(
1579
)
امتیاز از

آیت الله سید مرتضی خسروشاهی از زبان استاد سید هادی خسروشاهی
استاد سید هادی خسروشاهی فرزند مرحوم حضرت آیت الله سید مرتضی خسروشاهی در مقدمه ای که اخیرا در کتاب حدیث غدیر ومسئله ولایت به چاپ رسیده است به معرفی والد معظمشان پرداخته اند که در ادامه می خوانید.
ایشان پدرم بودند... و پیوند پدر و فرزندی بین من و ایشان مرا باز میدارد از اینکه مطلبی بر ترجمه شان اضافه کنم و یا فضایل و سجایا و خصلتهای نیکوی ایشان را بیان نمایم، تا مبادا حمل بر مبالغه و قضاوت زودهنگام شود. به همین جهت در اینجا به آنچه دیگران درباره ایشان نوشتهاند و یا آنچه به ناچار باید گفته شود اکتفا میکنم تا در فرصت مناسب دیگری، حقی را که بر گردن من دارند، اداء نمایم انشاء الله.
خاندان و خانواده ایشان
حضرت علامه بزرگ آیت الله سیّد مرتضی فرزند احمد فرزند محمد فرزند علی فرزند ابی الحسن حسینی خسروشاهی(1) تبریزی هستند. ایشان از بزرگترین علمای معاصر شیعه بودند و از خانوادهای عالم و متدین برخاستهاند. خاندان ایشان به تقوا و پاکدامنی و کسب مال حلال شناخته شدهاند و همواره سعی در دعوت به خدا و تعالیم دین مقدس اسلام داشتهاند؛ و چرا چنین نباشد در حالی که او از سلاله اهل بیت پیغمبر: است. نسبت ایشان با بیست و شش واسطه(2) به امام حسین(علیه السلام) برمیگردد. پدر و اجداد ایشان بیش از سه قرن ـ بلکه آنطور که از تاریخچه زندگی این خانواده لبریز از علم و دینداری و تقوی برمیآید، بیشتر از این ـ از بزرگان علما و فقهای شیعه در نجف و تبریز بوده اند.
علامه بزرگ شیخ محمدمحسن معروف به «آقا بزرگ تهرانی» درباره زندگی پدر ایشان نوشتهاند:
... سید احمد فرزند سید محمد خسروشاهی تبریزی دانشمندی فقیه و پرهیزگاری با تقوا بود. در نجف اشرف در جلسات بحث علامه میرزا حبیب الله رشتی شرکت میکرد و پس از آن نزد علامه شیخ محمدحسن ممقانی تلمذ نمود و بسیار پرهیزگار و با تقوا بود... بارها مناسک حج را بهجا آورد و وصیت کرده بود که نزد پدر دفن گردد ولی در سفر حج آخر خود از تصمیم خویش بازگشت و هنگامی که به مدینه آمد در قلبش جز یک آرزو باقی نمانده بود و آن اینکه در شهر مادرش حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دفن گردد... و آرزویش را برای دوستانش بازگو کرده بود. طولی نکشید که به فاصله چند روز از ورودش به مدینه تب کرد و در شامگاه همان روز دار فانی را وداع نمود و همان جا نیز دفن گردید....(3)
استاد حاج ملا علی خیابانی تبریزی در کتابش و ضمن سخنانی طولانی در مورد زندگی آیتالله سید احمد خسروشاهی مینویسد:
... ایشان از علمای بارز و از مشهورترین فقهای تبریز در اوائل این قرن بودند... سید احمد خسروشاهی عالمی محقق و زبردست، آقایی با فضیلت، مسئولیتپذیر و متخصص، استاد اساتید زمان خویش، استاد فضلای عصر، روشنایی شریعت، حامی دین و ملت و سرکوب کننده بدعت کافران بودند... در سال 1266 هـ. ق در نجف چشم به جهان گشودند و در سال 1327 هـ. ق در مدینه منوره دار فانی را وداع گفتند و در بقیع دفن گردیدند. از جمله تألیفات ایشان در زمینه فقه و اصول (کتاب توضیحات هامّة لرسائل الشیخ مرتضى الأنصاری) است که مهمترین آن مبحث حجیت قطع و ظن میباشد. نیز، نظرات مفیدی بر کتاب پدر خویش: مشكاة المصابیح فی الأصول نوشتهاند و ایضاً توضیحات فقهی بر کتاب رساله باقریة که تمام اینها در حاشیه کتاب چاپ گردیده است...(4)
جد آیت الله سید مرتضی، سید محمد، به دانایی و زهد معروف و از مشهورترین شاگردان استاد العلماء شیخ مرتضی انصاری بودند. ایشان در کربلا و در سال 1229 هـ ق چشم به جهان گشودند و همراه پدر بزرگوارشان علامه سید علی که از علمای بارز زمان خود به حساب میآمدند، به نجف منتقل شدند و تحصیلات عالیه را در همانجا به پایان رساندند و بعد از استاد شیخ مرتضی انصاری از مراجع مطرح شمرده میشدند، طوری که جمعیت زیادی از طلاب و بزرگواران در جلسههای درس ایشان حاضر میشدند.
از آثار منتشرشده ایشان کتاب ارزشمند مشکاة المصابیح فی الأصول است که در سال 1310 هـ ق در 364صفحه چاپ گردید و کتاب رساله باقریة در مسائل فقهی که به دنبال کتاب مشکاة چاپ شد و در 60 صفحه است... متأسفانه بقیه تألیفات ارزشمند ایشان نسخ خطی بوده که بعد از مرگ ایشان مفقود شدند.
ایشان در سال 1312 هـ ق رحلت کردند و در نزدیکی مرقد امیرالمؤمنین(علیه السلام) و داخل صحن شریف دفن گردیدند. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در مورد نویسنده، اینگونه نقل میکنند: ایشان زندگینامه خویش را در کتاب طبقات أعلام الشیعة به صورت مفصل آوردهاند ولیکن تا به امروز این جلد از کتاب با ترجمه زندگینامه ایشان چاپ نگردیده است.
ایشان در چند خط آخر کتاب المشکاة جایگاه علمی خود و پدر را اینگونه توصیف میکنند:
... این تمام چیزی بود که مایل به بیان آن بودم و اینجانب بنده حقیر محمد فرزند علی فرزند ابی الحسن حسینی ... زاده حائر، فرزند پدری اهل تبریز، از خاندان خسروشاهی... از تألیف این کتاب که در جمعآوری و ویرایش و نوشتن و طبقهبندی مطالب آن بسی کوشیدم، فارغ گشتم و مصادف گشت با پایان یافتن سی سالگی اینجانب و قدم نهادن در دهه چهارم زندگی... کتاب مشکاة المصابیح فی التعادل و التراجیح، سال1269 هـ ق؛ تقدیم به نور چشمانم احمد و ابی الحسن.
سپس از عزیزترین مردم بر من و محترمترین آنان نزد من، پدر بزرگوارم، جامع معقول و منقول، جامع فروع و اصول، پایهگذار مسائل حلال و حرام، ناظم قوانین و احکام شریعت، معلم اصول حقیقت، زبدهترین علما و محققین، فقیهترین و دقیقترین، سید بزرگوار علی حسینی تبریزی خسروشاهی تقاضا دارم که آنچه از کم و کاستی و یا خطا و فراموشی در آن میبینند اصلاح فرمایند...(5)
زندگی علمی ایشان
آیت الله سید مرتضی خسروشاهی در خانوادهای عالم و متدین چشم به جهان گشودند و پرورش یافتند، و در این محیط مناسب به گونهای بزرگ شدند تا الهامبخش پیشگامان دانش شوند و دانشی محکم و استوار برای دانشپژوهان و کمالپژوهان مهیا کنند.
این بزرگوار در 14 شوال سال 1299 هـ ق در نجف اشرف چشم به جهان گشودند و سالهای اولیه زندگی را در آغوش والدینی محترم پرورش یافتند که از آنان خصلتهای فاضل و اخلاقی نیکو به ارث بردند تا جایی که بعدها در کردار و گفتار ایشان تجلی کرد و در مسیر علمی ایشان منجر به پیشرفت گردید و از همان نوجوانی و اوایل جوانی آثار نجابت و نور دانش در ایشان نمایان گشت و در بین همسالان خود از لحاظ سجایای اخلاقی و مرتبه علمی برتری یافتند.
ایشان نزد اساتید بسیاری تلمذ فرمودند که در پرورش و تربیت ایشان نقش بهسزایی داشتند که از جمله آنان کسانی بودند که به ایشان علوم مقدماتی و دروس معارف عالی را تدریس کردند و مهمترین این اساتید در ذیل آمدهاند:
1- علامه حاج میرزا ابوالقاسم جواهری
2- علامه حاج میرزا رضا معروف به بالا آقا
علاوه بر آن، ایشان مراحل اجتهاد را در نزد بزرگان آیات عظام در عراق و ایران آموختند:
1- حاج میرزا محمد حسین نایینی
2- حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
3- حاج میرزا ابوالحسن انگجی
برگی از زندگی ایشان
والد معظم بعد از پایان تحصیلات در نجف و رسیدن به مقام اجتهاد به تبریز بازگشت و مشغول به تدریس و تألیف و ایراد سخنرانیهای هفتگی در مسجد بزرگ بازار شد. همیشه از حق و دین دفاع میکرد و پیوسته با بدعت و گمراهی برخورد مینمود. در سال 1353 هـ ق همراه با جمعی از علمای دیگر تبریز دستگیر شد و او را به سمنان بردند، در آنجا مدت نه چندان کوتاهی زندانی بود. سپس به این شرط که به تبریز بازنگردد آزاد شد و سالهای طولانی در شهر مقدس مشهد زندگی کرد.
ایشان در سال 1360 هـ ق علیه حکومت نظامی کمونیستی موجود در آذربایجان مبارزه کردند و به علت همین مبارزات حکم اعدام او همراه با جمعی دیگر از علمای بزرگ صادر گشت و تنفیذ حکم اعدام را در روزی به نام عید خون قرار دادند! ولی با انقلاب مردمی که ملت مسلمان آذربایجان علیه ظلم بهپا کردند، کمونیستها قبل از موعد تنفیذ حکم مجبور به فرار و بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی شدند. بعد از این جریانات باز هم موضع ایشان همانند موضع سابق که همان بیان حق، آموزش طلبهها، فرهنگسازی ملت و مبارزه علیه ظلم و طاغوت بود، تا زمان مرگ ایشان ادامه پیدا کرد.
والد معظم هفتاد و سه سال زندگی کرد. سالهایی که مملو از پژوهش و کار و تلاش بود و حتی یک ساعت از عمر خود را بیفایده سپری نکرد؛ یا در حال تربیت علمی شاگردان و اطرافیان بودند و یا در اوقات فراغتی که اغلب در شبهنگام و یا گاهی میان روز پیدا میکردند به عبادت با خدای عزّوجل مشغول میشدند.
زندگی ایشان، زندگی بابرکتی بود. شب و روز آن به سختکوشی و بدون کاهلی و ملالت میگذشت و برای خود و مؤمنان و شاگردان و خانواده سراسر خیر و برکت بود. و به خاطر همین خصلتهای نیکو در ایشان بود که شاگردان و مریدانشان همواره او را بزرگ میشمارند و با احترام و بزرگی از او یاد میکنند.
علامه حاج ملا علی خیابانی در روایت زندگینامه ایشان اینگونه مینویسند:
... ایشان طی پنجاه سال زندگی خویش در تبریز کاملاً به واجبات دینی خویش عمل کردند، چه از راه آموزش و تألیف کتب و اقامه نماز جماعت در مسجد پدر بزرگوار خویش و چه از نظر امر به معروف و نهی از منکر و پاسخ به استفتائات. ایشان از علمای برجسته و از فقهای بارز بودند، دانشمندی با تقوا و خالص، فقیهی ماهر و کامل، قاطع در امر به معروف و نهی از منکر، هیچگاه از سرزنش کسی نمیهراسید و حافظ قوانین دین و حرمتهای شریعت بودند، عده زیادی از طلاب از مجالس درس ایشان فیض بردند و همچنین در پاکدامنی و جهاد نفس واقعاً بینظیر بودند.
