( 0. امتیاز از 0 )
عالم ذوفنون

در مقاله‌ای که سال گذشته (1398) به مناسبت رحلت استاد سیدهادی خسروشاهی نوشتم و تحت عنوان «ابن‌بطوطه زمان ما» منتشر شد، این نکته را در انتهای مقاله آوردم که این روحانی مجاهد مقالات خاص خود را که احتمال می‌داد دیگران منتشر نکنند برای من می‌فرستاد و در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ می‌رسید.

حالا در اولین سالگرد آسمانی شدن این تاریخ‌دان، کتاب‌شناس، انسان‌شناس و نویسنده کم‌نظیر عصر حاضر، نکته ناگفته دیگری را درباره او مطرح می‌کنم که قطعاً برای عموم تازگی دارد. این نکته، صاحب انگیزه بودن استاد برای مقابله با خرافات و تفکرات جاهلانه و عوامانه بود. او بارها نامه‌هائی پر از احساس نگرانی درباره رواج یافتن خرافات و میدان‌دار شدن جاهلان متنسک به‌ویژه در عرصه نشر و رسانه برای من می‌فرستاد و خواستار مقابله با این بیماری‌های خطرناک از طریق نوشتن مقاله و گزارش و یا به صورت خبرهای کوتاه و انتشار آنها در روزنامه جمهوری اسلامی می‌شد. از رسانه ملی به‌ویژه در یک دهه اخیر بشدت گله‌مند بود که سطحی‌نگری را ترویج می‌کند و مطالب مربوط به عزاداری‌ها، جشن‌های مذهبی و اظهارنظرهای کارشناسان دینی که از شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون پخش می‌شوند، اکثراً غیرعلمی، غیرمستند و عوامانه هستند. از حوزه نشر هم بسیار شاکی بود و بسیار اتفاق می‌افتاد که در مراجعه به کتاب‌فروشی‌ها وقتی با کتاب‌های بی‌محتوا یا دارای محتوای تحریفی، سطحی و جاهلانه برخورد می‌کرد، آنها را می‌خرید و برای من می‌فرستاد تا روزنامه آنها را نقد کند و با این کار، تلاشی منطقی در جهت مبارزه با این انحرافات صورت گیرد.

مشابه این اقدامات را این عالم صاحب درد، برای اصلاح سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی و روابط بین‌الملل به عمل می‌آورد. به این معنا که در مواقعی، نامه‌هایش حاوی اعتراض به عملکردهای مسئولین در یک یا چند مورد از اقدامات و موضعگیری‌های آنها بود. او در این نامه‌ها، نکات موردنظر خود را می‌نوشت و از من می‌خواست آن نکات را در قالب مقاله یا به شکل‌های دیگر معمول در روزنامه جمهوری اسلامی مطرح نمایم. به ستون «جهت اطلاع» روزنامه، توجه خاصی داشت و گاهی توصیه می‌کرد نکات موردنظرش در این ستون و با سبک ویژه‌ای که این ستون دارد، منعکس شود.

این خواسته استاد خسروشاهی که مایل بود نکات موردنظرش توسط خود روزنامه یا خود من به نگارش درآیند و منتشر شوند به این معنا نبود که خود ایشان مقاله‌ای برای چاپ به روزنامه ندهد. در طول چهار دهه عمر روزنامه جمهوری اسلامی، ده‌ها مقاله و حتی سلسله مقالات از استاد خسروشاهی در این روزنامه به چاپ رسیدند که بسیار مفید و اثرگذار بودند. این مقالات، عموماً سیاسی، تاریخی و فرهنگی بودند و به موضوعات راهبردی مربوط می‌شدند. با اینحال، ایشان پرداختن مستقیم به موضوعات دیگر ازجمله نکاتی که به آنها اشاره کردم را در دستور کار نداشت و انتظارش این بود که روزنامه به این امور بپردازد. پیدا بود که این موضوعات نیز برای ایشان مهم بودند ولی به دلایلی که کاملاً قابل فهم هستند ترجیح می‌داد مستقیماً به آنها نپردازد.

نامه‌هائی که از آقای خسروشاهی دریافت می‌کردم دو نوع بودند؛ نوع اول نامه‌های تایپ‌شده‌ای بودند که به وسیله پیک یا پست می‌فرستادند و نوع دوم دستخط‌هائی که از طریق فاکس به دستم می‌رسیدند. اصل دستخط‌ها را شاید بتوان در میان اسناد برجای‌مانده از ایشان پیدا کرد. نوع دوم نامه‌ها عموماً حاوی مطالب فوری و فوتی بودند که ایشان لازم می‌دانستند سریعاً در روزنامه مطرح شوند و تاثیر موردنظر را بگذارند.
از میان نوع اول نامه‌ها یکی از آنها که نشان‌دهنده جنبه‌های مختلف فکری و اهتمام ایشان به امور فرهنگی است را در این مقاله مطرح می‌کنم تا خوانندگان محترم با گوشه‌ای از افکار این عالم ذوفنون آشنا شوند. در ارائه متن نامه، موارد مختصری که احتمال می‌دهم نویسنده موافق انتشار عمومی آنها نبوده‌اند به صورت نقطه‌چین عرضه می‌شوند.

هو
حضرت آقای مسیح مهاجری حفظه‌الله
بعدالتحیات امید که همواره سلامت و موفق باشید.
طبق معمول، هرچندی یک بار به عُشّ آل‌محمد(ص) – قم‌المقدسه – می‌آییم و طبق عادت! سری هم به کتابفروشی‌ها می‌زنیم! تا ببینیم که ... چه می‌کنند؟ ... این بار دو کتاب ناب ... را دیدم که حیفم آمد آن‌ها را جهت اطلاع، تفریح و تنقید و... برای جنابعالی نفرستم، گرچه نمی‌خواستم پولی بابت آن‌ها بدهم، ولی از باب اینکه این قبیل کتب ضاله و مضلّه را علماء خبره باید ببینند، بالاخره خریدم و به پیوست تقدیم می‌دارم و هیچ‌گونه شرحی هم اضافه نمی‌کنم! فقط یک سوال از وزارت محترم ارشاد اسلامی دارم که اگر صلاح باشد از طرف خودتان آن را مطرح بفرمایید که آیا واقعاً اینست رسالتی که ما در جمهوری اسلامی ایران به عهده داریم؟ واقعاً چگونه مسئولین کتاب در آن وزارت جلیله اجازه داده‌اند که مجوز چاپ و نشر این خزعبلات صادر شود؟

البته یک پیشنهاد اصلاح‌طلبانه! هم دارم به امید آنکه اصول‌گرایانه! با آن برخورد نفرمایید و آن اینکه در جریده شریفه اعلام شود که «گشت‌های ارشاد»!! برای ارشاد! جوانان قلیل‌الدین والایمان و دختران البَدحجاب! – که البته در آغاز انقلاب هیچکدام به دار فانی نیامده بودند و محصول تربیت و اقدامات فرهنگی ما هستند! – به هرکدام دو نسخه از این‌ها را اهداء کنند تا انشاء‌الله به راه راست هدایت شوند و بدانند در جایی که حیوانات! و نباتات و جمادات! و غیرها! ایمان آورده‌اند و حتی گاوها! ... محبت دارند و یا ... سزا نبود که آن‌ها بی‌ایمان شوند! و یا به ریش ما! بخندند و یا مانند آن ... معلوم‌السوابق والحال، که با شیطان بزرگ همگام شده، منکر همه چیز بشوند!...

راستی این بخش معرفی کتاب شما هم که عوام است، می‌دانم که با ما! به علت داشتن، نام «خسروشاه» - که خیال می‌کند چیزی است شبیه شاهنشاه! – میانه خوبی ندارد؟ ولی آثار علامه طباطبائی را چرا معرفی نمی‌کند که نیم‌قرن تمام،! ما آن‌ها را جمع‌آوری و ویرایش و آماده کردیم و اکنون بوستان کتاب قم در 21 جلد آن‌ها را چاپ می‌کند؟... شاید بفرمایید که به دست شما نرسیده است؟ یک دوره کامل از چاپ شده‌ها را تقدیم می‌دارم با این قید! و تعهد که بابت حذف نام ما! – به کوشش! – هیچگونه، شکایتی در محاکم شرعیه! اسلامیه! و انقلابیه! نداشته باشیم، اصل کتاب‌ها را معرفی کنند!
ولامرالیکم والسلام علیکم
با احترام
سیدهادی خسروشاهی


در این نامه، حداقل 5 نکته قابل توجه را می‌توان به روشنی دید.

اول آنکه استاد خسروشاهی از کنار انتشار خرافات، بی‌تفاوت عبور نمی‌کرد و درصدد مقابله با آن برمی‌آمد.

دوم آنکه مسئولین نظام جمهوری اسلامی را از تربیت نسل بعد از انقلاب ناتوان می‌داند.

سوم آنکه جناح‌بندی‌ها را قبول ندارد و کارنامه جناح‌های سیاسی را مردود می‌داند و معتقد است بسیاری از مشکلات جامعه، معلول عملکرد نادرست آنهاست.

چهارم آنکه همت بلند این نویسنده پرتوان و پرتلاش در احیاء میراث علمی و فرهنگی بزرگان در این نامه متجلی است.

و نکته پنجم، لطافت قلم اوست که همراه با رساندن پیام‌های اصلی موردنظر، انواع صنایع ادبی را نیز بکار گرفته تا مخاطب را با خود تا آخرین کلمات نامه ببرد و پرنشاط نگهدارد.

تاکید می‌کنم که در میان معاصران، عالمی با این جامعیت کمتر دیده‌ایم و البته عادت ناپسند ما اینست که از وجود چنین گنجینه‌هائی تا هستند آنچنان که باید و شاید استفاده نمی‌کنیم. خدای متعال او را با اولیاء خود محشور و به ما توفیق قدردانی از این نعمت‌های کم‌نظیرش را عنایت فرماید.

مسیح مهاجری
اسفند 1399

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر