
برخی منبر را برای دنیا میخواهند
نام «سیدشعاع» را مردم عرب زبان خوزستان و مخصوصا اهواز خوب میشناسند؛ محرم که میشود مجالس سیدشعاع که به زبان عربی برگزار میشود، از جلسات مطرح در اهواز است که جمعیت زیادی در آن شرکت میکنند و از جلسات مفید و پرمحتوا در ایام محرم محسوب میشود.
درست یک شب پیش از شروع دهه مهمان این خطیب و نویسنده عاشورایی میشویم. با مهربانی و روی گشاده ما را میپذیرد؛ با شروع دهه و جلسات سوگواری اباعبدالله(ع) در سطح شهر دیگر پیدا کردن سید شعاع کار آسانی نیست. بعد از نماز مغرب و عشا به ما وقت مصاحبه میدهد و ما این فرصت را غنیمت شمرده و به دیدارش میرویم:
از خوزستان، حجت الاسلام و المسلمین «سيد محمد شعاع فاخر» نويسنده، پژوهشگر، شاعر و خطیب خوزستانی است که در سال ۱۳۱۹ در خوزستان متولد شد. او دروس حوزوى را در اهواز فراگرفت و پس از آن، براى تكميل دروس خويش، راهی حوزه نجف اشرف شد. پس از بازگشت به شهر اهواز، به فراگيرى علوم دینی نزد علامه مرحوم آيتالله محمد کرمی پرداخت و به تدریج آثار خود را در حوزه شناساندن فرق باطله، شناخت نهضت عاشورا، امام حسین(ع)، ترجمه کتب عاشورایی و آموزش منبر نوشت.
سید محمدشعاع فاخر آثارش را به زبان عربی به رشته تحریر درآورده و سخنرانیهایش نیز به همین زبان است. تعدادی از آثار او با موضوع امام حسین(ع) و نهضت عاشورا است که از جمله آنها: «الحکم و الاخلاق فی منطق الثوره الحسینیه»، «منیة الخطیب»، «الحسین علیه السلام مأتم الاسلام» و «جهاد کربلاﺀ و الانسان» است.
او همچنین کتابهای كامل البهائی عماد الدين الطبری، روضه الشهدا واعظ کاشفی، قمقام زخار وصمصام بتار فرهاد میرزا، کبریت احمر باقر بیرجندی و فُرْسانُ الْهَیْجاء در شرح حالات اصحاب حضرت سیدالشهدا علیهالسلام ذبیح الله محلاتی را که کتبی در زمینه مقتل امام حسین(ع)، یاران سیدالشهدا(ع) و منبر هستند، به زبان عربی برگردانده است.
متن زیر گفت و گوی ایکنای خوزستان با این مؤلف و خطیب عاشورایی است که از عربی به فارسی ترجمه شده است:
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد شعاع فاخر در ابتدا از علاقهاش به نوشتن و تحقیق و اولین اثری که از او چاپ شد، سخن گفت: با وجود آنکه از موهبت شعر برخوردارم، اما نوشتن را بیشتر دوست دارم و همین باعث شد بیشتر به نوشتن روی بیاورم. اولین کتابی که نوشتم «هذه هی البهائیه»(بهائیت این است) بود. انگیزه نوشتن این کتاب این بود که من در دوره انور السادات به مصر سفر کردم و دیدم بهائیت به شکل عجیبی در آنجا منتشر شده است.
وقتی با برخی از بزرگان دانشگاه الازهر و افراد مطلع در این باره صحبت کردم گفتند هیچ چیزی در این جا جلودار بهائیت نیست، تعجب کردم و با دیدن این وضع در مصر، عزم کردم که اگر به ایران برگردم کتابی در توضیح این فرقه باطله بنویسم. وقتی به ایران برگشتم کتاب «هذه فی البهائیه» را نوشتم و آن را نزد عالم فاضل آیتالله شیخ محمد کرمی بردم که از الف تا یاء کتاب را خواند و وقتی نظرش را درباره کتاب جویا شدم، گفت: کتاب خوبی است.
وقتی دوباره به مصر رفتم برای چاپ این کتاب با مشکلاتی مواجه شدم. در نهایت کتاب را به شیخ ازهر تقدیم کردم و او مقدمهای بر آن نوشت و کتاب چاپ شد.
