را با کنیه ایشان یعنی ابوالحسن خطاب کردند و فرمودند اکنون دو روز است ما غذایی در خانه نداریم. حضرت علی(ع) خیلی ناراحت شدند و فرمودند چرا به من نگفتی که غذا نداریم و در جواب ایشان، حضرت فاطمه(س) این جمله را فرمود: «من از خدا شرم میکنم که چیزی را به شما تحمیل بکنم که میدانم در توان شما نیست». این برخورد مصداق کامل و بارز درک موقعیتهاست. حالا شما ببینید ما چقدر فاصله داریم از این اخلاق و شیوه زندگی فاطمی، بنابراین اگر بخواهیم در این مسیر گام برداریم باید اصول را پیدا کنیم.