ایشان از راه حق حتی به اندازه یک گام خارج نشدند، در مورد حق محکم و قاطع بودند و کوتاه نمیآمدند، در ترویج احکام اسلام درنگ نمیکردند و با بدعتها مبارزه میکردند، از ظلم پرده برمیداشتند و حق و عدالت را نمایان میکردند. در سفر حج سال 1331 هـ ق با ایشان همسفر بودم، در کشتی هنگام بازگشت از حج، نماز جماعت را برپامیداشتند و مقام علمی و تقوای ایشان در این سفر بر همگان آشکار گشت...(6)
علامه بزرگوار شیخ ولی الله سرابی(7) مینویسند:
... ایشان سراسر عمر خود به کار و عمل صالح مداومت داشت با تقوا بود و با وجود کبر سن به تدریس مشغول بود و به شیوهای تدریس مینمود که طالبان علم و فقه با اشتیاق آن را دنبال میکردند. از این رو بود که همه مطیع او گشتند و به فقه و فقاهت او آفرین گفتند، ایشان الگو و راهنما بودند و عده زیادی از مردم از علم ایشان استفاده کردند تا جایی که دوستداران علم در خانه او حاضر میشدند تا از نور علمش اندکی بهره ببرند و در ظلمات جهل و نادانی از خورشید هدایتش مدد جویند. با وجود مشغله بسیار، باز هم بندهای مجتهد و سختکوش، همواره در تلاش برای برافراشتن ستون علم و دانش بودند و تألیفات متعدد ایشان گواه بر این مطلب است. ایشان خوشبخت زیست و در حالی درگذشت که فرزندانی صالح از خود به جای گذاشت.(8)
از جمله فرزندان ایشان آیت الله سید ابوالفضل خسروشاهی است، عالمی زاهد که تاکنون به وظیفه خویش که همان امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی مردم به راه حق میباشد عمل میکنند. همچنین آیت الله حاج سید احمد خسروشاهی، فقیهی محقق که تحصیلات خود را در قم به پایان رساندند و سپس به تبریز بازگشتند و همانند پدر بزرگوارشان به تدریس و تألیف و راهنمایی مردم و فتوا دادن مشغول گشتند. در سال 1380 هـ ق به علت مواضع دینی خود دستگیر شدند و چندین ماه در تهران پایتخت ایران زندانی شدند و سپس چندین ماه دیگر تحت مراقبت در تهران زندگی کردند... ایشان از بزرگترین فقهای شیعه در این زمان به حساب میآمدند که تألیفات خطی ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتند از جمله:
1- رسالة فی حرمة التشبّه بالكفّار.
2- جواز النافلة لمن علیه الفریضة.
3- الحواشی على كتاب التبصرة للعلّامة الحلّی.
4- المواعظ.
5- الحواشی على العروة مع الإشارة إلى المدارك.
6- الرسالة العملیة ـ چاپ شده ـ و غیره...(9)
ایشان در ماه رجب سال 1397 هـ ق درگذشت و به این مناسبت در آذربایجان عزای عمومی اعلام گردید. پیکر ایشان با حضور دهها هزار نفر تشییع شد و سپس به مشهد منتقل و در صحن شریف آستان رضوی دفن گردید.
همچنیـن دو فــرزند دیــگر ایــشان سیــد محمـــد(10) و سیــد جعفر(11) انسانهایی خیّر و اهل عمل هستند و به پاکدامنی و تقوا در تبریز معروفاند. همچنین فرزند دیگر ایشان نویسنده این مطالب سید هادی خسروشاهی.(12)
آثار علمی ایشان
آثار ایشان در اصولی بودن و دور بودن بحث از بزرگنمایی و قضاوت زودهنگام از دیگر آثار متمایزند، چرا که ایشان با در دست داشتن یک موضوع با استدلالهای کامل و روشهای علمی بحث و گفتگو آن را بررسی کرده و به تفکری سطحی و نتیجهگیری سریع اکتفا نمیکردند، بلکه با تعمق در موضوع و بررسی نظرات مختلف، با دلیل و منطق به اثبات و یا رد آنها پرداخته اند. در ذیل نام تألیفات ایشان آمده است:
1- کتاب إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر.
2- کتاب كشف الأستار فی الردّ على الوهّابیة، که به چاپ رسیده است.
3- الموائد فی شرح القواعد کتابی است در زمینه فقه استدلالی که در 300 صفحه با قطع بزرگ چاپ گردیده است.
4- قمع الشكوك عن لبس المشكوك.
5- ذروة السعادة فی نیة العبادة.
6- أمطار الدرّ فی مقدار الكرّ.
7- کتاب نثارات الكواكب على خیارات المكاسب، که به چاپ رسیده است.
8- کتاب استدلالی تعلیقة على مباحث الاجتهاد و التقلید من كتاب العروة الوثقى.
9- مختصر الكلام فی بحث السّلام.
10- أحكام الطرق المستحدثة.
11- حاشیة العروة الوثقى، که چاپ شده است.
12- حاشیة على رسالة آیة الله الإصبهانی، که چاپ شده است.
13- المواعظ (چهار جلد).
14- رسالة فی الوضوء و الغسل و رسائل علمی دیگری در فقه و اصول.
در مورد کتاب معنی حدیث الغدیر
إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر إلى أخیه البارع البصیر عنوان کتابی است که مؤلف آن را در جواب اشکالاتی نوشته است که شیخ محمد صدیق ـ یکی از علمای اهل سنت کردستان ـ درباره آوردن لفظ «المولى» در حدیث غدیر، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی را امام و جانشین بعد از خود معرفی کرد، بیان کرده است. این عالم اهل سنت به تفصیل بر این سوال اصرار دارد که آیا این لفظ چنانکه شیعه معتقد است به معنای «أولیٰ به تصرف» است یا معناهای لغوی دیگری که در لغتنامهها ذکر شده مدّنظر است؟
مرحوم آیت الله سید مرتضی خسروشاهی این کتاب را به مناسبت نزدیک شدن عید غدیر در سال 1352 هـ ق نوشتند که مشتمل بر پانزده بخش است و بیشتر آن درباره سخن فخر رازی در تفسیر کبیر در باب معنی این لفظ است و در بخشهای دیگر به مباحث تفسیر و حدیث و لغت و ... میپردازد، و در مورد معنی کلمه «المولىٰ» سعی کرده است تا از منظور آن در کتب شیعه دور نگردد.
حضرت والد در این روش موفق با رجوع به منابع اهل سنت و با ذکر دلیل از کتابهای ایشان حجت را بر ایشان تمام کرده است. زیرا در این روش بحث از تعصبات دور میگردد و بیطرف میشود و در این حال، مخالف نمیتواند از دلایل بیانشده فرار کند زیرا خود به درستی آنها معترف است.
در آخر کتاب نیز یادداشتی درباره حقیقت زیارت زائران ضمیمه شده است و مؤلف ثابت کرده است که این امور برخلاف تفکر وهابیت که آنها را حرام و شرک و بدعت میشمارند!!! کاملاً جایز و حتی مستحب هستند.
در این کتاب آرامش و اصالتی مییابیم که آن را به یک اثر علمی خالص برای رسیدن به حق و دریافت حقیقت تبدیل نموده است، زیرا وارد بحثهای جانبی نشده و از الفاظ و کلمات به دور از ادب که لایق یک بحث علمی نیست دوری جسته است.
در وصف جایگاه علمی این کتاب با ارزش و اهمیت آن سخنانی گفته شده است که در ذیل چند مورد از این سخنان نقل میشود:
علامه بزرگ شیخ آقا بزرگ تهرانی در تألیف برجسته خویش نوشتهاند:
سیدمرتضی فرزند احمد فرزند سید محمد حسینی خسروشاهی تبریزی کتاب «إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر إلى أخیه البارع البصیر» را در سال 1352 هـ ق تألیف نمودند و در نجف سال 1353 به چاپ رساندند. این کتاب در نوع خود کتابی بس بزرگ بود که هم از لحاظ استدلال قوی و هم کاملاً روان بود. در ابتدا به شکافتن معنی کلمه «المولىٰ» پرداخته و سپس سخنان جناب فخر رازی را در این راستا بررسی نموده بود و به این ترتیب اولویت راه و طریقت امامت را روشن نمود و برخی از توهمات فرقه وهابیت را رد کرد.
ایشان از بارزترین علما و از خانوادهای بسی دانا هستند. جد ایشان سید محمد فرزند علی فرزند ابی الحسن از شاگردان علامه انصاری بودند که کتاب «مشكاة المصابیح» را در سال 1269 هـ ق تألیف نمودهاند و پدر ایشان سید احمد نیز از علمای بسیار بزرگ بودند که در سال 1326 قمری در بقیع دفن گردیدند.(13)
علامه شیخ عبد الحسین امینی(14) که از شاگردان بزرگ والد بودند نیز در کتاب ترجمهشده خویش نوشتهاند:
علما اهمیت خاصی برای حدیث غدیر قائل هستند و در این راستا تنها به بیان سندهای معتبر برای این حدیث اکتفا نکردهاند بلکه حتی عدهای را به تألیف کتاب در این رابطه امر فرمودند و سندهای مختلفی را جمعآوری کردند و راه و روشهای درست را به دست آوردند. از جمله این علما سید مرتضی خسروشاهی تبریزی بود که کتاب بیهمتایی درباره دلالت این حدیث نوشت و آن را «إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر» نامید که در عراق چاپ شد...(15)
علامه شیخ محمدعلی اردوبادی از بزرگان علمای نجف با اشاره به این کتاب و نام نویسنده آن مینویسند:
کتابی که در آن هیچ شک و شبههای نیست
هدایتگر متّقین و بشارت دهنده آیندهای مبارک است
که از علامه دانشمندان است
جناب سید مرتضی که مطلبی مفید عرضه کردند(16). (17)
به سوی جاودانگی
و در پایان... این سنت خداوند در مورد ایشان نیز اجرا شد و با نفس مطمئنه و راضی از آنچه نزد پروردگارش دارد و با استقبالی از ملائکه رضوان که او را به درجههای عالی و مقامی محمود بشارت میدهند (انشاء الله) به سرای باقی شتافت. ایشان در ششمین شب ماه رجب از سال 1372 هـ ق درگذشت و پیکر مطهرش با حضور جمع بزرگی از علما و سرشناسان شهر و عموم مردم تشییع شد. سپس به نجف محل تولد وی منتقل گشت و در کنار مزار جدش دفن گردید.
علامه بزرگ شیخ محمدمحسن معروف به «آقا بزرگ تهرانی» درباره زندگی پدر ایشان نوشتهاند:
... سید احمد فرزند سید محمد خسروشاهی تبریزی دانشمندی فقیه و پرهیزگاری با تقوا بود. در نجف اشرف در جلسات بحث علامه میرزا حبیب الله رشتی شرکت میکرد و پس از آن نزد علامه شیخ محمدحسن ممقانی تلمذ نمود و بسیار پرهیزگار و با تقوا بود... بارها مناسک حج را بهجا آورد و وصیت کرده بود که نزد پدر دفن گردد ولی در سفر حج آخر خود از تصمیم خویش بازگشت و هنگامی که به مدینه آمد در قلبش جز یک آرزو باقی نمانده بود و آن اینکه در شهر مادرش حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دفن گردد... و آرزویش را برای دوستانش بازگو کرده بود. طولی نکشید که به فاصله چند روز از ورودش به مدینه تب کرد و در شامگاه همان روز دار فانی را وداع نمود و همان جا نیز دفن گردید....(3)
استاد حاج ملا علی خیابانی تبریزی در کتابش و ضمن سخنانی طولانی در مورد زندگی آیتالله سید احمد خسروشاهی مینویسد:
... ایشان از علمای بارز و از مشهورترین فقهای تبریز در اوائل این قرن بودند... سید احمد خسروشاهی عالمی محقق و زبردست، آقایی با فضیلت، مسئولیتپذیر و متخصص، استاد اساتید زمان خویش، استاد فضلای عصر، روشنایی شریعت، حامی دین و ملت و سرکوب کننده بدعت کافران بودند... در سال 1266 هـ. ق در نجف چشم به جهان گشودند و در سال 1327 هـ. ق در مدینه منوره دار فانی را وداع گفتند و در بقیع دفن گردیدند. از جمله تألیفات ایشان در زمینه فقه و اصول (کتاب توضیحات هامّة لرسائل الشیخ مرتضى الأنصاری) است که مهمترین آن مبحث حجیت قطع و ظن میباشد. نیز، نظرات مفیدی بر کتاب پدر خویش: مشكاة المصابیح فی الأصول نوشتهاند و ایضاً توضیحات فقهی بر کتاب رساله باقریة که تمام اینها در حاشیه کتاب چاپ گردیده است...(4)
جد آیت الله سید مرتضی، سید محمد، به دانایی و زهد معروف و از مشهورترین شاگردان استاد العلماء شیخ مرتضی انصاری بودند. ایشان در کربلا و در سال 1229 هـ ق چشم به جهان گشودند و همراه پدر بزرگوارشان علامه سید علی که از علمای بارز زمان خود به حساب میآمدند، به نجف منتقل شدند و تحصیلات عالیه را در همانجا به پایان رساندند و بعد از استاد شیخ مرتضی انصاری از مراجع مطرح شمرده میشدند، طوری که جمعیت زیادی از طلاب و بزرگواران در جلسههای درس ایشان حاضر میشدند.
از آثار منتشرشده ایشان کتاب ارزشمند مشکاة المصابیح فی الأصول است که در سال 1310 هـ ق در 364صفحه چاپ گردید و کتاب رساله باقریة در مسائل فقهی که به دنبال کتاب مشکاة چاپ شد و در 60 صفحه است... متأسفانه بقیه تألیفات ارزشمند ایشان نسخ خطی بوده که بعد از مرگ ایشان مفقود شدند.
ایشان در سال 1312 هـ ق رحلت کردند و در نزدیکی مرقد امیرالمؤمنین(علیه السلام) و داخل صحن شریف دفن گردیدند. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در مورد نویسنده، اینگونه نقل میکنند: ایشان زندگینامه خویش را در کتاب طبقات أعلام الشیعة به صورت مفصل آوردهاند ولیکن تا به امروز این جلد از کتاب با ترجمه زندگینامه ایشان چاپ نگردیده است.
ایشان در چند خط آخر کتاب المشکاة جایگاه علمی خود و پدر را اینگونه توصیف میکنند:
... این تمام چیزی بود که مایل به بیان آن بودم و اینجانب بنده حقیر محمد فرزند علی فرزند ابی الحسن حسینی ... زاده حائر، فرزند پدری اهل تبریز، از خاندان خسروشاهی... از تألیف این کتاب که در جمعآوری و ویرایش و نوشتن و طبقهبندی مطالب آن بسی کوشیدم، فارغ گشتم و مصادف گشت با پایان یافتن سی سالگی اینجانب و قدم نهادن در دهه چهارم زندگی... کتاب مشکاة المصابیح فی التعادل و التراجیح، سال1269 هـ ق؛ تقدیم به نور چشمانم احمد و ابی الحسن.
سپس از عزیزترین مردم بر من و محترمترین آنان نزد من، پدر بزرگوارم، جامع معقول و منقول، جامع فروع و اصول، پایهگذار مسائل حلال و حرام، ناظم قوانین و احکام شریعت، معلم اصول حقیقت، زبدهترین علما و محققین، فقیهترین و دقیقترین، سید بزرگوار علی حسینی تبریزی خسروشاهی تقاضا دارم که آنچه از کم و کاستی و یا خطا و فراموشی در آن میبینند اصلاح فرمایند...(5)
زندگی علمی ایشان
آیت الله سید مرتضی خسروشاهی در خانوادهای عالم و متدین چشم به جهان گشودند و پرورش یافتند، و در این محیط مناسب به گونهای بزرگ شدند تا الهامبخش پیشگامان دانش شوند و دانشی محکم و استوار برای دانشپژوهان و کمالپژوهان مهیا کنند.
این بزرگوار در 14 شوال سال 1299 هـ ق در نجف اشرف چشم به جهان گشودند و سالهای اولیه زندگی را در آغوش والدینی محترم پرورش یافتند که از آنان خصلتهای فاضل و اخلاقی نیکو به ارث بردند تا جایی که بعدها در کردار و گفتار ایشان تجلی کرد و در مسیر علمی ایشان منجر به پیشرفت گردید و از همان نوجوانی و اوایل جوانی آثار نجابت و نور دانش در ایشان نمایان گشت و در بین همسالان خود از لحاظ سجایای اخلاقی و مرتبه علمی برتری یافتند.
ایشان نزد اساتید بسیاری تلمذ فرمودند که در پرورش و تربیت ایشان نقش بهسزایی داشتند که از جمله آنان کسانی بودند که به ایشان علوم مقدماتی و دروس معارف عالی را تدریس کردند و مهمترین این اساتید در ذیل آمدهاند:
1- علامه حاج میرزا ابوالقاسم جواهری
2- علامه حاج میرزا رضا معروف به بالا آقا
علاوه بر آن، ایشان مراحل اجتهاد را در نزد بزرگان آیات عظام در عراق و ایران آموختند:
1- حاج میرزا محمد حسین نایینی
2- حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
3- حاج میرزا ابوالحسن انگجی
برگی از زندگی ایشان
والد معظم بعد از پایان تحصیلات در نجف و رسیدن به مقام اجتهاد به تبریز بازگشت و مشغول به تدریس و تألیف و ایراد سخنرانیهای هفتگی در مسجد بزرگ بازار شد. همیشه از حق و دین دفاع میکرد و پیوسته با بدعت و گمراهی برخورد مینمود. در سال 1353 هـ ق همراه با جمعی از علمای دیگر تبریز دستگیر شد و او را به سمنان بردند، در آنجا مدت نه چندان کوتاهی زندانی بود. سپس به این شرط که به تبریز بازنگردد آزاد شد و سالهای طولانی در شهر مقدس مشهد زندگی کرد.
ایشان در سال 1360 هـ ق علیه حکومت نظامی کمونیستی موجود در آذربایجان مبارزه کردند و به علت همین مبارزات حکم اعدام او همراه با جمعی دیگر از علمای بزرگ صادر گشت و تنفیذ حکم اعدام را در روزی به نام عید خون قرار دادند! ولی با انقلاب مردمی که ملت مسلمان آذربایجان علیه ظلم بهپا کردند، کمونیستها قبل از موعد تنفیذ حکم مجبور به فرار و بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی شدند. بعد از این جریانات باز هم موضع ایشان همانند موضع سابق که همان بیان حق، آموزش طلبهها، فرهنگسازی ملت و مبارزه علیه ظلم و طاغوت بود، تا زمان مرگ ایشان ادامه پیدا کرد.
والد معظم هفتاد و سه سال زندگی کرد. سالهایی که مملو از پژوهش و کار و تلاش بود و حتی یک ساعت از عمر خود را بیفایده سپری نکرد؛ یا در حال تربیت علمی شاگردان و اطرافیان بودند و یا در اوقات فراغتی که اغلب در شبهنگام و یا گاهی میان روز پیدا میکردند به عبادت با خدای عزّوجل مشغول میشدند.
زندگی ایشان، زندگی بابرکتی بود. شب و روز آن به سختکوشی و بدون کاهلی و ملالت میگذشت و برای خود و مؤمنان و شاگردان و خانواده سراسر خیر و برکت بود. و به خاطر همین خصلتهای نیکو در ایشان بود که شاگردان و مریدانشان همواره او را بزرگ میشمارند و با احترام و بزرگی از او یاد میکنند.
علامه حاج ملا علی خیابانی در روایت زندگینامه ایشان اینگونه مینویسند:
... ایشان طی پنجاه سال زندگی خویش در تبریز کاملاً به واجبات دینی خویش عمل کردند، چه از راه آموزش و تألیف کتب و اقامه نماز جماعت در مسجد پدر بزرگوار خویش و چه از نظر امر به معروف و نهی از منکر و پاسخ به استفتائات. ایشان از علمای برجسته و از فقهای بارز بودند، دانشمندی با تقوا و خالص، فقیهی ماهر و کامل، قاطع در امر به معروف و نهی از منکر، هیچگاه از سرزنش کسی نمیهراسید و حافظ قوانین دین و حرمتهای شریعت بودند، عده زیادی از طلاب از مجالس درس ایشان فیض بردند و همچنین در پاکدامنی و جهاد نفس واقعاً بینظیر بودند.
ایشان از راه حق حتی به اندازه یک گام خارج نشدند، در مورد حق محکم و قاطع بودند و کوتاه نمیآمدند، در ترویج احکام اسلام درنگ نمیکردند و با بدعتها مبارزه میکردند، از ظلم پرده برمیداشتند و حق و عدالت را نمایان میکردند. در سفر حج سال 1331 هـ ق با ایشان همسفر بودم، در کشتی هنگام بازگشت از حج، نماز جماعت را برپامیداشتند و مقام علمی و تقوای ایشان در این سفر بر همگان آشکار گشت...(6)
علامه بزرگوار شیخ ولی الله سرابی(7) مینویسند:
... ایشان سراسر عمر خود به کار و عمل صالح مداومت داشت با تقوا بود و با وجود کبر سن به تدریس مشغول بود و به شیوهای تدریس مینمود که طالبان علم و فقه با اشتیاق آن را دنبال میکردند. از این رو بود که همه مطیع او گشتند و به فقه و فقاهت او آفرین گفتند، ایشان الگو و راهنما بودند و عده زیادی از مردم از علم ایشان استفاده کردند تا جایی که دوستداران علم در خانه او حاضر میشدند تا از نور علمش اندکی بهره ببرند و در ظلمات جهل و نادانی از خورشید هدایتش مدد جویند. با وجود مشغله بسیار، باز هم بندهای مجتهد و سختکوش، همواره در تلاش برای برافراشتن ستون علم و دانش بودند و تألیفات متعدد ایشان گواه بر این مطلب است. ایشان خوشبخت زیست و در حالی درگذشت که فرزندانی صالح از خود به جای گذاشت.(8)
از جمله فرزندان ایشان آیت الله سید ابوالفضل خسروشاهی است، عالمی زاهد که تاکنون به وظیفه خویش که همان امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی مردم به راه حق میباشد عمل میکنند. همچنین آیت الله حاج سید احمد خسروشاهی، فقیهی محقق که تحصیلات خود را در قم به پایان رساندند و سپس به تبریز بازگشتند و همانند پدر بزرگوارشان به تدریس و تألیف و راهنمایی مردم و فتوا دادن مشغول گشتند. در سال 1380 هـ ق به علت مواضع دینی خود دستگیر شدند و چندین ماه در تهران پایتخت ایران زندانی شدند و سپس چندین ماه دیگر تحت مراقبت در تهران زندگی کردند... ایشان از بزرگترین فقهای شیعه در این زمان به حساب میآمدند که تألیفات خطی ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتند از جمله:
1- رسالة فی حرمة التشبّه بالكفّار.
2- جواز النافلة لمن علیه الفریضة.
3- الحواشی على كتاب التبصرة للعلّامة الحلّی.
4- المواعظ.
5- الحواشی على العروة مع الإشارة إلى المدارك.
6- الرسالة العملیة ـ چاپ شده ـ و غیره...(9)
ایشان در ماه رجب سال 1397 هـ ق درگذشت و به این مناسبت در آذربایجان عزای عمومی اعلام گردید. پیکر ایشان با حضور دهها هزار نفر تشییع شد و سپس به مشهد منتقل و در صحن شریف آستان رضوی دفن گردید.
همچنیـن دو فــرزند دیــگر ایــشان سیــد محمـــد(10) و سیــد جعفر(11) انسانهایی خیّر و اهل عمل هستند و به پاکدامنی و تقوا در تبریز معروفاند. همچنین فرزند دیگر ایشان نویسنده این مطالب سید هادی خسروشاهی.(12)
آثار علمی ایشان
آثار ایشان در اصولی بودن و دور بودن بحث از بزرگنمایی و قضاوت زودهنگام از دیگر آثار متمایزند، چرا که ایشان با در دست داشتن یک موضوع با استدلالهای کامل و روشهای علمی بحث و گفتگو آن را بررسی کرده و به تفکری سطحی و نتیجهگیری سریع اکتفا نمیکردند، بلکه با تعمق در موضوع و بررسی نظرات مختلف، با دلیل و منطق به اثبات و یا رد آنها پرداخته اند. در ذیل نام تألیفات ایشان آمده است:
1- کتاب إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر.
2- کتاب كشف الأستار فی الردّ على الوهّابیة، که به چاپ رسیده است.
3- الموائد فی شرح القواعد کتابی است در زمینه فقه استدلالی که در 300 صفحه با قطع بزرگ چاپ گردیده است.
4- قمع الشكوك عن لبس المشكوك.
5- ذروة السعادة فی نیة العبادة.
6- أمطار الدرّ فی مقدار الكرّ.
7- کتاب نثارات الكواكب على خیارات المكاسب، که به چاپ رسیده است.
8- کتاب استدلالی تعلیقة على مباحث الاجتهاد و التقلید من كتاب العروة الوثقى.
9- مختصر الكلام فی بحث السّلام.
10- أحكام الطرق المستحدثة.
11- حاشیة العروة الوثقى، که چاپ شده است.
12- حاشیة على رسالة آیة الله الإصبهانی، که چاپ شده است.
13- المواعظ (چهار جلد).
14- رسالة فی الوضوء و الغسل و رسائل علمی دیگری در فقه و اصول.
در مورد کتاب معنی حدیث الغدیر
إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر إلى أخیه البارع البصیر عنوان کتابی است که مؤلف آن را در جواب اشکالاتی نوشته است که شیخ محمد صدیق ـ یکی از علمای اهل سنت کردستان ـ درباره آوردن لفظ «المولى» در حدیث غدیر، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی را امام و جانشین بعد از خود معرفی کرد، بیان کرده است. این عالم اهل سنت به تفصیل بر این سوال اصرار دارد که آیا این لفظ چنانکه شیعه معتقد است به معنای «أولیٰ به تصرف» است یا معناهای لغوی دیگری که در لغتنامهها ذکر شده مدّنظر است؟
مرحوم آیت الله سید مرتضی خسروشاهی این کتاب را به مناسبت نزدیک شدن عید غدیر در سال 1352 هـ ق نوشتند که مشتمل بر پانزده بخش است و بیشتر آن درباره سخن فخر رازی در تفسیر کبیر در باب معنی این لفظ است و در بخشهای دیگر به مباحث تفسیر و حدیث و لغت و ... میپردازد، و در مورد معنی کلمه «المولىٰ» سعی کرده است تا از منظور آن در کتب شیعه دور نگردد.
حضرت والد در این روش موفق با رجوع به منابع اهل سنت و با ذکر دلیل از کتابهای ایشان حجت را بر ایشان تمام کرده است. زیرا در این روش بحث از تعصبات دور میگردد و بیطرف میشود و در این حال، مخالف نمیتواند از دلایل بیانشده فرار کند زیرا خود به درستی آنها معترف است.
در آخر کتاب نیز یادداشتی درباره حقیقت زیارت زائران ضمیمه شده است و مؤلف ثابت کرده است که این امور برخلاف تفکر وهابیت که آنها را حرام و شرک و بدعت میشمارند!!! کاملاً جایز و حتی مستحب هستند.
در این کتاب آرامش و اصالتی مییابیم که آن را به یک اثر علمی خالص برای رسیدن به حق و دریافت حقیقت تبدیل نموده است، زیرا وارد بحثهای جانبی نشده و از الفاظ و کلمات به دور از ادب که لایق یک بحث علمی نیست دوری جسته است.
در وصف جایگاه علمی این کتاب با ارزش و اهمیت آن سخنانی گفته شده است که در ذیل چند مورد از این سخنان نقل میشود:
علامه بزرگ شیخ آقا بزرگ تهرانی در تألیف برجسته خویش نوشتهاند:
سیدمرتضی فرزند احمد فرزند سید محمد حسینی خسروشاهی تبریزی کتاب «إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر إلى أخیه البارع البصیر» را در سال 1352 هـ ق تألیف نمودند و در نجف سال 1353 به چاپ رساندند. این کتاب در نوع خود کتابی بس بزرگ بود که هم از لحاظ استدلال قوی و هم کاملاً روان بود. در ابتدا به شکافتن معنی کلمه «المولىٰ» پرداخته و سپس سخنان جناب فخر رازی را در این راستا بررسی نموده بود و به این ترتیب اولویت راه و طریقت امامت را روشن نمود و برخی از توهمات فرقه وهابیت را رد کرد.
ایشان از بارزترین علما و از خانوادهای بسی دانا هستند. جد ایشان سید محمد فرزند علی فرزند ابی الحسن از شاگردان علامه انصاری بودند که کتاب «مشكاة المصابیح» را در سال 1269 هـ ق تألیف نمودهاند و پدر ایشان سید احمد نیز از علمای بسیار بزرگ بودند که در سال 1326 قمری در بقیع دفن گردیدند.(13)
علامه شیخ عبد الحسین امینی(14) که از شاگردان بزرگ والد بودند نیز در کتاب ترجمهشده خویش نوشتهاند:
علما اهمیت خاصی برای حدیث غدیر قائل هستند و در این راستا تنها به بیان سندهای معتبر برای این حدیث اکتفا نکردهاند بلکه حتی عدهای را به تألیف کتاب در این رابطه امر فرمودند و سندهای مختلفی را جمعآوری کردند و راه و روشهای درست را به دست آوردند. از جمله این علما سید مرتضی خسروشاهی تبریزی بود که کتاب بیهمتایی درباره دلالت این حدیث نوشت و آن را «إهداء الحقیر فی معنى حدیث الغدیر» نامید که در عراق چاپ شد...(15)
علامه شیخ محمدعلی اردوبادی از بزرگان علمای نجف با اشاره به این کتاب و نام نویسنده آن مینویسند:
کتابی که در آن هیچ شک و شبههای نیست
هدایتگر متّقین و بشارت دهنده آیندهای مبارک است
که از علامه دانشمندان است
جناب سید مرتضی که مطلبی مفید عرضه کردند(16). (17)
به سوی جاودانگی
و در پایان... این سنت خداوند در مورد ایشان نیز اجرا شد و با نفس مطمئنه و راضی از آنچه نزد پروردگارش دارد و با استقبالی از ملائکه رضوان که او را به درجههای عالی و مقامی محمود بشارت میدهند (انشاء الله) به سرای باقی شتافت. ایشان در ششمین شب ماه رجب از سال 1372 هـ ق درگذشت و پیکر مطهرش با حضور جمع بزرگی از علما و سرشناسان شهر و عموم مردم تشییع شد. سپس به نجف محل تولد وی منتقل گشت و در کنار مزار جدش دفن گردید.
سید هادی خسروشاهی
--------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- خسروشاه: شهری در نزدیکی تبریز.
2- نک: آثار الحجة، ج 2، ص 233.
3- طبقات أعلام الشیعة، ج 1، ص 119.
4- علماء معاصرین، ص 353 و 354.
5- مشکاة المصابیح، ص 361 و 362.
6- علماء معاصرین، ص 251 ـ 253.
7- از علمای تبریز که از مشهورترین شاگردان والد بودند. ایشان کتابهای زیادی در زمینههای قرآنی و فقهی و اصول دین نوشتهاند. نک: آثار الحجّة، ج 2، ص 236 و 237، که زندگینامه و تألیفات ایشان در این کتاب هم به صورت خطی و هم چاپی در دسترس میباشد.
8- همان منبع، ص 232 و 233.
9- همان منبع، ص 333.
10- ایشان در سالهای اخیر دار فانی را وداع گفته اند.
11- ایشان در اواخر سال 1393 شمسی درگذشت.
12- در ج 2، ص 357؛ و ج 3، ص 309 کتاب گنجینه دانشمندان تألیف علامه شیخ محمد رازی، که مخصوص تراجم و شرح حال علما و بزرگان معاصر است درباره زندگینامه استاد سید هادی خسروشاهی و فعالیتهای ایشان در زمینههای مختلف آمده است: «استاد علامه حجت الاسلام حاج سید هادی خسروشاهی عالمی کامل و استادی نویسنده، دارای جایگاه مخصوصی در دانش است. ایشان در تبریز به دنیا آمدند و بعد از مرگ پدر در سنین خردسالی به قم نقل مکان کردند و به برکت استعداد ذاتی موروثی بر همسانان خود به سرعت برتری یافتند، ایشان تحصیلات عالیه خود را در زمینه فقه و اصول و تفسیر و فلسفه نزد علمای بزرگ و آیات عظام مانند بروجردی، شریعتمداری، خمینی، طباطبایی و ...، به پایان رساندند، و مدارج عالی را طی کردند و از سوی مراجع دینی در نجف و قم و مشهد به اجازه خاص دست یافتند، از جمله از سوی: شیخ آقا بزرگ تهرانی، آیت الله ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محمدصادق روحانی، آیت الله احمد زنجانی، آیت الله کاظم شریعتمداری، شیخ مرتضی حائری، آیت الله محمدهادی میلانی و غیره.
او به دلیل مواضع اسلامی سخت خود مانند پدر و برادرش چندین بار در قم و تبریز و تهران زندانی شد... او تألیفات ارزشمندی به زبانهای فارسی و عربی دارد که به بیش از چهل جلد میرسد و برخی از آنها بیش از بیست بار تجدید چاپ شده است... او در کنفرانسهای اسلامی بسیاری در کشورهای اسلامی و اروپایی مانند عربستان سعودی، الجزائر، انگلیس، آلمان و غیره به عنوان نماینده حوزه علمیه حضور یافته است. همچنین دعوتنامه هایی از سوی جمعیتهای اسلامی در هند، لیبی، ژاپن، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی برای شرکت در کنفرانسهایشان دریافت داشته است.
علاوه بر این استاد، مرکز بررسیهای اسلامی را تأسیس نموده و بر مدیریت و فعالیتهای آن که یکی از آنها چاپ کتب اسلامی به زبانهای مختلف میباشد، نظارت میکند.
13- الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 2، ص 482.
14- شیخ محمدخلیل زین العاملی درباره زندگی علامه امینی نوشت: «... او در سال 1320 هـ ق در تبریز متولد شد و زیر نظر پدر علامهاش رشد کرد و تربیت یافت و در مدارس تبریز مبادی اولیه را آموخت و از همان کودکی نبوغ و استعدادش آشکار شد... سپس در محضر اساتید بزرگ: حاج سید محمد مشهور به «مولانا» مؤلف مصباح السالکین (چاپ تبریز)، حاج سید مرتضی خسروشاهی مؤلف کتاب معنی حدیث الغدیر (چاپ نجف)، و شیخ حسین مؤلف کتاب هدایة الأنام شاگردی کرد و بهره علمی فراوان برد...»؛ نک: شهداء الفضیلة، چاپ نجف، چاپخانه الغری، سال 1355 هـ ق، مقدمه شیخ زین العاملی.
علامه شیخ رضا عبدالحسین امینی در مقدمه کتاب پدرش میگوید: او سطوح فقه و اصول را نزد تعدادی از علمای تبریز مانند آیت الله سید مرتضی خسروشاهی که از بزرگان و اساطین علم و فقه و از علمای بزرگ تبریز بودند، به پایان برد... آثار علمی و مفاخر فکری او نشاندهنده علم و دانش اوست؛ الغدیر، ص 56، چاپ چهارم.
15- همان منبع، ج 1، ص 157.
16- کتاب اذ أتی (لاریب فیه
هدی للمتّقین) غدا مجیدا
فقل (علاّمة) العلماء هذا الإ
مام (المترضی) وافی (مفیدا)
17- این دو بیت در آخر کتاب معنی حدیث الغدیر، چاپ اول آمده است که در سال 1353 هـ ق تحت اشراف علامه اردوبادی در نجف چاپ و منتشر شد.
منبع : مرکز بررسی های اسلامی