(
0
)
امتیاز از

حجتالاسلام دعوتی:
شعر ناتوان از انتقال معانی قرآن؛ زیباییهای کلام الهی در ترجمهها منعکس نمیشود
یک مترجم قرآن گفت: اغلب ترجمههای قرآن معنی و مفهوم را میرسانند اما زیباییهای کلام و آیات قرآن را منعکس نمیکنند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفتح دعوتی، نویسنده و پژوهشگر قرآن، اخیراً قرآن کریم را به زبان فارسی ترجمه کرده است. به همین مناسبت با وی درباره ترجمهاش گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
در مورد سبک کارتان در ترجمه توضیح بفرمایید.
اینجانب در آغاز از راه مطالعه و قرائت قرآن با معارف الهی و اسلامی و قرآنی آشنایی پیدا کردم و با خواندن آیات قرآن و مراجعه به ترجمههای موجود اولاً قرآن را آموختم و ثانیاً با سرگذشت انبیا و دیگر معارف قرآنی آشنا شدم.
این آشنایی به چه سالهایی برمیگردد؟
حدود ۱۶ – ۱۷ سال داشتم که قرآن میخواندم و به دلیل همین ارتباط با قرآن مجذوب زیباییهای آن شدم و سعی کردم معنی کلمات را یاد بگیرم و سپس ترجمه را آموختم و بعدها به کتب تفسیر مراجعه کردم و مدتی هم به درس تفسیر مرحوم علامه طباطبایی(ره) شرکت کردم.
به صورت مرتب در کلاسهای علامه طباطبایی(ره) شرکت میکردید؟
یک تابستان موفق شدم که در درس ایشان شرکت کنم و این درسها در مدرسه حجتیه قم برگزار میشد و من نیز نه به صورت یک شاگرد بلکه مانند سایر افرادی که به صورت عمومی حضور مییافتند در این درس تفسیر حاضر میشدم.
حضور در کلاسهای علامه(ره) چه اندازه در ترجمه قرآن شما مؤثر بود؟
ایشان تفسیر میکردند و در زمینه ترجمه کار نمیکردند. افرادی مانند آیتالله جوادی آملی، آیتالله سبحانی، شهید بهشتی و شهید مطهری، آیتالله لنگرودی و ... در این دروس حضور داشتند.
چه اندازه تفسیر را در ترجمه موفق مؤثر میدانید؟
به این صورت نبوده که تفسیر در ترجمه دخیل باشد، اما مطمئناً کسی که تفسیر میداند، میتواند معنای دقیقتری از قرآن را ارائه دهد. معلومات تفسیری برای مترجم بسیار مهم است و مترجم از آنها استفاده میکند. مقصودم این است که آنچه مرا مجذوب خودش میکرد، همانا زیبایی گفتار آیات قرآن بود که هر سورهای با شیوهای بدیع و آهنگی شگفت و نظمی دلانگیز بیان شده بود که البته این زیبایی و تازگی و شگفتی در ترجمههای قرآن کریم کمتر مشاهده میشد و مترجمان به ترجمه معانی و مفاهیم اکتفا و رسالت خود را در همان انعکاس معانی احساس کرده بودند.
از زمانی که با قرآن آشنا شدید، ترجمههایی بود که بتوانید به آنها مراجعه کنید؟
در ابتدا ترجمه مرحوم الهی قمشهای وجود داشت و بعدها ترجمههای دیگر آمدند و بیشتر ترجمه ایشان را میدیدم و مطالعه میکردم و با توجه به اینکه عربی را هم یادگرفته بودم، به تدریج متون عربی قرآن را بدون ترجمه میفهمیدم. پس از مدتی متوجه شدم که اغلب ترجمه ها معنی و مفهوم را میرسانند اما زیباییهای کلام و آیات قرآن را منعکس نمیکنند.
ترجمههایی که اخیراً هم چاپ شدهاند باز همین مشکل را دارند یا از نظر ترجمهای و ادبی بهتر شدهاند؟
ترجمههای اخیر نسبت به قبل بهتر شدهاند، به صورت ادبی درآمده و معانی آنها به مفهوم آیات نزدیکتر شده و اشکالات نسبت به ترجمههای اولیه کمتر شده است و در این زمینه ترجمههای آیات عظام مکارم شیرازی، مشکینی و ... ترجمههای خوبی هستند.
نظرتان در مورد ترجمه قرآن به نظم چیست؟
اخیراً برخی افراد قرآن را به نظم درآورده و ترجمه منظوم ارائه کردهاند که به نظرم آنها نیز زیبایی آیات را منعکس نمیکنند و در بیان معانی و مفاهیم توفیق زیادی نداشتهاند و به نظر من شعر و نظم از تحمل معانی قرآن ناتوان است و ترجمه آیات به صورت منظوم دون شأن و جایگاه قرآن است و ترجمههای نثری بسیار زیباتر از سایر ترجمهها است.
در هر حال در اثر انسی که با قرآن داشتم، از آغاز آشناییام با کلام وحی ترجمهای متفاوتی از آیات انجام میدادم که به نوعی آهنگین بود و در عین حال شعر نبود و در واقع نثرهای آهنگین بود و شور و حالی حماسی و خطابی داشت و سرانجام با پیشنهاد برخی دوستان به این شیوه نثر ادبی ادامه دادم. البته خواندن و فهم آن نیازمند قدری تأمل و آشنایی با ادبیات فاخر است و به ناچار مخاطب آن بیشتر قشر تحصیل کرده و آشنای بامتون ادبیات خواهد بود.
به ترجمه خودتان برگردیم، این ترجمه را از چه زمانی آغاز کردید؟
گاهی ترجمههایی از قرآن را به صورت ادبی مینوشتم که برخی دوستان تشویق میکردند و خودم هم تصورم بر این بود که این ترجمه با این ویژگی ادبی میتواند مناسب باشد و حدود ۶ سال و یا بیشتر است که این کار را انجام میدهم و اگر میخواستم آنها را به صورت شعر ترجمه کنم، یکساله تمام میشد. اما این ترجمهای که ارائه کردم، کاری سخت و دشوار بوده و سعی کردم روان، آهنگین، کوتاه و زیبا باشد و جمع کردن همه این ویژگیها در یک ترجمه کار مشکلی بود.
برای اینکه ترجمه موفقی ارائه دهید چه روشی را در پیش گرفتهاید؟
پس از ترجمه، آن را بارها بازبینی میکنم و متون بهتر را انتخاب میکنم.
در حال حاضر این ترجمه را به پایان رساندهاید؟
خیر، دو سوم ترجمه قرآن را انجام دادهام و فکر میکنم برای خوانندگان جالب باشد.
چه اشکالاتی در ترجمههای دیگر دیدید که تصمیم گرفتید قرآن را ترجمه کنید؟
ترجمه متون عربی به فارسی غالباً با برخی مشکلات روبرو میشود و بهویژه زمانی که متن، قرآنی باشد که با کوتاهترین تعیبرات بیان شده و برگرداندن آن به زبان فارسی قهراً با مشکلاتی مواجه خواهد شد؛ چرا که کلمات، اسماء و افعال در زبان عربی بسیار بیشتر و متنوعتر است و گاهی در زبان فارسی معادل دقیق برخی کلمات و اصطلاحات پیدا نمیشود و مادر زبان فارسی تثنیه نداریم و در ترجمه آنها با مشکل روبرو میشویم.
بسیاری از فعلهای مجهول در زبان فارسی مصطلحی ندارد و گاهی افعال و ضمایر مونث و مذکر در کلمات عربی بدون تکلف گفته شده و لکن در فارسی ضمائر مذکر و مونث یکسان است، امثال این مسائل کار ترجمه را با سختیهایی مواجه میکند و من در این ترجمه کوشیدهام متنی بسیار کوتاه ارائه دهم و از شرح و تفصیل صرفنظر شده است و لازم است خوانندگان گرامی این مشکلات را در نظر بگیرند.
میخواهید ترجمه خود را به مترجمان دیگری بدهید تا نظرشان را ارائه دهند؟
میخواهید ترجمه خود را به مترجمان دیگری بدهید تا نظرشان را ارائه دهند؟
بله، به آقای استادولی و آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله جوادی آملی و دیگران ارائه خواهم کرد تا نظرشان را نسبت به این ترجمه مطرح کنند.
چه اندازه معتقد هستید که ترجمههای قرآن باید نقد شود؟
اساسا خوب است که هر کاری بهویژه در حوزه ترجمه قرآن قبل از ارائه نقد شود، اما این نقد باید سازنده و علمی باشد. در مورد ترجمه خودم هم دقت زیادی کرده و چندین ترجمه را مورد بررسی قرار دادهام تا در معنی آیه اشتباهی رخ ندهد معذلک هرگونه نقدی میتواند سازنده باشد. باید توجه داشت از آنجا که این ترجمه بهنوعی آهنگین است، قهراً در ترجمه برخی کلمات محدودیتهایی مشاهده میشود مانند اسامی برخی اقوام و یا پیامبران و یا برخی اصطلاحات فقهی.
در ادامه برخی از ترجمههای حجتالاسلام دعوتی، مترجم قرآن از نظر میگذرد، البته در متن اصلی آیات قرآن در یک صفحه و ترجمه در صفحه مقابل آمده است و در اینجا فقط به آوردن ترجمه اکتفا شده است:
سـوره الرحمن
بنام خداوند بخشنده مهربان
(۱) مر آن خداي رحمـــــان *
(۲) تعليـــم بدادي قــــرآن *
(۳) بيـآ فــريــدي انســـان *
(۴) بیآمـوخـتش همــی بيان *
(۵) مهرش و ماهش هماره به فـــرمان *
(۶) درخـت و گياهش همه ســاجدان *
(۷) بلند آسمان را برافراشت و خود به پاداشت ميزان *
(۸) كه تا ســر نتــابي تو ا نســان، ز طُغراي ميـزان *
(۹) كه تا خود عدالت بداريد در وزن وهرگز مكاهيد ميزان *
(۱۰)وَ خوانِ زمين را خدايش بگسترد بر مردمان *
(۱۱) در آن ميوه ها وُ درختان خرما ؛ بسي خوشه ها اندر آن *
(۱۲) وَ دانه درميانه اش جوانه ها وَ بوي خوش و ريحان*
هان أيا اي شـــما معشر انس و جان *
(۱۳) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۱۴) بيا فريدي آدمي را از خشــكيده اي كوزه ســـان *
(۱۵) و بيآ فريدي جِنّ را از جهنــده پــرتـوی پرُتـوان *
(۱۶) هان بكدامين نعمتش منكر ميتوان *
(۱۷) پروردگارِ خاوران و پـروردگــار باختران *
(۱۸) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۱۹)در آميخت آن هر دو درياي تو فنده را تو أمــان *
(۲۰) یکی حائلی ، تا فرا نگــذرندي ، همي در ميان *
(۲۱)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۲۲) از آن هر دو دريا برون آيدي ، لولوء ناب و رخـشنده مرجان *
(۲۳) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۲۴) و اوراست كشتي به دريا شـناور، چُنان كـــوه ، بابادبــان *
(۲۵) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۲۶) همــه هر چه و هر كــه را اندر آن ، فانيــان *
(۲۷) مگر وجه پروردگارت ، خــداوندِدرگاه و اجلال واکــرام *
(۲۸) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۲۹) خوانندش به نياز ، هر آنكه در آسمان ها يند و در زمين *
به هر روزي اندر به كاري و فرمـان *
(۳۰) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۳۱) بزودي بپـــردازمـي در شمايان ، ايا برترين برتران *
(۳۲) هان بكــدامين نعمتش منكــر مي توان *
(۳۳) اگر ميتوانيد اندر گذشتن از اين پهن ايوان گيتي ، پس اندر شويد
اي شما برتران*
و نتوان گذشتن از اين آسمان و زمين، جز به سُلطان *
(۳۴) هان بكدامين نعمتش منكر ميتوان *
(۳۵) فرود آيدي بر شما آتشين شعلههائي و توفنده دودي دمـان *
به دور از هر آن یاریِ ياوران *
(۳۶) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۳۷) پس آنجا كه اندر شكافد همی آسمان و گدازنده گرددچو روغن روان *
(۳۸)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۳۹) نگیرند آنجا گناه کسـی را ، نَه مَردم ونی جانّ *
(۴۰)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۴۱)شناسند وآرندمرمجرمان را ابا چهــره هاشــان واندام *
(۴۲)هان به کدامـین نعـمتش منکـر می توان *
(۴۳)اين است همان دوزخ كه منكر شدندش همی مجرمان *
(۴۴)بدارندشان بين تَفتي گران وُ یکی سخت گردابِ جوشان *
(۴۵)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۴۶)و آنرا كه ترسد خدا را دهندش دوسـان بوستان *
(۴۷)هان به کدامین نعمـتش منکـر می توان *
(۴۸)هر آنرا بسي گونه گون داستان *
(۴۹) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۵۰) بــسی چشــمه ها از هرآن ســو روان *
(۵۱) هان بـکدامین نعمتش منـکر می توان *
(۵۲) در آن هر دوبسـتان زهر ميوه زوجان *
(۵۳) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۵۴) زده تكيه بر فرش هائي به زير اندرش سبزگون پرنیان *
هر آن ميوه آيد به نزديكت آسان *
(۵۵) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۵۶) در آنجا فرو هِـشته چشمان بسی حوریان *
به دامانشان بر نشد پيش از آن دست انسي و ني جان *
(۵۷) هان به كدامين نعمتش منكر مي توان *
(۵۸) تـوگویـی که یاقـوت نـابند و مرجان *
(۵۹) هان به کدامــین نعمتـش منکر میتوان *
(۶۰) نـه آیا که پـاداش احـسان دهندی بـه احسـان *
(۶۱) هان به کدامـین نعمتــش منکر می توان *
(۶۲)جزآن هردو بســتان بسـی بوســتان *
(۶۳) هان به کـدامین نعمتش منکر می توان *
(۶۴) سراسرهمه هرکجا خُرّمان *
(۶۵) هان به کدامین نعمتــش منکر می توان *
(۶۶) دوســر چشــمه آنجا خروشندگــان *
(۶۷) هان به کدامــین نعمتــش منکر می توان *
(۶۸) نکــو میوه ها یی وخرما درختان ورمّــان *
(۶۹) هان به کدامین نعمــتش منکر می توان *
(۷۰) ابا اخترانی خوش آيند و خوش چهرگان *
(۷۱) هان به کدامیـن نعمتـش منکر می توان *
(۷۲) درون پرده پاکیزه حوران زیبا رخان *
(۷۳)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۷۴) نه بر سود شان آدمی پیش ازایشان ، و لا جان *
(۷۵) هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۷۶) تكيه بر بالش هائي سبز و شگفت جايگاهي به سامان *
(۷۷)هان بكدامين نعمتش منكر مي توان *
(۷۸) فرخنده بادا نامِ خدايت برازندهء عِزّ و اِجلال و اِكرام *
الشمس (۹۱)
بسمالله الرحمن الرحيم
«۱» به خورشيد سوگند و زيبا ضُـحايش *
«۲» به ماه دلانگيز چون آيدي در قفايش *
«۳» و سوگند بر روز روشن که دادي جَـلايش *
«۴» و سوگند بر شب که پوشانديَش در ردايش *
«۵» و سوگند بر آسـمان و بر آنچه بکردي بنايش *
«۶» و سوگند خود بر زمين و بر آنچه فکندش به جايش *
«۷» و سوگند بر جان انسان و آن کو نـمود استوارش *
«۸» که الهام کردش هر آن زشت و زيبا و خوب و بدِ کردههايش *
«۹» همانا برستـي هرآنکس به نيکي نـمودی روانش *
«۱۰» و خوار و ز بون شد کسي کو به زشتـي بيالود جانش *
«۱۱» ثَمود ستمگر به طغيان شد و آن سپس کرد تکذيب پيغمبرانش *
«۱۲» در آنجا که آن تیره دل بدترینِ زمانش *
بر آمد به همراه همراهيانش *
«۱۳» رسول خداشـان خبر داد شان هم از آن ناقه و چشـمه و داستانش *
«۱۴» و تکذيب کردند آن مرد حقّ را و آن ناقه را پي زدند *
و پروردگار جهان پي گرفت آن ستم را *
و از بن بر افکند بنيان آن ظالمان را *
«۱۵» و پروانکردي خدایت مکافاتی آن سان گران را *
العصر(۱۰۳)
بسمالله الرحمن الرحيم
«۱» قسم به روزگار و آيت زمان *
«۲» که آدمي بوَد هـميشه در زيان *
«۳» مگرآن جماعت که آورد ايمان و اعمال صالـح بداشت
سفـارش نمودند مر يکـدگر را به حـقّ و
سفـارش نمودند مر يکـدگـر را به صبــــر *
ابولهب (۱۱۱)
بسمالله الرحمن الرحيم
(۱)شکسته باد هر دو دست خيره سر ابولـهب *
(۲)به سود او نباشدي نه مال او نه ما کسب *
(۳)به زودياش در آيدي به آتشي همه لهب *
(۴)و همسرش هميکشد به دوش هيمه و حَطب *
(۵)به گردنش فتاده رشتهاي تنيده از مسـَد *
توحيد (۱۱۲)
بسمالله الرحمن الرحيم
«۱» بگو خدا هم اواست واحدِ احَد *
«۲» خداي استوار وُ ثابت وُ صَـمد *
«۳» نه زاده وُ نه نيز زاده ميشود *
«۴» وَ نيست همسـر وُ مشابهش احَد *
سوره ناس (۱۱۴)
بسمالله الرحمن الرحيم
(۱)بگو پناه ميبرم همی به ربّ مردمان
(۲)به مالک و به پادشاه مردمان
(۳)به ذات اقدس اِله مردمان
(۴)ز شر آن شرور بس نهان و از وَساوِسش
(۵)همان که رخنه میزند به سينههاي مردمان
(۶)ز فتنههای جنيان و انسيان
منبع : خبرگزاری بین المللی قرآن