(
1661
)
امتیاز از

ايرانيان ميخواهند پرچم اسلام برافراشته شود
عصر شیعه - به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، دكتر محمد تيجاني سماوي را بسياري در ايران و جهان اسلام با كتاب «ثم اهتديت» ميشناسند؛ كتابي كه بسيار مورد علاقه و توجه خوانندگان از جمله رهبر انقلاب قرار گرفت. تيجاني خود دراينباره ميگويد: «ايشان (رهبر انقلاب) كتاب «ثم اهتديت» را ستايش نمودند و گفتند اين كتاب، كتاب تو نيست بلكه نسيمي از بركات اهل بيت (ع) است.»
به مناسبت هفته وحدت به سراغ اين نويسنده و پژوهشگر مسائل اسلامي رفتيم تا درباره موضوع وحدت و مسائل جهان اسلام به گفتوگو بپردازيم:
ما در ميان مذاهب اسلامي، نكات مشترك زيادي داريم كه با توجه به آنها ميتوان به وحدت رسيد. براي شروع گفتوگو دراينباره توضيح دهيد.
ـ در حقيقت بخشهاي مشترك فراواني وجود دارد و اختلاف در تمام اصول دين و فروع دين بسيار اندك است، بلكه اختلاف تنها در يك اصل ديده ميشود، اصلي كه بسياري از علماي اهل تسنن نيز آن را ذكر كردهاند و آن اصل امامت است. شيعه، امامت را اصلي از اصول دين ميداند اما اهل تسنن آن را نه به عنوان اصلي از اصول دين بلكه آن را به عنوان يك اصل سياسي ميپذيرند. در حالي كه شيعيان، امام را منصوب از جانب خداوند ميدانند و آيات قرآن كريم را ناظر به همين مطلب ميدانند.
در بقيه مسائل مانند ايمان به خدا، نبوت حضرت محمد صلياللهعليهوآله، قرآن كريم، قبله مشترك، حج و ... اختلافي وجود ندارد. البته در مسائل فقهي، اختلافات مطرح است چنانكه درون مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز اختلافات وجود دارد و همين اختلاف فقهي در فقه شيعيان نيز ديده ميشود. خلاصه آنكه مشتركات فراوان ما در اصول و فروع، دربهاي وحدت مسلمانان به شمار ميرود و قرآن كريم نيز در آيه شريفه «واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا 1» بر وحدت اسلامي تأكيد دارد و اخوت اسلامي هم اين اقتضا را دارد كه مسلمانان زير بيرق دين بيايند.
اما ميبينيم كه براي دستيابي مسلمانان به وحدت با وجود تمامي اين نكات مشترك موانعي وجود دارد. اين موانع را توضيح دهيد.
ـ يكي از موانع، جهان استكبار بهويژه آمريكاست و اين امر بر كسي پوشيده نيست. در گذشته توطئه و خيانت عليه مسلمانان در خفا و پشت پردهها انجام ميشد اما هماكنون هيچ پرده و نقابي وجود ندارد. در اين قضيه برخي از كشورها نيز به پيروي از آمريكا و در جهت دوستي و علاقه به آمريكاييها، حقايق اسلام را دفن كرده و بسياري از مسلمانانِ كمخِرد، جاهل و ضعيفالإراده را به خدمت در آورده و با حمايت همهجانبه از اين افراد، آنان را به عنوان ابزاري براي جنگ با اسلام و مسلمين در ميآورند.
علت اين فتنهانگيزي آمريكا و نظام سلطه در كشورهاي اسلامي را چيست؟
ـ آمريكا و دولتهاي غربي از گذشتههاي دور دريافتهاند كه تنها مانع زيادهخواهي و سلطه آنها اسلام است و در همين راستا با ايران مخالفت ميكنند. زيرا ميبينيم كه ايران تنها كشور متصدي دفاع از حريم پيامبر(ص) در محكوميت كاريكاتورهاي اهانتآميز بود. در حالي كه برخي كشورها از خود واكنش نشان ندادند. بنابراين ايران اسلامي در خط مقدم دفاع از اسلام است. از سوي ديگر، آمريكا و اسرائيل به دنبال تكهتكه كردن مسلمانان هستند. گاهي به صراحت گفتهام كه اگر شما بر اين باوريد كه ايران فقط از شيعه حمايت ميكند، سخت در اشتباهيد؛ چراكه ايران از حماس هم -كه شيعه نيستند- حمايت ميكند.
ايرانيان ميخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شيعه و نه سني، بلكه اسلام. اين امر براي تمامي نخبگان سياسي روشن است و بهخاطر همين است كه آمريكا و اسرائيل دشمن سرسخت خود را ايران ميدانند. آنها به وضوح دريافتهاند كه انقلاب اسلامي ايران، عامل حركت ديگر مسلمانان است. براي مثال امام خميني(ره) جمعه آخر ماه رمضان را با اين هدف كه مسئله فلسطين از ذهن مسلمانان پاك نشود و در جهت آزادي قدس تلاش نمايند، روز قدس ناميدند. اين موضوع ضربهاي سنگين براي اسرائيل و آمريكا بهشمار ميرود.
دنياي استكبار براي فتنهانگيزي از چه حربههايي بهره ميبَرد؟
ـ اختلافافكني يكي از نقشههاي استكبار است. براي مثال در لبنان بعد از ناكامي در جنگهاي نظامي با حزبالله، اينبار ميخواهند چهره حزبالله را با ايجاد درگيريهاي مذهبي ميان شيعه و سني مخدوش نمايند و براي اينكه پيروان مذاهب مختلف در لبنان را به جان هم بيندازد، اينطور تبليغ ميكنند كه سعد حريري نماينده اهل سنت و سيدحسن نصرالله نماينده شيعيان است. در حالي كه اينگونه نيست و بسياري از اهل سنت و حتي مسيحيان لبنان، جزو همپيمانان جريان مقاومت بهشمار ميآيند. در حقيقت استكبار، با تمام توان به ايجاد فتنه در جامعه اسلامي همت ميورزد. در انتخابات اخير در ايران هم ديديد كه نظام سلطه و بهخصوص آمريكا، اسرائيل و انگليس فتنهاي بزرگ را به پا كردند كه اگر فضل الهي، درايت علما و در رأس آنان رهبر معظم انقلاب نبود، نعوذبالله اين انقلاب مورد تهديد واقع ميشد. هدف آنها در ايجاد فتنه سرنگوني حكومت و نظام جمهوري اسلامي بود اما ناكام ماندند زيرا «و يمكرون و يمكرالله و الله خيرالماكرين2»
ميبنيد كه در تونس انقلاب مردمي برپا شده است. ما در تونس در خفقان بوديم، كتب شيعي ممنوع بود، كتابهاي من قدغن بود و اين ممنوعيت از ناحيه وهابيت انجام ميگرفت؛ بهطوري كه وزير كشور وقت تونس به صراحت به من گفت: «كتاب تو را ممنوع كرديم چراكه در آن به مذهب وهابيت تعرض شده و ما نميخواهيم بهخاطر تو روابطمان با عربستان تحتالشعاع قرار بگيرد.» به همين دليل در تونس بسياري با من دشمن بودند. اما هنگامي كه حزبالله لبنان بر اسرائيل پيروز شد، از من عذرخواهي كردند و بيان داشتند كه گويي قرآن، هماكنون نازل شده است؛ زيرا قرآن ميفرمايد: «و لينصرنّ الله من ينصره3» آنها ميگفتند خداوند به اين دليل حزبالله را ياري كرد كه اين گروه بر حق و حقيقت است. شصت سال اعراب و ساير مسلمانان نتوانستند رژيم صهيونيستي را شكست دهند، اما حزبالله با نيروي ايمان و بدون تانك و هواپيما بر رژيم صهيونيستي غالب آمد. حزبالله نه تنها بر صهيونيستها بلكه بر آمريكا و نظام سلطه و حتي برخي كشورهاي عربي فائق شد.
برخي كشورهاي عربي كه ژنرال اسرائيلي آنان را رسوا كرد، از اين رژيم حمايت كردند. اين ژنرال اسرائيلي تصريح كرد كه ما به مدت شش روز نميتوانستيم به درون جبهههاي حزبالله نفوذ كنيم اما يكي از كشورهاي عربي به ما گفت به جنگ ادامه دهيد و ما تمام هزينههاي آن را ميپردازيم. اين رسوايي را ببينيد. اين جنگ باعث كشف حقايق شد، كشف كشورهايي كه آمريكا در فرهنگ خود، از آنها به عنوان كشورهاي معتدل! ياد ميكند. زيرا آمريكا كشورها را به دو دسته تقسيم كرده است: 1) كشورهاي مقاومتكننده در برابر اسرائيل 2) كشورهاي معتدل. كشورهاي معتدل در نگاه آمريكا كشورهايي هستند كه موافق جنگ با اسرائيل نيستند و به برگشت فلسطينيان به ديار خود رضايت نميدهند. اين دو جبهه در جهان وجود دارند كه نماينده جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب است.
سيدحسن نصرالله جمله بسيار زيبايي دارد. او ميگويد: «الحمدالله كه آمريكا ما را در ليست سياه خود قرار داده است و ما را تروريست ميخواند. اين براي ما شرافت و بزرگي است. اما اگر روزي شنيديد كه آمريكا ما را مدح و ستايش ميكند بايد در ما شك كنيد.» بنابراين طبيعي است كه آمريكاييها به ايران و حزبالله اهانت كنند زيرا تنها مانع بر سر راه آنان و استخواني در گلوي آنهاست.
آنها براي فتنهانگيزي و تسلط بر كشورهاي اسلامي از روشهاي اقتصادي نيز بهره ميگيرند و در همين راستا پس از انقلاب اسلامي، محاصره اقتصادي عليه ايران را به راه انداختند. به فشارهاي اقتصادي استكبار در كشورهاي ديگر بنگريد. در همين تونس و اردن اينگونه بوده است. استكبار ميخواهد كه مردم گرسنه بمانند و همچون حكومت مصر گردند كه هيچ حركتي در برابر آنها نداشت. مصر از آمريكا اعانه دريافت ميكرد و نانخور آنها بود.
آمريكاييها از يكسو طوري برنامهريزي ميكنند كه كشورهاي اسلامي عقبمانده و محتاج باشند و از سوي ديگر نانخور آنها شوند. در قضيه لبنان نيز آمريكا به دنبال ايجاد اين حالت ترس در مردم است. مثلاً در اذهان اينگونه القاء ميكرد كه اگر حريري از حكومت خارج شود شما را گرسنه نگه ميداريم و شما را مانند غزه محاصره ميكنيم و ميخواهند از اين طريق مردم را بترسانند. البته اين روشهاي شيطاني استكبار، إنشاءالله ناكام خواهد ماند و حقيقت حاكم ميگردد و وعده الهي محقق خواهد شد.
نقش جمهوري اسلامي و رهبر انقلاب در تحقق وحدت اسلامي چگونه ميبينيد؟
ـ جمهوري اسلامي ايران و رهبر آن آيتالله خامنهاي همواره بر وحدت اسلامي تأكيد كردهاند. ايشان به عنوان رهبر امت اسلامي و مرجعي از مراجع ديني، مورد احترام بسياري از اهل سنت هستند. زيرا ايشان انسان معتدلي هستند و مسلمانان را به توحيد كلمه فرا ميخوانند و با حمايتهاي ايشان، سالانه كنفرانس وحدت در تهران برگزار ميشود. اين امر دليل محكم و نشانه خوبي است كه جمهوري اسلامي و رهبر آن، مسلمانان را به وحدت دعوت ميكند. اين دعوت راستين، براي از ميان برداشتن فتنه، آشوب و ايستادن در برابر مستكبران، مستعمران و دعوتكنندگان به تفرقه و جدايي است.
براي بررسي نقش آيتالله خامنهاي در جهان اسلام بايد به خاستگاه انديشه ولايت فقيه توجه شود. اگر انديشه ولايت فقيه، به شكل صحيح و بدون خدشه و با مفهوم درست تبيين شود، تمامي شيعيان آن را ميپذيرند زيرا اين انديشه، شيعيان را به وحدت كلمه و مرجعيت واحده سوق ميدهد و بدين واسطه، ظرفيتهاي شيعيان بهطور پراكنده به هدر نميرود. ولايت واحده يك اصل اسلامي است و ولايتهاي متفرقه چيزي جز تشتت و تفرقه به ارمغان نميآورد. رسول خدا(ص) و ائمه معصومين عليهمالسلام نيز ولايت واحده داشتند و امت اسلامي بايد زير بيرق يگانهاي درآيد كه نابودي مسلمانان از تفرقه و تشتت است. قرآن كريم ميفرمايد: «انّ هذه امتكم أمة واحدة و أنا ربكم فاعبدون4»، پس چرا ما تا اين حد تفرقه داشته باشيم؟
حتي به نظرم اگر ولايت فقيه را به خوبي تبيين كنيم، نه تنها شيعيان، بلكه از اهل تسنن نيز آن را ميپذيرند. جالب است بدانيد كه برخي از آنها، امام و رهبر خود را آيتالله خامنهاي ميدانند و ايشان را مقتداي خود معرفي ميكنند. هنگامي كه علت اين امر را ميپرسي در جواب ميگويند كه كسي جز او در برابر اسرائيل نايستاده است؛ حال چه واسطه نبرد، حزبالله باشد چه حماس. ميگويند كه سرطان و مرض ما تنها اسرائيل است و او در برابر اين رژيم غاصب ايستاده است. برخي مسلمانان با اين كه شيعه نيستند اما حق و حقيقت را مشاهده و اعتراف ميكنند كه عاشق و دوستدار آقاي خامنهاي هستند و خود را پيرو ايشان ميدانند، بهگونهاي كه هرچه بگويد عمل ميكنند و ايشان را مدافع اسلام ميدانند.
ايرانيان ميخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شيعه و نه سني، بلكه اسلام. اين امر براي تمامي نخبگان سياسي روشن است و بهخاطر همين است كه آمريكا و اسرائيل دشمن سرسخت خود را ايران ميدانند.
براي اولينبار چگونه با رهبر معظم انقلاب آشنا شديد؟
ـ اولينبار در زمان رياست جمهوري ايشان و به واسطه آقاي سيدهادي خامنهاي -برادر رهبر انقلاب- در پاريس و به مناسبت برگزاري كنفرانس حج آشنا شدم. پس از اينكه ايشان جانشين امام خميني(ره) شدند، آشناييام بيشتر شد. ايشان مرا به خانه خود دعوت كردند و در آنجا ملاقاتي با هم داشتيم. من جريان اين ملاقات را در كتاب «فسيروا في الارض» و در بخش «الرحلة الايرانية» آوردهام. ايشان در آن ديدار، كتاب «ثم اهتديت» را ستايش نمودند و گفتند اين كتاب، كتاب تو نيست بلكه نسيمي از بركات اهل بيت(ع) است. بعد از آن نيز چهار يا پنج بار با ايشان ملاقات داشتم.
البته ايشان در مواردي نيز از من حمايت كردهاند. براي مثال هنگامي كه وزير آموزش اردن به من اهانت كرد، رهبر معظم سخنان او را رد كرد و من خدا را ستايش ميكنم كه رهبري ايران از من دفاع كردند. من كسي نيستم كه بخواهم مسلمانان را از هم جدا كنم بلكه به دنبال وحدت اسلام هستم. من فقط ميخواهم به برادران اهل تسنن بگويم كه شما به برادران شيعه نگاه نادرستي ميكنيد؛ پس چشمان خود را به حقيقت باز كنيد. به آنها ميگويم كه من نيز مانند شما بودم و شما را سرزنش نميكنم. چراكه شما به حقيقت آگاه نيستيد و اگر حقيقت را بشناسيد هم چون من از اهل بيت(ع) تبعيت ميكنيد.
پينوشت:
1. سوره آل عمران، آيه 103
2. سوره انفال، آيه 30
3. سوره حج، آيه 40
4. سوره انبياء، آيه 92
به مناسبت هفته وحدت به سراغ اين نويسنده و پژوهشگر مسائل اسلامي رفتيم تا درباره موضوع وحدت و مسائل جهان اسلام به گفتوگو بپردازيم:
ما در ميان مذاهب اسلامي، نكات مشترك زيادي داريم كه با توجه به آنها ميتوان به وحدت رسيد. براي شروع گفتوگو دراينباره توضيح دهيد.
ـ در حقيقت بخشهاي مشترك فراواني وجود دارد و اختلاف در تمام اصول دين و فروع دين بسيار اندك است، بلكه اختلاف تنها در يك اصل ديده ميشود، اصلي كه بسياري از علماي اهل تسنن نيز آن را ذكر كردهاند و آن اصل امامت است. شيعه، امامت را اصلي از اصول دين ميداند اما اهل تسنن آن را نه به عنوان اصلي از اصول دين بلكه آن را به عنوان يك اصل سياسي ميپذيرند. در حالي كه شيعيان، امام را منصوب از جانب خداوند ميدانند و آيات قرآن كريم را ناظر به همين مطلب ميدانند.
در بقيه مسائل مانند ايمان به خدا، نبوت حضرت محمد صلياللهعليهوآله، قرآن كريم، قبله مشترك، حج و ... اختلافي وجود ندارد. البته در مسائل فقهي، اختلافات مطرح است چنانكه درون مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز اختلافات وجود دارد و همين اختلاف فقهي در فقه شيعيان نيز ديده ميشود. خلاصه آنكه مشتركات فراوان ما در اصول و فروع، دربهاي وحدت مسلمانان به شمار ميرود و قرآن كريم نيز در آيه شريفه «واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا 1» بر وحدت اسلامي تأكيد دارد و اخوت اسلامي هم اين اقتضا را دارد كه مسلمانان زير بيرق دين بيايند.
اما ميبينيم كه براي دستيابي مسلمانان به وحدت با وجود تمامي اين نكات مشترك موانعي وجود دارد. اين موانع را توضيح دهيد.
ـ يكي از موانع، جهان استكبار بهويژه آمريكاست و اين امر بر كسي پوشيده نيست. در گذشته توطئه و خيانت عليه مسلمانان در خفا و پشت پردهها انجام ميشد اما هماكنون هيچ پرده و نقابي وجود ندارد. در اين قضيه برخي از كشورها نيز به پيروي از آمريكا و در جهت دوستي و علاقه به آمريكاييها، حقايق اسلام را دفن كرده و بسياري از مسلمانانِ كمخِرد، جاهل و ضعيفالإراده را به خدمت در آورده و با حمايت همهجانبه از اين افراد، آنان را به عنوان ابزاري براي جنگ با اسلام و مسلمين در ميآورند.
علت اين فتنهانگيزي آمريكا و نظام سلطه در كشورهاي اسلامي را چيست؟
ـ آمريكا و دولتهاي غربي از گذشتههاي دور دريافتهاند كه تنها مانع زيادهخواهي و سلطه آنها اسلام است و در همين راستا با ايران مخالفت ميكنند. زيرا ميبينيم كه ايران تنها كشور متصدي دفاع از حريم پيامبر(ص) در محكوميت كاريكاتورهاي اهانتآميز بود. در حالي كه برخي كشورها از خود واكنش نشان ندادند. بنابراين ايران اسلامي در خط مقدم دفاع از اسلام است. از سوي ديگر، آمريكا و اسرائيل به دنبال تكهتكه كردن مسلمانان هستند. گاهي به صراحت گفتهام كه اگر شما بر اين باوريد كه ايران فقط از شيعه حمايت ميكند، سخت در اشتباهيد؛ چراكه ايران از حماس هم -كه شيعه نيستند- حمايت ميكند.
ايرانيان ميخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شيعه و نه سني، بلكه اسلام. اين امر براي تمامي نخبگان سياسي روشن است و بهخاطر همين است كه آمريكا و اسرائيل دشمن سرسخت خود را ايران ميدانند. آنها به وضوح دريافتهاند كه انقلاب اسلامي ايران، عامل حركت ديگر مسلمانان است. براي مثال امام خميني(ره) جمعه آخر ماه رمضان را با اين هدف كه مسئله فلسطين از ذهن مسلمانان پاك نشود و در جهت آزادي قدس تلاش نمايند، روز قدس ناميدند. اين موضوع ضربهاي سنگين براي اسرائيل و آمريكا بهشمار ميرود.
دنياي استكبار براي فتنهانگيزي از چه حربههايي بهره ميبَرد؟
ـ اختلافافكني يكي از نقشههاي استكبار است. براي مثال در لبنان بعد از ناكامي در جنگهاي نظامي با حزبالله، اينبار ميخواهند چهره حزبالله را با ايجاد درگيريهاي مذهبي ميان شيعه و سني مخدوش نمايند و براي اينكه پيروان مذاهب مختلف در لبنان را به جان هم بيندازد، اينطور تبليغ ميكنند كه سعد حريري نماينده اهل سنت و سيدحسن نصرالله نماينده شيعيان است. در حالي كه اينگونه نيست و بسياري از اهل سنت و حتي مسيحيان لبنان، جزو همپيمانان جريان مقاومت بهشمار ميآيند. در حقيقت استكبار، با تمام توان به ايجاد فتنه در جامعه اسلامي همت ميورزد. در انتخابات اخير در ايران هم ديديد كه نظام سلطه و بهخصوص آمريكا، اسرائيل و انگليس فتنهاي بزرگ را به پا كردند كه اگر فضل الهي، درايت علما و در رأس آنان رهبر معظم انقلاب نبود، نعوذبالله اين انقلاب مورد تهديد واقع ميشد. هدف آنها در ايجاد فتنه سرنگوني حكومت و نظام جمهوري اسلامي بود اما ناكام ماندند زيرا «و يمكرون و يمكرالله و الله خيرالماكرين2»
ميبنيد كه در تونس انقلاب مردمي برپا شده است. ما در تونس در خفقان بوديم، كتب شيعي ممنوع بود، كتابهاي من قدغن بود و اين ممنوعيت از ناحيه وهابيت انجام ميگرفت؛ بهطوري كه وزير كشور وقت تونس به صراحت به من گفت: «كتاب تو را ممنوع كرديم چراكه در آن به مذهب وهابيت تعرض شده و ما نميخواهيم بهخاطر تو روابطمان با عربستان تحتالشعاع قرار بگيرد.» به همين دليل در تونس بسياري با من دشمن بودند. اما هنگامي كه حزبالله لبنان بر اسرائيل پيروز شد، از من عذرخواهي كردند و بيان داشتند كه گويي قرآن، هماكنون نازل شده است؛ زيرا قرآن ميفرمايد: «و لينصرنّ الله من ينصره3» آنها ميگفتند خداوند به اين دليل حزبالله را ياري كرد كه اين گروه بر حق و حقيقت است. شصت سال اعراب و ساير مسلمانان نتوانستند رژيم صهيونيستي را شكست دهند، اما حزبالله با نيروي ايمان و بدون تانك و هواپيما بر رژيم صهيونيستي غالب آمد. حزبالله نه تنها بر صهيونيستها بلكه بر آمريكا و نظام سلطه و حتي برخي كشورهاي عربي فائق شد.
برخي كشورهاي عربي كه ژنرال اسرائيلي آنان را رسوا كرد، از اين رژيم حمايت كردند. اين ژنرال اسرائيلي تصريح كرد كه ما به مدت شش روز نميتوانستيم به درون جبهههاي حزبالله نفوذ كنيم اما يكي از كشورهاي عربي به ما گفت به جنگ ادامه دهيد و ما تمام هزينههاي آن را ميپردازيم. اين رسوايي را ببينيد. اين جنگ باعث كشف حقايق شد، كشف كشورهايي كه آمريكا در فرهنگ خود، از آنها به عنوان كشورهاي معتدل! ياد ميكند. زيرا آمريكا كشورها را به دو دسته تقسيم كرده است: 1) كشورهاي مقاومتكننده در برابر اسرائيل 2) كشورهاي معتدل. كشورهاي معتدل در نگاه آمريكا كشورهايي هستند كه موافق جنگ با اسرائيل نيستند و به برگشت فلسطينيان به ديار خود رضايت نميدهند. اين دو جبهه در جهان وجود دارند كه نماينده جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب است.
سيدحسن نصرالله جمله بسيار زيبايي دارد. او ميگويد: «الحمدالله كه آمريكا ما را در ليست سياه خود قرار داده است و ما را تروريست ميخواند. اين براي ما شرافت و بزرگي است. اما اگر روزي شنيديد كه آمريكا ما را مدح و ستايش ميكند بايد در ما شك كنيد.» بنابراين طبيعي است كه آمريكاييها به ايران و حزبالله اهانت كنند زيرا تنها مانع بر سر راه آنان و استخواني در گلوي آنهاست.
آنها براي فتنهانگيزي و تسلط بر كشورهاي اسلامي از روشهاي اقتصادي نيز بهره ميگيرند و در همين راستا پس از انقلاب اسلامي، محاصره اقتصادي عليه ايران را به راه انداختند. به فشارهاي اقتصادي استكبار در كشورهاي ديگر بنگريد. در همين تونس و اردن اينگونه بوده است. استكبار ميخواهد كه مردم گرسنه بمانند و همچون حكومت مصر گردند كه هيچ حركتي در برابر آنها نداشت. مصر از آمريكا اعانه دريافت ميكرد و نانخور آنها بود.
آمريكاييها از يكسو طوري برنامهريزي ميكنند كه كشورهاي اسلامي عقبمانده و محتاج باشند و از سوي ديگر نانخور آنها شوند. در قضيه لبنان نيز آمريكا به دنبال ايجاد اين حالت ترس در مردم است. مثلاً در اذهان اينگونه القاء ميكرد كه اگر حريري از حكومت خارج شود شما را گرسنه نگه ميداريم و شما را مانند غزه محاصره ميكنيم و ميخواهند از اين طريق مردم را بترسانند. البته اين روشهاي شيطاني استكبار، إنشاءالله ناكام خواهد ماند و حقيقت حاكم ميگردد و وعده الهي محقق خواهد شد.
نقش جمهوري اسلامي و رهبر انقلاب در تحقق وحدت اسلامي چگونه ميبينيد؟
ـ جمهوري اسلامي ايران و رهبر آن آيتالله خامنهاي همواره بر وحدت اسلامي تأكيد كردهاند. ايشان به عنوان رهبر امت اسلامي و مرجعي از مراجع ديني، مورد احترام بسياري از اهل سنت هستند. زيرا ايشان انسان معتدلي هستند و مسلمانان را به توحيد كلمه فرا ميخوانند و با حمايتهاي ايشان، سالانه كنفرانس وحدت در تهران برگزار ميشود. اين امر دليل محكم و نشانه خوبي است كه جمهوري اسلامي و رهبر آن، مسلمانان را به وحدت دعوت ميكند. اين دعوت راستين، براي از ميان برداشتن فتنه، آشوب و ايستادن در برابر مستكبران، مستعمران و دعوتكنندگان به تفرقه و جدايي است.
براي بررسي نقش آيتالله خامنهاي در جهان اسلام بايد به خاستگاه انديشه ولايت فقيه توجه شود. اگر انديشه ولايت فقيه، به شكل صحيح و بدون خدشه و با مفهوم درست تبيين شود، تمامي شيعيان آن را ميپذيرند زيرا اين انديشه، شيعيان را به وحدت كلمه و مرجعيت واحده سوق ميدهد و بدين واسطه، ظرفيتهاي شيعيان بهطور پراكنده به هدر نميرود. ولايت واحده يك اصل اسلامي است و ولايتهاي متفرقه چيزي جز تشتت و تفرقه به ارمغان نميآورد. رسول خدا(ص) و ائمه معصومين عليهمالسلام نيز ولايت واحده داشتند و امت اسلامي بايد زير بيرق يگانهاي درآيد كه نابودي مسلمانان از تفرقه و تشتت است. قرآن كريم ميفرمايد: «انّ هذه امتكم أمة واحدة و أنا ربكم فاعبدون4»، پس چرا ما تا اين حد تفرقه داشته باشيم؟
حتي به نظرم اگر ولايت فقيه را به خوبي تبيين كنيم، نه تنها شيعيان، بلكه از اهل تسنن نيز آن را ميپذيرند. جالب است بدانيد كه برخي از آنها، امام و رهبر خود را آيتالله خامنهاي ميدانند و ايشان را مقتداي خود معرفي ميكنند. هنگامي كه علت اين امر را ميپرسي در جواب ميگويند كه كسي جز او در برابر اسرائيل نايستاده است؛ حال چه واسطه نبرد، حزبالله باشد چه حماس. ميگويند كه سرطان و مرض ما تنها اسرائيل است و او در برابر اين رژيم غاصب ايستاده است. برخي مسلمانان با اين كه شيعه نيستند اما حق و حقيقت را مشاهده و اعتراف ميكنند كه عاشق و دوستدار آقاي خامنهاي هستند و خود را پيرو ايشان ميدانند، بهگونهاي كه هرچه بگويد عمل ميكنند و ايشان را مدافع اسلام ميدانند.
ايرانيان ميخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شيعه و نه سني، بلكه اسلام. اين امر براي تمامي نخبگان سياسي روشن است و بهخاطر همين است كه آمريكا و اسرائيل دشمن سرسخت خود را ايران ميدانند.
براي اولينبار چگونه با رهبر معظم انقلاب آشنا شديد؟
ـ اولينبار در زمان رياست جمهوري ايشان و به واسطه آقاي سيدهادي خامنهاي -برادر رهبر انقلاب- در پاريس و به مناسبت برگزاري كنفرانس حج آشنا شدم. پس از اينكه ايشان جانشين امام خميني(ره) شدند، آشناييام بيشتر شد. ايشان مرا به خانه خود دعوت كردند و در آنجا ملاقاتي با هم داشتيم. من جريان اين ملاقات را در كتاب «فسيروا في الارض» و در بخش «الرحلة الايرانية» آوردهام. ايشان در آن ديدار، كتاب «ثم اهتديت» را ستايش نمودند و گفتند اين كتاب، كتاب تو نيست بلكه نسيمي از بركات اهل بيت(ع) است. بعد از آن نيز چهار يا پنج بار با ايشان ملاقات داشتم.
البته ايشان در مواردي نيز از من حمايت كردهاند. براي مثال هنگامي كه وزير آموزش اردن به من اهانت كرد، رهبر معظم سخنان او را رد كرد و من خدا را ستايش ميكنم كه رهبري ايران از من دفاع كردند. من كسي نيستم كه بخواهم مسلمانان را از هم جدا كنم بلكه به دنبال وحدت اسلام هستم. من فقط ميخواهم به برادران اهل تسنن بگويم كه شما به برادران شيعه نگاه نادرستي ميكنيد؛ پس چشمان خود را به حقيقت باز كنيد. به آنها ميگويم كه من نيز مانند شما بودم و شما را سرزنش نميكنم. چراكه شما به حقيقت آگاه نيستيد و اگر حقيقت را بشناسيد هم چون من از اهل بيت(ع) تبعيت ميكنيد.
پينوشت:
1. سوره آل عمران، آيه 103
2. سوره انفال، آيه 30
3. سوره حج، آيه 40
4. سوره انبياء، آيه 92