
دستاوردهای مهندسی ژنتیک امیدبخش اما نگران کننده است
نویسنده کتاب «اخلاق ژنتیک از دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع)» گفت: دستاوردهای مهندسی ژنتیک همان اندازه که می تواند امیدبخش باشد، نگران کننده است.
هرچند که پیشرفت های چشمگیر ژنتیک پزشکی در حوزه تشخیص و درمان بیماری ها در سال های اخیر، فرصت های تازه ای را در جوامع ایجاد کرده، چالش های اخلاقی خاص خود را نیز به همراه آورده است. یکی از این چالش های اخلاقی بسیار مهم مسئله حفظ حریم ژنتیکی افراد است که به دلیل تأثیر گذاری زیاد بر بیمار و اعضاء خانواده مباحث زیادی را به خود اختصاص داده است. ژنتیک در چند سال اخیر پیشرفت بسیاری داشته است به طوری که میتوان گفت در آینده ای نزدیک خواهیم توانست صفات انسانی را به طور کامل مهندسی کنیم. البته مسائل اخلاقی زیادی در این رابطه بیان میشود که هنوز پاسخ روشنی برایشان ارائه نشده است. به هر حال اخلاق ژنتیک از جمله مهمترین مسائل مستحدثه هست که فقه باید در این عرصه ورود کند.
حجتالاسلام محمدرسول ایمانیخوشخو، استادیار دانشگاه شهید بهشتی و نویسنده کتاب اخلاق ژنتیک از دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) به سؤالاتی در این ارتباط پاسخ داده است که از نظر شما میگذرد.
*اخلاق کاربردی به چه معناست و چه تاریخچه ای دارد و به چه مسائلی می پردازد؟
اخلاق کاربردی، شاخه ای از مطالعات اخلاقی است که به کاربست اصول عام اخلاقی در حوزه ای خاص از دایرۀ وسیع رفتارهای انسانی می پردازد. در پژوهشهای اخلاقی گاه از ملاکات و مبانی ارزشهای اخلاقی بحث می شود، گاه به بازشناسی رذایل از فضائل اقدام می شود و گاه تنها به توصیف نظام هنجاری یک دین یا مکتب یا فرهنگ اکتفا می گردد.
هر یک از فلسفه اخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق توصیفی وظایف فوق را به عهده دارند اما در دهه های اخیر این سؤال به جد مطرح شد که بسیاری از افراد در تشخیص موضوعات احکام اخلاقی دچار مشکل اند یعنی خوب و بد را می شناسند، عزم بر اخلاقی بودن هم دارند، امّا در یک فعل خاص، به جهت پیچیده بودن موضوع، نمی دانند آیا مصداق فضیلت است یا رذیلت. لذا فلاسفه و پژوهشگران اخلاقی سعی کردند با کاربردی کردن اصول عام اخلاقی، ارزش اخلاقی موضوعات و یا به تعبیر دقیق مسائل بغرنج و چالشبرانگیزی که فاعل اخلاقی را دچار تحیر می کند را روشن سازند، اما آنچه این روند را تسریع کرد رشد شاخه های مختلف فناوری و پیدایش شاخه های نوین و به تبع آن ظهور مسائل بغرنج اخلاقی در این حوزه ها بود.
در همین راستا بود که شاخه هایی از اخلاق کاربردی همچون اخلاق زیستی، اخلاق پزشکی، اخلاق مهندسی، اخلاق جنگ و صلح، اخلاق جهانگردی و غیره معرفی شد و در نتیجۀ آن کدها و نظام نامه های مهم اخلاقی که برخی از آنها جنبه بین المللی و فراملیتی هم به خود گرفتند، تنظیم گردید.
*اخلاق ژنتیک به چه معناست و به چه مسائلی می پردازد؟
اخلاق ژنتیک شاخه ای از اخلاق زیستی است که به حل و فصل مسائل بغرنج در حوزۀ مهندسی ژنتیک انسانی و نیز ژنتیک پزشکی می پردازد. از جمله فناوریهای نوین که در عمر کوتاه خود تحولات شگرفی را در حوزه پزشکی و درمان بیماری های مزمن داشته، دانش مهندسی ژنتیک است. دستاوردهای این شاخه نوین دانش به حدی است که برخی افراد که از پایان تاریخ سخن می گفتند، با مشاهده آنها از به حرکت در آمدن مجدد چرخهای تاریخ دم زدند. از جمله دستاوردهای این دانش در حوزۀ ژنتیک پزشکی است.
امروزه مشخص شده که بسیاری از بیماری ها مانند برخی سرطانها که بشر در طول تاریخ آنها را لاعلاج تلقی می کرد، جنبۀ ژنتیکی دارد و لذا با دستکاری های ژنتیکی و اصلاح ژن معیوب می توان برای همیشه ریشۀ آنها را خشکاند. این فناوری زمانی توجه اندیشمندان را بیشتر به خود جلب کرد که ادعا شد با بهسازی ژنوم انسانی می توان در صفات فیزیکی و شخصیتی انسان نیز ایجاد تغییر کرد و انسانهای برتری را طرّاحی کرد که علاوه بر اینکه از حیث جسمانی در بهترین وضعیت به سر می برد، دارای هوش بالایی نیز هستند و حتی چنان وارسته اند که هیچ گرایشی به جرم و بزه و کارهای خلاف اخلاق نیز در آنها وجود ندارد. از همین جا بود که دغدغه های اخلاقی کم کم شکل گرفت و فلاسفه اخلاق کاربردی شیوه های به کارگرفته شده در این فناوری را به بوتۀ نقد کشیدند و در نتیجه دانشی به نام اخلاق ژنتیک شکل گرفت.
*مهمترین مسائل اخلاقی در ژنتیک پزشکی و مشخّصاً دو حوزه مهم آن یعنی آزمایشات ژنتیک و مشاوره ژنتیک چیست؟
در حوزۀ مهندسی ژنتیک دغدغه ها بیشتر مربوط به آینده این فناوری است. این ادعا که این فناوری در آینده توان ایجاد انسانهایی با کیفیات برتر در کرۀ خاکی را دارد، همان اندازه که می تواند امیدبخش باشد، نگران کننده است چراکه نتایج غیرقابل پیش بینی است. آیا کنترل نتایج و پیامدهای دستکاری های ژنتیک به طور کلی می تواند در اختیار پژوهشگران باشد و آیا نمی توان منتظر وقوع نتایج غیرمنتظره ناشی از دستکاری ژنتیکی بود؟
به ویژه آنکه اثبات شده است که در بروز یک صفت فیزیکی و روانی تنها یک ژن دخیل نیست، بلکه گاه یک شبکه ژنی عهده دار آنند و لذا هر گونه دستکاری، دانش بسیار فراگیری را می طلبد که از حیطۀ دانش بشری بیرون است. امّا در حوزۀ ژنتیک پزشکی دغدغه ها عینی ترند و عملاً به فعالیت های جاری این حوزه پرداخته می شود و حل مسائلی که فعالین دو حوزۀ آزمایشات ژنتیک و مشاورۀ ژنتیک با آن روبرو هستند را هدف خود قرار داده است.
به طور مثال برخی مسائل اخلاقی در این حوزه ها زمانی نمایان می شود که رضایت مندی آگاهانه افراد مورد پژوهش به جهت یک آزمایش عام المنفعه ژنتیکی نقض می شود و یا اطلاعات سرّی و ژنتیکی فرد مشاوره گیرنده به جهت لزوم اطلاع رسانی به وابستگان وی برای پیشگیری از بیماری فاش می شود. اینها برخی مسائل چالش برانگیز در این حوزه است و سعی می شود با ابتناء بر مبانی فلسفی پذیرفته شده در یک مکتب اخلاقی و ساختار ارزشی آن مکتب تقدم یک اصل بر اصلی دیگر بررسی و تبیین شود.
*شما کتابی با عنوان اخلاق ژنتیک از دیدگاه قرآن و اهل بیت دارید، با توجه به اینکه اخلاق ژنتیک جزو مسائل مستحدثه و معاصر ماست، منابع و متون دینی در این زمینه چه سخنانی دارند؟
از جمله پیش فرضها و مبانی نظری پژوهش های میان رشته ای در حوزۀ قرآن پژوهشی، جامعیت دین و قرآن کریم است. مادامی که ما دین را در گذشته محصور کنیم و به قرآن کریم به دید متنی کهن بنگریم و یا به جامعیت تعالیم آن باوری نداشته باشیم، نمی توانیم در متون دینی به دنبال جواب مسائل مستحدثه که در دانشهای امروزی مطرح است بگردیم، اما اگر بپذیریم که قرآن کتاب هدایت است و از دنیا و مناسبات اجتماعی انسان نیز به جهت آنکه مقدمه حیات ابدی و تأثیرگذار در سعادت جاودانی وی است، غفلت نورزیده و حداقل به امهات و اصول آنها پرداخته آن گاه عرصه ای وسیعی برای بهره جستن از تعالیم وحی برای برون رفتن از تنگناهایی حیات فردی و اجتماعی گشوده خواهد شد.
شکی نیست که روش علم در عصر جدید روش تجربی است و توسل به روش نقلی در این راستا راه به جایی نمی برد، اما همه می دانیم که علوم تجربی حرکت خود را از فرضیه ها شروع می کند و ادعا این است که متون وحیانی در خلال مباحث هستی شناسانه، انسانشناسانه و نجات شناسانه خود به مسائلی اشاره کرده که اگر یک محقق علوم تجربی که ذهنش به سؤالی علمی آغشته شده به آنها نظر کرده و در آنها تأمل کند، چه بسا ایدهای علمی بسان آذرخشی در ذهن او میدرخشد و راه پژوهش را در مقابل وی می گشاید.
*می توانید در این زمینه مثالی از قرآن و روایات بزنید؟!
بهتر است از همین حوزۀ اخلاق ژنتیک مثالی بزنیم. در آیۀ ۱۱۹ از سورۀ نساء در قرآن کریم آمده است که خداوند در عوض شرکی که بعضی انسانها به خداوند می ورزند، آنها را به آرزوهای طول و دراز مبتلا میکند و وادارشان می کند تا در خلق الهی ایجاد تغییر کند. در تفاسیر اولیه، تغییر در خلق الهی به قرینه فرازهای قبل و بعد به تغییر در اندام حیوانات و به طور مثال عقیم کردن آنها تفسیر می شد، اما در عصر حاضر اگر ما فناوری های نوین زیستی و ایده هایی که پژوهشگران در سر می پروراند و نیز به برخی دعاوی که این کار نوعی بازی در نقش در خداست، را مد نظر قرار دهیم و آنگاه به این آیه نگاه کنیم می توان معانی عمیق تری را برداشت کنیم و جالب اینکه برخی از مخالفتها در جهان اهل سنت برای مخالف با شبیه سازی انسانی نیز استناد به همین آیه بوده است.
مثال دیگری عرض کنم. در دانش ژنتیک بیان می شود که ژنها امکان بقاء برای مدتهای مدیدی را دارند. حتی زمانی که شخص می میرد و اجزای او متلاشی می شود ژنهای او کماکان در زمین باقی هستند و حتی این ایده مطرح شده که اگر بشر به تکنولوژی لازم دست یابد چه بسا می تواند آن انسان را بازیابی کند. جالب اینکه در روایتی شخصی از معصوم سؤال می کند که وقتی شخصی می میرد، آیا تمام جسد او از بین می رود. حضرت می فرمایند بله تمامی گوشت و استخوان او از بین می رود مگر طینتی که از آن خلق شده و این طینت در قبر باقی می ماند. حال اگر در مفاد این روایت تأمل می شد، قرنها قبل از این که بشر با اتکاء به تجربه به آن برسد، می توانست ایدۀ وجود اجزائی که منشأ تمام صفاتی فیزیکی و شخصیتی ما هستند، مطرح می گردید.
*اگر بشر دنبال مسائلی مانند تغییر ژنتیک انسان و حیوانات و گیاهان برود، اخلاق در این زمینه چه پاسخی دارد؟
تغییرات و دستکاری های ژنتیکی که منجر به اصلاح ژنی می شود، مدت هاست که در مورد حیوانات و گیاهان انجام می شود و حتی به کلونیگ و شبیه سازی نیز رسیده اما مخالفت عمده ای نیز ابراز نشده است امّا آنچه مسئله ساز است، پژوهشها در حوزه ژنتیک انسانی است. چون اخلاق خود را پاسدار مرزهای حقوقی میداند و حق نیز در روابط انسانی مطرح است لذا هر جا حقی پایمال شد اخلاق حکم به ظلم بودن آن و در نتیجه ضد ارزش بودن آن می کند و از آنجاکه مهندسی ژنتیک انسانی ممکن است حقوقی از نسلهای آینده را تضییع کند لذا طبیعی است که اظهار نظرهای گسترده تری در خصوص پیامدهای این فناوری ابرازی شود.
*چقدر این توصیه های اخلاقی دارای ضمانت اجرایی هستند، نهادهای بین المللی در زمینه اجرا چقدر می توانند کمک کنند؟
ضمانت اجرای اخلاق، وجدان آدمی است و در نظام های اخلاقی دینی، سازوکار پاداش و عقاب الهی نیز آن را پشتیبانی می کند، البته اگر احکام اخلاقی توسط دستگاههای دولتی به قانون تبدیل شوند، آنگاه ضمانت اجرای حکومتی نیز می یابند. در حوزۀ اخلاق زیستی و مهندسی ژنتیک انسانی نیز اگرچه به صورت پنهان آزمایش هایی صورت می گیرد اما در جهان غرب چون لحظۀ آغاز انسانیت را ۱۴ روزگی می دانند، لذا از لحاظ قانونی تا قبل از این زمان اجازه آزمایش صادر می شود اما قبل از این موعد باید جنین را از بین برد.
به هر حال با ابتناء به هنجارهای پذیرفته شده در هر فرهنگی که بر مبانی دینی و فرهنگی بومی استوار است، قوانینی وجود دارد که فعالیتهای در این حوزه را محدود کرده است و شاید بتوان گفت حوزۀ به سازی ژنی و ژنتیک تکامل بخشی پژوهشهای آزمایشگاهی جدی در حال جریان نیست.
*تأسیس نهاد بین المللی اخلاق خصوصاً در حوزه اخلاق ژنتیک چقدر مهم است و تأثیرگذار خواهد بود؟
امروزه در برخی شاخه های اخلاق کاربردی سازمانهای بین المللی کدهای اخلاقی را تنظیم کرده اند و از کشورها می خواهند تا از آن تبعیت کنند که به طور مثال می توان به کد اخلاق گردشگری اشاره کرد که توسط سازمان جهانی گردشگری در ۱۹۹۹ تهیه و تصویب شد و به صورت یک قطع نامه در سازمان ملل به ثبت رسید، اما در مسیر تهیه و تصویب این کدهای اخلاقی مشکلی وجود دارد که در اخلاق زیستی به شکل حادتری خود را نمایان می سازد و آن عدم وجود زیرساخت های مشترک فرهنگی و دینی است.
تهیه نسخه ارزشی واحدی برای یک رفتار به نحوی که در تمامی کشورهای جهان با فرهنگها و باورهای متفاوت به اجرا درآید کاری نشدنی است و اگر هم بشود بی فایده و ناکارآمد است. هر جامعه خود را ملزم به تبعیت از ارزش هایی می داند که به آنها باور دارد و ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه آن را می پذیرد، لذا مادامی که در حوزه اخلاق زیستی بر سر برخی مبانی مانند مبانی انسان شناسانه توافقی وجود ندارد، چگونه می توان از اخلاق مشترک زیستی سخن گفت. نتیجه آن می شود که به طور مثال در یک جامعه سقط جنین در حکم قتل نفس و ضد اخلاق و جرم حقوقی است اما در جامعه ای دیگر، فعلی کاملا اخلاقی است. با این شرائط صحبت از تأسیس نهاد بین المللی اخلاق امری دور از دسترس به نظر می رسد و بهتر است از تأسیس نهادهای اخلاقی بومی در جوامع خاص با ابتناء بر مبانی پذیرفته شده در آن جامعه سخن گفت.