( 4.3 امتیاز از 992 )

عصر شیعه : آیت الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ­ زاده خراسانی فرزند شیخ محمد علی خراسانی در ۳ جمادی الثانی سال ۱۳۴۵ه ق (۱۳۰۲ش) در نجف اشرف دیده به جهان گشود. وی از خطبای مشهور نجف، قم و مشهد و از شاگردان برجسته آیت الله العظمی خوئی و آیت الله العظمی شاهرودی بود

شیخ محمد علی خراسانی

پدر بزرگوار ایشان، شیخ محمد علی خراسانی از وعاظ و خطبای مشهور ایران و عراق بودند. آغا بزرگ تهرانی در نقباء البشر فی قرن الرابع عشر ایشان را چنین معرفی می کند:

او شیخ محمد علی بن حسن نیشابوری خراسانی نجفی، عالمی پرهیزگار و واعظی متعظ از مشاهیر است. وی در حدود سال ۱۲۸۰ ق در روستای سیمان از روستاهای نیشابور متولد شد و در آنجا رشد کرد و پس از تحصیلات ابتدائی به سبزوار مهاجرت کرد و پس از فراگیری مقدمات علوم و اکمال آن به خطابه متمایل شد و در آن مهارت پیدا کرد. سپس برای وعظ و ارشاد و تعلیم احکام شرعی و نشر فضائل اهل بیت (ع) شروع به سفر به روستاها و شهرهای ایران کرد و در سال ۱۳۱۱ق برای کامل کردن دروس عالی خود به عراق هجرت نمود و در سامرا سکنی گزید و مجدد شیرازی [مرجع آن زمان] را درک کرد و از وی بهره برد و در مجلس او منبر رفت. میرزای شیرازی بسیار از منبر او شگفت زده شد و او را تحسین و دعا کرد. وی سپس به کربلا و پس از آن به نجف اشرف مشرف شد و در دروس فقه و اصول عده ای از مشاهیر عصر همچون: سیدمحمد کاظم یزدی و شیخ محمد حسن مامقانی و … حاضر شد و از ایشان حظ وافر برد. سپس دوباره به وعظ و خطابه روی آورد و توجه خود را بیشتر صرف وعظ و خطابه کرد تا تدریس و مباحثات علمی و در مجالس عزای امام حسین (ع) مردم را بر داستان سوزناک شهادت امام حسین (ع)می گریاند.

وی سلفی صالح برای وعاظ گذشته و در تأثیر مواعظش در نفوس تالی شیخ جعفر شوشتری بود و در نصف قرن ۱۴ نظیری برای او در عراق و ایران ندیدم. او نمونه ای از نمونه های ایمان صحیح و دارای ورع و تقوایی عظیم، عبادت، زهد و قناعت، صبر و ثبات، دوری از شبهات، کناره گیری از مردم و… بود.

او را بیش از هفتاد سال پیش در مجالس فحول علماء و ستون های دین آن سالها دیدم که تمامی طبقات علماء او را با دیده احترام و تبجیل می نگریستند. من در مجلس آیت الله سید اسماعیل صدر در کربلا حاضر بودم که آیت الله صدر به ایشان رو کردند و به زبان فارسی به ایشان گفتند: آقای شیخ ما را موعظه کنید و ایشان بدون اینکه بالای منبر بروند شروع به وعظ و خواندن روضه کردند. باقی علمای عصر همچون شیخ محمد کاظم خراسانی [صاحب کفایه] نیز بسیار ایشان را احترام می کردند.

سرانجام وی پس از بیش از صد سال زندگی پربرکت در ۱۰ رمضان سال ۱۳۸۳ق درگذشت و در نهایت احترام تشییع شد و در صحن شریف امیرالمومنین (ع)، مقابل ایوان طلا، نزدیک مقبره مقدس اردبیلی به خاک سپرده شد و از ایشان دو پسر:خطیب جلیل پارسا شیخ محمد تقی و خطیب شیخ عبد الحسین که خداوند توفیقشان دهاد به یادگار مانده است. (نقباء البشر، ج ۴، ص ۱۳۷۹- ۱۳۷۵)

زندگی و تحصیلات

آیت الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ ­زاده خراسانی، خلف صالح شیخ محمد علی خراسانی در سن ۵ سالگی تعلّم قرآن را نزد خواهر گرامی خود آغاز و در ۶ سالگی قرآن را ختم نمود. در سن ۱۰ سالگی به همت و تعلیم مادر مکرمه شان منبر و روضه را آغاز کردند. در سن ۱۴ سالگی تحصیل علوم دینی را نزد برادر بزرگ خود، حاج شیخ محمد تقی واعظ ­زاده خراسانی و چندی دیگر از اساتید همچون: شیخ علی اکبر شیرازی، شیخ علی میامه­ای، شیخ ذبیح الله قوچانی و … شروع نمودند. پس از اتمام مقدمات، کفایه و مکاسب را نزد اساتیدی چون آیت الله میرزا هاشم آملی، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله العظمی سید محسن حکیم، آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی و آیت الله العظمی خوئی بهره بردند و حاصل این دروس تقریر یک دوره فقه و یک دوره اصول (همراه با یک دوره حاشیه بر دوره اول) آیت الله خوئی، دوره اصول آیت الله آملی، صلاه مسافر و صلاه جماعت آیت الله شاهرودی و چندی دیگر از تقریرات می باشد.

ایشان که منبر و خطابه را از دوران نوجوانی آغاز کرده بودند، در کنار تحصیل و تدریس (کفایه و مکاسب) از همان ایام جوانی تا سن ۵۷ سالگی که در نجف اشرف بودند، در بیوت آیات عظام: خوئی، شاهرودی، سید عبدالهادی شیرازی، میرزا هاشم آملی، سید نصرالله مستنبط (داماد بزرگ آیت الله خوئی)، سید احمد مستنبط، امام خمینی و صحن شریف حضرت امیر (ع) منبر می رفتند؛ به طوری که به گفتۀ خودشان بعضی اوقات در ایام محرم از صبح تا شام حدود بیست منبر می رفتند.

در سال ۱۳۵۹ش/۱۴۰۲ق ایشان به همراه عده ای دیگر از علماء توسط حکومت بعثی به ایران مهاجرت داده شدند و به نقل خود ایشان از آیت الله خوئی «هاجر من علی [علی بن ابیطالب (ع)] الی علی [علی بن موسی الرضا (ع)]». ایشان پس از مهاجرت در شهر مقدس قم سکونت گزیدند و مدت ۹ سال در جوار حضرت فاطمه معصومه (ع) به تدریس و خطابه مشغول بودند و در بیوت آیات عظام: گلپایگانی، سید تقی قمی، میرزا جواد تبریزی، مستنبط، فقیه ایمانی، سید محمد شیرازی و ...منبر می رفتند.

در سال ۱۳۶۸ ایشان به شهر مقدس مشهد نقل مکان کردند و تا آخر عمر شریف شان در جوار مضجع شریف ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) به تدریس (کفایه، مکاسب و اخلاق) و وعظ و خطابه پرداختند و در بیوت علمایی چون: آیت الله مراورید، آیت الله فلسفی، آیت الله مصباح، آیت الله سید باقر شیرازی، آیت الله سید محمدعلی شیرازی، آیت الله سیبویه، آیت الله مددی، آیت الله رضوی و ... مدرسه آیت الله خوئی، حسینیه نجفیها و… منبر رفتند.

نوکری امام حسین (ع)

آیت الله واعظ ­زاده به ائمه اظهار به ویژه امام حسین (ع) علاقه زیادی داشتند و این حدیث شریف را بسیار تکرار می کردند: «کلنا سفن النجاه و لکن سفینة الحسین اسرع». ایشان نیز همچون پدر بزرگوار خود روضه و منبر را بر درس و بحث و وعظ و خطابه را بر تدریس و اجتهاد ترجیح دادند و وقتی که بعضی علماء (ظاهراً آیت الله مروارید و حجه الاسلام و المسلمین سیدعلی شهرستانی)به ایشان گفته بودند که روضه و منبر را ترک کنید و در علم و اجتهاد متمحض شوید، ایشان در جواب گفته بودند که دست از امام حسین (ع) نمی کشم چون اگر امیدی باشد، به امام حسین (ع) است. در این درس ها معلوم نیست قصد خلوص داریم یا نه.

