
بهترين ترسيمگر امام علي (ع)، پيامبر(ص) است
ماه مبارك رجب نزد شيعيان جايگاه ويژهاي دارد، ماهي كه به غير از اعمال و فضيلتهاي ذكر شده مزين است به نقل فضايل اميرالمؤمنين علي (ع) در ميان خانوادهها، محافل و مجالس علمي و فرهنگي
به همين مناسبت گفتوگويي داشتيم با دكتر عصامالعماد وهابي شيعه شده مشهور يمني كه خانوادهاش از علماي وهابيت محسوب ميشوند و حتي دايي او از فقها و رؤساي داعش است اما خود وي به فضل امام علي(ع) و متأثر از آثار شيخ مفيد در ذكر فضايل آن امام همام شيعه شد و طي مناظرات تلويزيوني كه با فقهاي وهابيت داشته، قسمت اعظمي از خانوادهاش هم به محبان اميرالمؤمنين بدل شدهاند.
چرا شما ازمخالفان امام علي(ع) بوديد و همواره تمام تلاش خودتان را صرف اين ميكرديد تا به هر طريق به رد شخصيت ايشان بپردازيد؟
در واقع بايد بگويم ما در شرايطي زندگي ميكرديم كه نسبت به امام علي خوشبين نبودند يعني از 42سال پيش كه وهابيت مانند غده سرطاني ايجاد شد، اكثريت تاريخ اسلام را از زبان آنها ميدانستند و در ذهن داشتند. من در اين شرايط بودم. از همان شش سالگي زير دست وهابيون بزرگ شدم و با آنها بودم. در مدرسه وهابيت درس ميخواندم. در عربستان و يمن به نام معهد ما وهابيون را ميشناختند. در مدارس ما از اول دبستان تا پايان دبيرستان مدام شخصيت امام علي نقد ميشد و از همان بچگي يادم است كه در منزل ما جلسات ديني برگزار ميشد و شخصي به نام قاضي احمد و شيخ حسن حكيمي به خانه ما ميآمدند و در جلسات بحث ميكردند و آموزشهايي ميدادند و بهخصوص در شبهاي ماه رمضان در مذمت امام علي بحث و گفتوگو ميشد و چون ما امام علي را نميشناختيم، برا ساس آن آموزههاي بزرگان وهابي از سرجهل امام علي را فردي مغرور و خودپرست ميدانستيم كه بعد از رحلت پيامبر و در آن اوضاع و احوال صدر اسلام به دنبال منافع خود بود و ميخواست امامت و خلافت را بگيرد كه مانع او شدند و متأسفانه اين تصور غلط از همان دوران بچگي در ذهن من و سايرين شكل گرفت به صورتي كه هميشه كينه و خشم زيادي نسبت به ايشان داشتم.
شيعيان فعاليتي نداشتند تا حقيقت ماجرا را درك كنيد؟
نه متأسفانه، قدرت و موقعيت در اختيار وهابيون بود و چون هنوز رسانههايي نبودن تا حقيقت را بگويند يا اينكه ما دچار ترديد در اين قضيه بشويم، هرچه وهابيون به ما تزريق ميكردند باور داشتيم و ميپذيرفتيم. 40 سال پيش كسي امام علي را نميشناخت حتي مفتي سني محمد حصون ميگفت من اين همه درس خواندم و مطالعات ديني داشتم نميدانستم امام حسن شهيد شده است، زيرا بنا به گفتههاي وهابيون امام حسين و امام حسن در همان كودكي از دنيا رفتهاند. واقعاً تبليغات رسانهاي، كتاب، ماهواره، اينترنت و مراسم عزاداري عاشورا نبود تا كمي به فكر فرو برويم. اگر هم بود در خود مناطق شيعهنشين محدود برگزار ميشد و انتشاري نداشت. طبيعتاً وقتي در آن شرايط بوديم، ناخواسته به حقيقت جاهل بوديم و نميدانستيم امام علي چه كسي است.
نسبت به بقيه اهل بيت هم همين عدم شناخت وجود داشت؟
بله، در شرايط حاكميت غلط ديني وهابيت ما اسم مسلمان را يدك ميكشيديم ولي نه فقط امام علي، بلكه اصلاً هيچ كدام از اهل بيت را هم نميشناختيم. به همين خاطر از بس ذهنيت ما خراب شده بود كه تصور ميكرديم اهل بيت ستون پنجم تاريخ اسلام هستند؛ يعني باعث به هم ريختن اسلام و اين همه تفرقه و جدايي مسلمانان بودهاند. به جاي اينكه از اسلام و حكومت اسلامي حمايت كنند يك حلقه تفكري مخالف و عليه دين اسلام به راه انداختند. طبيعتاً چون تفكر ما اين بود كه علت تفرقه بين مسلمانان بعد از رحلت پيامبر وجود امام علي، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين بودند ما خود به خود از اين حضرات متنفر بوديم چون همانطور كه گفتم، عامل فتنه و تفرقه در جهان اسلام را از اينها ميدانستيم.
و اين تفكر منحط و انحرافي را امروز داعشيها دارند؟
بله، متأسفانه امروز گروهك داعش دنباله همان تفكرات انحرافي وهابيت است، تفكرات و ديدگاه منفي كه هنوز جريان دارد و متأسفانه همه را از امام علي ميدانند. هنوز هم مقالات تند و منفي ضد امام علي مينويسند و منتشر ميكنند.
كتابي هم در نقد شخصيت امامعلي(ع) نوشتهايد؟
الحمدلله در كنار مقالات و نوشتههاي مختلفم درباره امام علي كتابي ننوشتم اما كتابي در نقد شيخ مفيد دارم، كسي كه يكي از شخصيتهاي مؤثر تشيع بود و نهجالبلاغه را هم زماني تنظيم كرده بود كه همين امر در تغيير تفكرات من مؤثر بود.
چگونه شما با آن همه كينهورزي و بدبيني به ساحت امام علي(ع) و تشيع تغيير كرديد؟
الحمدلله خواست و لطف خدا بود تا حقيقت بر من روشن شود. زماني كه براي نقد شخصيت شيخ اقدام كردم، لازم بود تا درباره تفكرات و ديدگاه و نوشتههاي ايشان بهتر بدانم و شناختم بيشتر شود براي همين تمام دستنوشتهها وكتابهاي منتسب به شيخ مفيد را از هرجا ميتوانستم جمعآوري كردم تا به قولي از روي نوشتههاي خودش عليه او استفاده كنم و كتابي بنويسم ولي با خواندن كتابهاي او كم كم مسائل و شبهاتي كه وهابيت در ذهنم از بچگي ايجاد كرده بودند، روشن شد يعني ديدم هزار سال پيش تمام اين ابهامات جواب داده شدهاند. همه مسائل و ابهاماتي كه عليه شيعيان ميگويند او قبل از اين جواب داده بود ولي واقعاً علت تغيير رويكرد تفكري و اعتقادي من خود امام علي بود، زيرا امام علي را با آن وجود و عظمت بالا اصلاً نميشناختم و دشمن درجه يك و متنفر از امام علي بودم. آنقدر كه نعوذبالله ميگفتم اگر امام علي را ازهمان ابتدا ميكشتند، هيچ آسيبي تا امروز به اسلام وارد نميشد و معتقد بودم همه نارساييها و مشكلات جهان اسلام مربوط به امام علي و دنياپرستي و خودپرستي او بوده است. يك مبحث در اين باره در وهابيت وجود دارد كه دنيا پرستي امام علي باعث تمام مشكلات اسلام است زيرا او به هر وسيله متوسل شده بود تا رهبر شود و اين تفكر غلط در بين شيعيان و اغلب دوستان او بوده و هست. حتي پدرم ميگفت از بچگي استادم گفته بود كه حقيقت توسط آلمحمد پنهان است ولي براي من بعد از همه دشمني و كينهورزي به امام علي، خود امام علي علت هدايت من بود.
چطور؟
به خاطر اينكه ميبينم وقتي كه حقيقت يك شخصيت مانند امام علي را ميشناسيد بعد از آن تازه مشخص ميشود هرچه درباره او گفتهاند واقعيت ندارد و چقدر مظلوم واقع شدهاند، اين بيشتر تأثيرگذار است. آن زمان من در عربستان و دانشگاه«محمد» شيعه شدم. مفتي اعظم عربستان آنجا بود. وقتي به حقيقت امام علي پي بردم، دو كتاب در دفاع از شخصيت رفيع و بزرگ ايشان نوشتم. من مديون شيخ مفيد هستم چون كلمات و احاديث رسولالله درباره امام علي از او كاملاً منطبق بود با شخصيت امام علي. به نوعي بايد گفت بهترين نقاشي و ترسيم شخصيت امام علي با قلم پيامبر اسلام انجام شده بود، كسي كه همه ما ايشان را در رأس اسلام ميدانيم. من با خواندن ويژگيهاي امام علي با قلم رسول اكرم فهميدم گمراه هستم زيرا مهمترين و بهترين معرف حضرت علي، شخص پيامبر بوده است.
به نظر شما چرا وهابيت اينطور به جان اسلام افتاده تا چنين باعث تحريف افكار مسلمانان بشود؟
زيرا عوامل قدرت اسلام عقلاني هستند و تفكر فلسفي اسلام و علمگرايي مسلمانان است براي همين دشمن وهابيت را به راه انداخت زيرا بر اساس وهابيت مبارزه با تعقل و انديشه، تفكر و عقلگرايي صورت ميگيرد كه نماد آن امروز داعشيها هستند و دومين عامل علمگرايي است كه وهابيت با اين مسئله مخالفت ميكند نمونه آن بوكوحرام در نيجريه است. انگليس حامي و قدرتدهنده وهابيت است و از طريق محمدبن وهاب با اسلام ناب مبارزه ميكند كه در نتيجه آن درخت استعمار امروز داعش و بوكوحرام هستند كه نماد تفكرات مبارزه با عقلانيت ميباشند. امروز انگليسيها ميوه خود را ميچينند و يك اسلام خشن، وحشي، ضد زن و ضدآزادي درست كرده و عرضه نمودهاند.
شما بعد از تشرف به تشيع تاكنون مناظرهها و بحثهاي زيادي با ساير اديان داشتهايد. نظر آنها درباره اسلام چيست؟
بله، من به بيش از 70 كشور رفتهام و با اصحاب اديان ديگر جلسات متعددي داشتهام. حتي با بزرگترين شخصيت بودايي كه بيش از 300 ميليون مريد دارد از اسلام و تشيع و بهخصوص فضايل و كرامات امام علي گفتهام تا حقيقت را بشنوند و بدانند محال است كسي اين فضايل را بشنود و آن را قبول نكند. مثلاً در يك جلسه كه با بعضي از كشيشان منطقه داشتم، در آخر بحث و گفتوگو گفتند مطالب شما از اسلام جديد است. شما حرفهاي پسنديده و جالبي ميزنيد، اينها از اسلام نيست. گفتم اتفاقاً همه حرفهاي من با سند از اسلام و متون اسلامي است.