کتاب دومم کتابی درباره شیخ مفید است. سالها پیش کنگرهای درباره شیخ مفید(ره) در قم برگزار شد و تعدادی عنوان در اختیار من گذاشته شد تا از میان آنها یکی را انتخاب و درباره آن کتابی بنویسم. من نیز موضوع شیخ مفید را انتخاب کردم و کتابی به نام «حجة الشیعة الکبری؛ الشیخ المفید بین الغلاه و أهلالخلاف» تألیف کردم که وقتی انتشار یافت با استقبال خوبی مواجه شد.
پس از آن رئیس کتابخانه حیدریه از من خواست کتابی درباره امام حسین(ع) بنویسم. در این باره به یک موضوع برخوردم که مورد اختلاف علما بود و آن ولادت امام حسین(ع) بود که برخی معتقد بودند امام شش ماهه و برخی قائل بودند نه ماهه متولد شده است. در همین ارتباط یعنی ولادت امام، کتاب «الحسین(ع) مأتم الاسلام» را نوشتم و درباره ولادت امام حسین(ع) تحقیق کردم.
پس از آن کتاب «الحکم و الاخلاق فی منطق الثوره الحسینیه» را نوشتم که کتاب بسیار خوبی بود و علما استقبال زیادی از آن کردند و درباره آن مطلب نوشتند. این کتاب در فضای اینترنت نیز منتشر شده است. علما توجه خوبی به آن نشان دادند و خطبا از آن استفاده بردند. پس از آن از من خواسته شد کتابی برای خطبا بنویسم که من به دنبال آن کتاب «مُنیة الخطیب» را نوشتم و این کتاب شامل ۲۰ مجلس برای دهه ایام محرم است که هر دو مجلس برای یک روز خوانده میشود. کتاب بسیار خوبی است که در اینترنت موجود است.
همچنین کتابی از شیخ عبدالحسین امینی(ره) درباره حضرت زهرا(س) ترجمه کردم که در آن ولایت مطلقه برای حضرت زهرا(س) اثبات میشود. من این کتاب را طی ده روز ترجمه کردم. این کتاب به نام «فاطمه الزهرا(س) ام ابیها» منتشر شد، البته کتاب دیگری به این نام وجود دارد از آیتالله میلانی که کتاب بسیار خوبی است؛ اما این نام را من برای کتاب انتخاب نکردم و ناشر آن را به این عنوان چاپ کرد.
کتاب دیگرم به نام «جهاد کربلاء و الإنسان» نوشتم. این کتاب به دنبال درخواست یکی از هنرمندان کشورهای عربی برای نوشتن فیلمنامه ای درباره امام حسین(ع) نوشته شد که میخواست بر اساس آن فیلم بسازد. من نیز این کتاب را نوشتم و به او دادم که سید علاء موسوی یکی از مسئولان اوقاف عراق کتاب را پسندید و مؤسسه ذویالقربی این کتاب را منتشر کرد.
در مجموع ۲۹ کتاب نوشتهام و هفت کتاب از فارسی به عربی برگرداندم.
این نویسنده عاشورایی در ادامه درباره آثاری که به زبان عربی ترجمه کرده است، توضیح داد و گفت: یکی از این کتابها «قُمقام زُخار» نام دارد که تألیف فرهاد میرزاست و من بعدها آن را ترجمه کردم. پس از آن کتاب «شفاء الصدور فی شرح زیارت عاشور» و همچنین «کامل البهایی» و «کبریت احمر» را ترجمه کردم.
کتاب اخیر یعنی «کبریت احمر» مرحوم بیرجندی کتابی بینظیر است که منبر را به عنوان یک علم تلقی کرده و برای آن موضوع، مسائل ذاتی و غایت قرار داده است و از کتب نادرهای است که کمتر کتابی مثل آن نوشته شده است. من هم برای ترجمه آن به نحوی که نثر آن شایسته کتاب باشد، بسیار تلاش کردم.
همچنین کتاب «روضه الشهدا» حسین کاشفی را ترجمه کردم و یک مقدمه ۵۰ صفحهای برای آن نوشتم. دو سال بعد از نوشتن کتاب دو محقق، درباره آن تحقیق کردند و نسخههای عربی آن را هم ذکر کردهاند؛ اما از ترجمه من یادی نکردند.
این مؤلف عاشورایی درباره انگیزه خود از ترجمه این آثار هم گفت: کتاب «قمُقام زُخار» کتابی است که از اول تا آخر آن روایتهای صحیح، معتمد و با سند است. به این واسطه تاریخ امام حسین(ع) روایت میشود و دروغ و کم و زیاد ندارد. این کتاب را پدرم میخواند و من از بچگی به خواندن آن عادت داشتم و خیلی آن را دوست دارم؛ از این رو ترجمهاش کردم.
کتاب دیگر «روضهالشهدا» واعظ کاشفی است که سراسر دروغ است و نه تنها به اهلبیت(ع) و ائمه(ع) بلکه بر همه انبیاء هم دروغ بسته است. این مرد با اینکه اهل علم و عرفان بوده اما هیچ ورعی از دروغ ندارد. من در مقدمه ترجمه کتاب، ۵۰ صفحه نوشتم و هر کجا دروغ است به آقایان خطبا اشاره میکنم که این دروغ است آن را نخوانید و جایز نیست آن را بخوانید. موضوعاتی مثل «عرس القاسم»و «العلیله» از اوست. اگر «مصیبت العلیله» را بخوانید تعجب میکنید.
در کتاب نوشتم اگر کسی «عرس القاسم» را بخواند با اینکه اطلاع دارد دروغ است باید هشتاد تازیانه به او بزنیم. وقتی این را گفتم هیاهویی شد، گفتم هر چه میخواهید بگویید. من دلیل دارم و از هیچ کس هم نمیترسم. کتاب «کامل البهایی» را هم ترجمه کردم. در این کتاب به دختری از امام حسین(ع) به نام رقیه اشاره شده در حالیکه امام دختری به این نام ندارد و این دروغ است که صاحب کتاب «کامل البهایی» آن را بیان کرده است. دانشگاه تهران و حوزه علمیه برای ترجمه این کتاب از من تقدیر کردند.
حجت الاسلام و المسلمین فاخر در ادامه با اشاره به آسیبهای راهیافته به مجالس عزاداری امام حسین(ع) تأکید کرد: خطبا باید روایتهای صحیح را در منابر بگویند. امام حسین(ع) از کسانی که بر منبر دروغ میگویند رضایت ندارد؛ برخی دروغها سبب توهین و تمسخر از سوی دشمنان اهلبیت(ع) میشود؛ چنانچه گاهی فیلمهایی در فضای اینترنت منتشر میشود که در آن همین مسائل از سوی دشمنان شیعه به سخره گرفته میشود. متأسفانه برخی منبر را برای دنیا میخواهند، نه دین.
این مؤلف عاشورایی در پایان سخنانش خاطرهای از یک مجلس به یادماندنی تعریف کرد و گفت: یک سال به زیارت حضرت زینب(س) در دمشق رفتیم؛ آن موقع سی سال داشتم. در دمشق مدرسه علمیهای هست به نام مرحوم آیتالله شیخ محسن امین. میخواستیم آنجا استماع روضه کنیم. به مسجد آنجا رفتیم؛ در آن مسجد مُهر نبود؛ بین دو گلیم یک مساحتی بود که حصیر گذاشته بودند و سجده روی حصیر انجام میشد. بعد از نماز اعلام کردند در حسینیه روضه برگزار میشود. مرحوم ابوی گفت: برویم. با هم رفتیم. وقتی ما را دیدند گفتند شما اهل منبر هستید؟ پدرم گفت: بله ما منبری هستیم. پرسید: میشود امشب برای ما بخوانید. مرحوم پدرم به من اشاره کرد و گفت: او میخواند. من هم گفتم چشم آمادهام.
سنی و شیعه مجلس را پر کردند و من روضه خواندم. تا به حال شبی مثل آن شب ندیدم. یک شب روحانی بود. مردم همه تعجب کرده بودند؛ موضوع آن شب سخانم را «أثر أهلالبیت»(نقش اهل بیت(ع)) قرار دادم. گفتم ببینید اهلبیت(ع) در این شام اسیر بودند؛ اما الان من دارم با کمال آزادی درباره اهلبیت(ع) صحبت میکنم و علیه دشمنان آن روایت میآورم. شبی مثل آن شب ندیدم. آن مجلس تا امروز در ذهنم باقی مانده و صوت ضبط شده آن را هم نگه داشتهام.