نوکری امام حسین (ع) سِمَتی است که پیش از تولد به ایشان داده شده بود و این مدال افتخار از نام ایشان (عبدالحسین) پیداست. ایشان می فرمودند که اسم عبدالحسین را مادرمان به واسطه خوابی که دیدند، بر ما گذاشتند. ایشان از قول والده مکرمه شان می گفتند اسم شما را حضرت زهرا (س) گذاشت. همه فرزندانم به نحوی تلف می شدند تا وقتی شما را حمل می کردم. گریه می کردم و با خود می گفتم که شما هم به آنها ملحق می شوی تا اینکه حضرت زهرا (س) را در خواب دیدم. ایشان فرمودند: این پسر می ماند و اسمش را عبدالحسین یا غلامحسین بگذارید. ایشان شک داشتند که حضرت کدام اسم را فرموده اند اما از آنجایی که عبدالحسین با زبان عربی مناسب­تر است، ایشان نام مرا عبدالحسین گذاشتند، اما برای احتیاط گاهی مرا غلامحسین هم صدا می زدند. ایشان می فرمودند: از آنجایی که پدرمان برای وعظ و خطابه بیشتر بین نجف، کربلا و کاظمین و سامراء در سفر بودند، ما ایشان را خیلی نمی دیدیم. بنابراین، تربیت ما بیشتر بر عهده مادرمان بود. ایشان ما را در ۱۰ سالگی شعر و روضه آموختند و در مجلس هفتگی شب های دوشنبه و مجلس دهه اول محرم مان که برای زنان برپا می کردند به منبر می فرستادند و می فرمودند: عبدالحسین اگر طوری روضه نخوانی که داد مرا در نیاوری، روضه ات را قبول ندارم و اینگونه شد که حاج شیخ عبدالحسین واعظ ­زاده به عبارتی تمام عمرش و به عبارتی دیگر ۷۶سال مدال افتخار نوکری امام حسین (ع) را بر سینه داشت و حتی تا لحظات آخر عمر و بر روی تخت بیمارستان و برای کسانی که به عیادت ایشان می آمدند روضه می خواند و گریه می کرد. به نقل یکی از کسانی که در روزهای آخر عمر به عیادت ایشان آمده بود، ایشان می گفتند: هفتاد سال روضه خواندم و هیچ نظری به پاکتی که می دادند نداشتم، فقط به امید اینکه الآن خود آن کسی که برایش روضه می خواندم (امام حسین (ع)) از این در وارد شود و مزد هفتاد سال نوکری مرا بدهد.

یکی از کراماتی که به سبب نوکری در خانه اهل بیت (ع) نصیب ایشان شده بود و اطرافیان ایشان و کسانی که روضه های ایشان را طی سالیان متمادی شنیده بودند، این بوده که صدای ایشان با وجود کهولت سن و نداشتن وضعیت جسمانی مناسب، لااقل در سی ساله آخر عمر ایشان که فایل های صوتی آن موجود است، هیچ تغییری نکرده و همچنان رسا و با هیبت و سوزناک بود. یکی دیگر از کراماتی که خود ایشان از توسل به اهل بیت (ع) دیده بودند و نقل می کردند این بود که ایشان پس از مهاجرت به ایران، مدتی به بیماریی مبتلا شده بودند که نفس کشیدن برایشان سخت شده بود و ظاهراً پس از مراجعه به چندین دکتر، بهبودی حاصل نشده بود و به قول خودشان مشرف به مرگ شده بودند که پس از توسل به امام حسین (ع) خواب دیده اند که در کربلا هستند و به ضریح امام حسین (ع)دست می کشند و به سینه می مالند. ایشان می فرمودند که بحمد الله بعد از آن، بیماری به کلی محو شد.

لازم به ذکر است که ایشان چهار دفتر شعر شامل مدائح و مراثی و مصائب اهل بیت (ع) به زبان های فارسی، عربی و حتی ترکی گردآوری کرده­اند.

اخلاقیات

آیت الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ­ زاده شخصی بسیار بخشنده، رئوف و متواضع بودند و همچون پدر و مادر گرامی خود هیچ تعلقی به مال دنیا نداشتند. هر چه به دست می آوردند به اطرافیان و کسانی که به ایشان مراجعه می کردند می بخشیدند و حتی در بسیاری موارد برای کمک به نیازمندانی که به ایشان مراجعه می کردند، قرض می گرفتند.

با وجود مقام علمی و تأیید لفظی علماء و مراجعی چون آیت الله العظمی خوئی و آیت الله العظمی شاهرودی و سایر مراجع عظام تقلید، ایشان همچون پدر بزرگوارشان در پی گرفتن اجازه اجتهاد از ایشان برنیامدند و تنها اجازاتی در مورد وجوهات شرعی از بسیاری از آیات عظام و ظاهراً اجازه ای هم از شیخ آقا بزرگ در خصوص نقل حدیث داشتند.

ایشان با وجود اینکه تمام عمر خود را در بیوت مراجع و علما منبر رفته بودند، اما زمانی که مردم عادی نیز ایشان را برای روضه دعوت می کردند، جواب رد نمی دادند و آن مجالس را دون شأن خود نمی دانستند و نوکری امام حسین (ع)را در هر مکان و زمانی وظیفه خود می دانستند.

ایشان به خوراک و پوشاک خود هیچ اهمیتی نمی دادند و از ابتدای زندگی تا آخر عمر هیچ پس اندازی نداشتند. ایشان می گفتند: در دوران کودکی و طلبگی خوراک درستی نداشتیم. پدرمان خیلی اهل زهد بود. سهم امام نمی خورد و چیزهایی که برایش می آوردند به فقرا می داد و ظاهراً گاهی نماز استیجاری می گرفت. در دوران طلبگی نیز بیشتر به فکر درس بودیم. گاهی اتفاق می افتاد که یک شبانه روز می گذشت و چیزی نمی خوردیم یا نان خالی می خوردیم. حتی چای هم نبود. ایشان می گفتند: در قدیم طلبه ها این شعر را می خواندند:

آنان که ره علم و عمل کوشیدنـد    چشم از همه لذات جهان پوشیدند

بعد از الم جوع و غم رنج و تعب        از چشمـه علم جرعه ها نوشیدنـد

ایشان توفیقات خود را مدیون دعای پدر و مادر می دانستند و می فرمودند:دعای پدر و مادر، حتی بعد از مرگشان نیز در حق فرزندان تأثیر دارد و می گفتند شبی پدر بزرگوارشان را در خواب دیده اند که دست ایشان را گرفته و گفته است «خدا به تو توفیق دهد».

آیت الله واعظ­ زاده بر زیارت حرم اهل بیت (ع) ملازمت داشتند، چه در نجف و کربلا و چه در قم و مشهد. یکی از دربانان حرم مطهر امیرالمومنین (ع) نقل می کرد که ایشان را هر روز در حرم زیارت می کردم. شب های جمعه با هیأت عزا و پای پیاده از نجف اشرف به کربلا و زیارت امام حسین (ع) مشرف می شدند. در مشهد مقدس نیز تا آخرین روزهای عمرشان که راه رفتن برایشان سخت شده بود مردم پیرمردی را می دیدند که با ویلچر به زیارت امام رضا (ع) مشرف می شود.ایشان رو به روی ضریح مطهر امام هشتم (ع) می نشستند و علاوه بر دعا و زیارت، برای امام رضا (ع) روضه می‌خواندند.

فرزندان

ایشان دارای سه فرزند ذکور هستند که دو تن ایشان، حجت الاسلام حاج شیخ محمدمهدی واعظ ­زاده و حجت الاسلام حاج شیخ محمدصادق واعظ ­زاده در سلک روحانیت قرار دارند. داماد بزرگ ایشان نیز حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید هادی سیستانی، برادر کوچک آیت الله العظمی سیستانی می باشند.

ارتحال

سرانجام آیت الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ­ زاده پس از تحمل دو ماه بیماری، در شب جمعه، اول ماه شعبان سال ۱۴۳۰ق مصادف با ۲/۴/۱۳۸۸ش در بیمارستان امام زمان (ع) مشهد دار فانی را وداع گفت. پیکر این خادم با اخلاص اهل بیت (ع) در روز سوم شعبان (۵/۴/۱۳۸۸) همزمان با روز ولادت اربابش امام حسین (ع)، پس از تشییع توسط علماء، طلاب و سایر اقشار مردم و محبان اهل بیت (ع) از حسینه نجفی های مشهد به سمت حرم مطهر امام رضا (ع) و اقامه نماز توسط مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در صحن جمهوری حرم مطهر رضوی دفن گردید.

منابع

ـ نقباء البشر فی قرن الرابع عشر، ج ۴، الشیخ آغا بزرگ الطهرانی، مشهد: دار المرتضی، ۱۴۰۴ق.

ـ «مصاحبه با عالم و واعظ ارجمند، آیت الله خراسانی (واعظ)»، مجله خُلُق، شماره ۴ و ۵، فرودین تا تیر ۱۳۸۷.

پیام اهل بیت علیهم السلام

عکس از وارثون

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر