
کرامت انسانی در حکومت امام علی(ع) مورد توجه خاص بود
عصر شیعه ـ حضرت آیت الله سیستانی در پاسخ به پرسشی تاکید کرده اند که حاکمان مسلمان وظایفی را که امام علی(ع) برای آنان تشریح کرده اند، اجرا کنند و از دستورات ایشان پیروی کرده و خود را به مثابه فرمانداران و کارفرمایان آن حضرت قرار دهند. با این رویکرد شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، معیارها و پیش زمینههای حکومت داری اسلامی از دیدگاه امام علی(ع) و موانع دستیابی به آن در جهان امروز را با دکتر حمید خویی از نوادگان حضرت آیت الله خویی و محقق و پژوهشگر نهج البلاغه به بحث گذاشت.
متن گفتوگوی شفقنا با دکتر حمید خویی را میخوانید:
* مذهب شیعه، در عرصه حکومت داری دارای شخصیت های بزرگ، متون و اسنادی در این زمینه است که برای حکومت کردن کارایی دارد. حضرت علی(ع) در حکومت داری اصول خاصی را مورد توجه داشت که بسیاری از آنها در در نهج البلاغه و نامه هایی که به شخصیت های مختلف از جمله مالک اشتر می نوشت، آمده است. معیارهای حکومت داری اسلامی از دیدگاه امام علی(ع) چیست و مشی عملی ایشان چگونه بود؟
خویی: نگاه امیرالمؤمنین(ع) به مقوله حکومت و حاکمیت یک نگاه کاملا ممتاز است. حاکمیت ایشان در کل تاریخ حکومت و حیات بشریت منحصر به فرد بوده؛ دلیل این خاص بودن این است که نگاه امیرالمؤمنین(ع) به حکومت یک نگاه الهی است. چارچوب، رویکرد، نگاه، ابزارها و تعریفی که امام علی(ع) برای حاکمیت استفاده می کند، همه متاثر از ایدئولوژی الهی امیرالمومنین بوده است. از دیدگاه امام علی(ع) در حاکمیت چند وجه شاخص وجود دارد.
اولین ویژگی حکومت "کرامت انسان" است. از دیدگاه امام علی(ع) حاکم بر انسان ها حکومت می کند و انسان به ما هو انسان منهای همه اعتبارات ثانویه اعم از زن، مرد، پیر، جوان، مسلمان و غیر مسلمان اشرف مخلوقات الهی هستند و خداوند به همه انسان ها و همه ابنای عالم کرامت بخشیده است در این میان حاکم موظف است این کرامت را به رسمیت بشناسد و آن را در تعیین روابط بین حاکم و محکوم ملاحظه کرده و آن را خدشه دار نکند.
* چرا امیرالمؤمنین تا این حد برای کرامت و عزت انسانی اهمیت قائل شده اند و به آن تاکید کرده اند، مگر قدرت خطری برای کرامت انسان به وجود می آورد؟
خویی: به هر حال از آنجایی که حاکم ابزار قدرت را در اختیار دارد، کارکرد غیرمنطقی و شرعی یا نامشروع قدرت به طور طبیعی به خدشه دار شدن کرامت انسان ها می انجامد. امام علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر یکی از مهم ترین محورها را مورد تاکید قرار می دهند و می فرمایند: «مبادا روزی دچار این تصور نادرست شوی که چون قدرت داری و مردم مجبور هستند از تو فرمان ببرند از موضع عمودی و بالا با مردم برخورد کنی.» از دیدگاه امام علی(ع) حاکم به دلیل اینکه قدرت در دست اوست، اجازه برخورد عمودی با مردم را ندارد. در حقیقت در موضع کرامت انسان حاکم برتر از محکوم نیست و اجازه ندارد یک رابطه عمودی با محکوم به اعتبار حاکمیت، داشته باشد، البته اگر این حاکمیت از سوی امام معصوم و ولی الله باشد، بحث دیگری است لذا تمام سیاست های حکومت در دیدگاه امام علی(ع) براساس حفظ کرامت، عزت، جایگاه و شأن والای انسان است.
نکته دوم بحث عدالت محوری و عدالت گستری است که همه برنامه ریزی های جامعه و نهادهای حکومت باید مبتنی بر این اصل باشد. خداوند حتی به انبیای الهی در مقام جانشینان خدا بر زمین فرمان می دهد به مردم ابلاغ کنید که من مامور هستم به عدالت رفتار کنم از این رو عدالت به معنای اینکه هر چیزی را در جای خودش قرار دادن در دیدگاه سیاسی امام علی(ع) نقش زیربنایی و کلیدی دارد. یعنی هر کس باید به اندازه استحقاق، تلاش و شایستگی های خود هر امتیازی را دریافت کند و از امکانات جامعه بهره مند شود. یک آفات مهم عدالت گستری در حکومت، رانت خواری، ریزه خواری یا ویژه خواری است. داستان معروف امام علی(ع) و عقیل گواهی بر عدالت محوری در حکومت امام علی(ع) است. عقیل برادر بزرگ تر امام(ع) و صاحب حق بر گردن اوست چون به او کمک های فراوانی کرده است. امام(ع) نقل می کند که عقیل روزی آمد، کودکانش را هم آورده بود، از گرسنگی و فقر مویی پریشان و چهره هایی رنگ پریده داشتند؛ عقیل فقط به اعتبار اینکه برادر علی بن ابی طالب است از برنج و گندم مقداری بیشتر از سهم خود خواست. امام(ع) سیخی را داغ و به دست او نزدیک می کنند و سپس می فرمایند: « آیا از آهنی که یک بنده ای برای شوخی خودش گرم می کند، اینطور فریاد می زنی و می خواهی من را گرفتار آتشی کنی که خداوند از سر خشم خویش برافروخته است.»
نقل شده که روز عیدی امام(ع) بر گردن دخترش زینب(س) گردنبدی را آویزان دیدند، با تعجب پرسیدند این را از کجا آوردی؟ زینب(س) پاسخ داد: این را از ابو رافع خزانه دار بیت المال امانت گرفتم. امیرالمؤمنین برآشفته می شوند، آن خزانه دار را صدا می کنند و می فرمایند: «گمان نمی کردم در بیت المال مسلمین خیانت کنی.» ابو رافع می گوید: «یا امیرالمؤمنین زینب ضامن شده است که اگر آسیبی به این کالا برسد، آسیب را جبران کند.» امام(ع) فرمودند: «اگر زینب(س) ضامن نشده بود، دست او را به عنوان اولین دختر هاشمی که به بیت المال تعدی کرده، قطع می کردم. سپس به زینب(س) می فرماید سریع آن گردنبد را برگرداند و از تکرار این کار پرهیز کند.»
همیشه یک تهدید بزرگ برای حاکم، فسادی است که در حلقه پیرامون او شکل می گیرد. رانت خواری و ویژه خواری در همه حکومت های متعارف شکل می گیرند لذا امام علی(ع) نسبت به این مسایل حساسیت ویژه ای نشان می دهند و حتی در قسمت مباح، درها را می بندند تا کسی از نزدیکان و حلقه پیرامونی به خاطر منافع شخصی جرات خدشه دار کردن عدالت در حکومت را نداشته باشد. امام(ع) در دستورهایی که به والیان خودشان دادند، فرمودند: «حتی نگاهت را باید به طور مساوی بین مردم تقسیم کنی. در یک مجلسی که نشستی مبادا به ثروتمندان و نامداران بیشتر توجه کنی و به اقشار پایین کم توجهی کنی که این امر باعث می شود ثروتمندان به نزدیک شدن و بهره برداری نامشروع از تو طمع کنند و اقشار فقیر جامعه از اینکه تو را واسطه احقاق حق خودشان قرار دهند، مایوس می شوند.
ویژگی سوم حکومت داری علی(ع)، تعیین اهداف حکومت است. در اندیشه امام(ع)، حکومت یک موقعیت، طعمه و شرایط ویژه برای استفاده از آن موقعیت ها نیست بلکه امام(ع) حکومت را تنها به عنوان یک خدمت، وظیفه، امانت، مسوولیت یا رسالت می شناسند؛ این نکته ای است که ایشان به مالک اشتر گوشزد می کنند و می فرمایند: «این حکومتی که به دست تو رسیده طعمه ای نیست که فکر کنی برای خودت و برای خویشاوندانت بتوانی از آن بهره برداری کنی.» این درست یکی از تفاوت های مهم نگاه علوی و اموی به قدرت و حکومت است.
عثمان که از امویان بود به عنوان خلیفه سوم به خلافت رسید، ابوسفیان به عنوان سردمدار بنی امیه همه امویان را جمع کرد و جمله ای با این مضمون گفت؛ بنی امیه خلافت، قدرت و حکومت را آن چنان که کودکی توپِ بازی را محکم در آغوش می گیرد، محکم بگیرید و از دست ندهد این در صورتی است که امام علی(ع) نه تنها برای حکومت به عنوان وسیله احقاق حق ارزشی قائل نیست بلکه مرتب بر این نکته تکیه می کند که این میز امروز به تو رسیده، پیش از این در اختیار دیگری بوده و فردا هم در اختیار دیگری قرار خواهد گرفت به همین دلیل فکر نکن که این مقام برای تو ماندگار خواهد بود. در بسیاری از نظام های فکری رایج امروز و دیروز حکومت برای قدرت مداران و سلطه گرایان به عنوان یک نقطه تسلط بر جامعه بوده است، اما برای امام علی(ع) حکومت تنها یک وسیله است.
ابن عباس نقل می کند که از جنگ بر می گشتیم دیدم امام علی(ع) مشغول بازسازی کفش خودش است. کفشی که شاید هیچ ارزش مادی نداشت، با تعجب او را نگاه می کردم، امام(ع) سر را بلند کرد و شگفت زدگی مرا دید، از من پرسید ابن عباس ارزش این کفش چقدر است؟ پاسخ دادم، هیچ ارزشی ندارد. امام(ع) فرمودند: «والله لهی احب الی من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطل؛ به خدا ارزش این کفش برای من از ارزش حکومت بر شما بیشتر است مگر اینکه بتوانم از رهگذر حکومت حقی را اقامه یا باطلی را دفع کنم.» بنابراین در جهان بینی امام علی(ع) نه تنها حکومت فی نفسه دارای ارزش نیست بلکه دستیابی و حفظ این وسیله نیز باید در چارچوب راهکارهای مشروع باشد. تاریخ نشان می دهد اگر امام علی(ع) کمی چشمش را بر الزامات شرعی و بایدهای اخلاقی می بست، فرجام کار شکل دیگری می شد. به طور مثال در شورایی که خلیفه دوم شکل داده بود، اگر علی(ع) مماشات می کرد یا وعده های پوچ می داد، می توانست رای را به نفع خود جلب کند یا در جنگ جمل، صفین و نهروان، پایبندی امام علی(ع) به اصول و ارزش ها، هزینه های حکومت داری ایشان را به شدت افزایش می داد، اما امام(ع) همه این هزینه ها را پرداخت می کرد. وقتی اطرافیان به امام(ع) می گفتند برای جلب قبایل به سوی خود از راهکارهای تهدید و تطمیع استفاده کند، ایشان می فرمودند: «و لن اطلب النصر بالجور؛ من به هر قیمتی حاضر نیستم این حکومت را حفظ کنم.» در اندیشه امام علی(ع) حفظ حکومت به قیمت گناه کردن، زیر پا گذاشتن حق و به کارگیری روش های نامشروع شایسته نیست.
بعضی از افراد به ظاهر دلسوز، امام را مورد سرزنش و شماتت قرار می دادند که مثلا معاویه زرنگ است، اما شما این زرنگی ها را ندارید، امام علی(ع) می فرمودند: «وَاللَّهِ ما مُعاوِيَةُ بِاءَدْهَى مِنِّي؛ به خدا سوگند معاویه زیرک تر و زرنگ تر از من نیست وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ او پیمان شکنی و نامردی می کند. برای معاویه هدف، وسیله را توجیه می کند، اما من اینطور نیستم و اگر زشتی پیمان شکنی نبود، همانا من زیرک ترین مردم روی زمین بودم. عقل، وجدان و شریعت برای حفظ قدرت به من اجازه استفاده از چنین ابزارهایی را نمی دهد، اما معاویه خودش را مقید به هیچ چارچوبی نمی کند. لذا معاویه به خود اجازه می دهد برای حذف رقبا و مستحکم کردن قدرت خود از شیوه های ترور استفاده کند.» بنابراین می توان گفت یکی از ویژگی های اساسی جهان بینی سیاسی علوی این است که در مکتب امام علی(ع) هدف، وسیله را توجیه نمی کند بلکه برای رسیدن به اهداف مشروع باید از ابزارهای مشروع بهره گرفت و از راه های مشروع به هدف رسید، اما همان گونه که معاویه و معاویه های تاریخ نشان دادند، در سیاست های امروز هدف کاملا وسیله را توجیه می کند.
* به اصول و معیارهایی که حاکمان باید در حکومت داری مورد توجه قرار دهند، اشاره کردید. از دیدگاه امام علی(ع) حاکمان به جز این سه اصل، چه وظایف دیگری برعهده دارند؟
خویی: در نامه ای که امام علی(ع) برای مالک اشتر نوشتند، سه وظیفه اصلی حاکم را معرفی می کنند. ایشان می فرمایند: حاکم در یک جامعه اسلامی سه وظیفه اصلی و عمده دارد، اول مدیریت اقتصادی جامعه است یعنی مدیریت ثروت کشور به نحوی که انباشت ثروت در بخشی از جامعه شکل نگیرد و در بخش دیگر فقر حاکم نشود چرا که امام علی(ع) معتقد است هر جا کاخی ساخته شود در کنارش کوخی فرو می ریزد لذا وظیفه حاکم توزیع عادلانه ثروت در جامعه و استفاده بهینه از سرمایه های ملی و اجتماعی است.
وظیفه دوم جهاد با دشمنان و در حقیقت تامین امنیت سیاسی و نظامی است. حاکم باید از همه ابزارهای قدرت برای بازداشتن دشمن از تعرض به حریم جامعه اسلامی استفاده کند. همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوة؛ هر قدر که می توانید نیروی خودتان را افزایش دهید. و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم؛ تا دشمن جرات تعرض به حریم شما را پیدا نکند.»
وظیفه سوم و بسیار مهم حاکم، مدیریت فرهنگی و اخلاقی مردم است. در جهان بینی امام علی(ع) حاکم به اندازه مدیریت سیاسی، نظامی و اقتصادی وظیفه مدیریت اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی را نیز برعهده دارد. حکومت که سالم باشد، مردم هم سالم می شوند و به تبع آن وقتی جامعه ای صالح و سالم باشد، می تواند پتانسیل های اجتماعی را به فعلیت برساند و در نتیجه آن جامعه پیشرفت کند از این رو مدیریت حاکمیتی نباید به عرصه های سیاست، اقتصاد و روابط بین الملل محدود شود، اما متاسفانه در بسیاری از حکومت ها می بینیم که جنبه های مدیریت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی یا کاملا مغفول شده یا تحت الشعاع بحث های اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است. شاید یکی از معایب نظام اجتماعی کنونی ما هم نیز همین باشد که به مدیریت اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی به اندازه بحث های سیاسی و اقتصادی توجه کافی نمی شود. برای اثبات این مساله می توان به رانندگی در شهر اشاره کرد که یکی از نمودهای بداخلاقی و بی فرهنگی در رفتار اجتماعی را ترسیم می کند. اصلاح این ناهنجاری وظیفه مسوولان است، این اصلاح تنها از طریق جریمه کردن و اعمال قانون صورت نمی گیرد؛ در سال های اخیر مدام جریمه راهنمایی و رانندگی افزایش یافت، اما این افزایش قیمت منجر به اصلاح رفتار اجتماعی نشد بنابراین باید توجه کرد که در کنار جریمه، لازم است آموزش، بیدارسازی و هوشیارسازی صورت گیرد تا سطح رفتار اجتماعی بالاتر رود.
مثال دیگر آمار نگران کننده از افزایش طلاق در جامعه است، قطعا زمامداران باید نسبت به این فرایندهای نگران کننده اجتماعی، هم مسوول و هم پاسخگو باشند. در دیدگاه امام علی حکومت و مردم بر گردن یکدیگر حقوقی دارند که هر دو باید در شرایط برابر این امکان را داشته باشند از حقوق خودشان دفاع کنند.
* پیش زمینه های اجرایی شدن معیارهای که به آنها اشاره کردید چیست؟ چطور می توان آنها را فراهم کرد؟
خویی: اولین و مهم ترین پیش زمینه ها این است که مردم مخصوصا کسانی که مورد ظلم قرار می گیرند، بتوانند بدون نگرانی و ترس از قدرتی که در اختیار دولت است، حقوق خود را مطالبه کنند. امام علی(ع) فرمودند: «جامعه ای که در آن زیردست نتواند حق خود را بدون گرانی از ابزار قدرت مطالبه کند، آن جامعه شایسته تقدیس و تکریم نیست.»
در زمان خلیفه دوم فردی یهودی از علی(ع) شکایت کرد. خلیفه هر دو را به دادگاه احضار کرد و ابتدا به شاکی گفت: ای مرد شکایت خودت را مطرح کن؛ سپس روبه علی(ع) کرد و گفت: ابوالحسن از خودت دفاع کن. امام علی(ع) برآشفته شد. خلیفه گمان برد علت برآشفتگی ایشان این است که پسر عمومی پیامبر و شخص دوم جامعه اسلام را به عنوان نفر دوم فراخوانده است، اما امام علی(ع) فرمودند: «تو عدالت را رفتار نکردی، به او گفتی مرد و من را با کنیه احترام آمیز صدا کردی.» در حقیقت امام علی(ع) از کرامت شاکی خود در دادگاه دفاع کرد. یکی از تکالیف مردم این است که حاکمان خود را از سر خیرخواهی نصحیت کنند. در کتاب های حدیثمان فصلی داریم، با عنوان "باب وجوب نصیحت کردن حاکمان و مدیران جامعه" اگر جامعه را به فرمانبران کم خرد و فرمانداران با خرد و عاقل طبقهبندی کنیم، این جامعه، جامعه علوی نیست. حاکمان باید از ظرفیت، عقل، خرد، اندیشه و فکر مردم بهره برداری کنند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه اجازه سخن گفتن، نقد کردن و حتی اعتراض کردن به همه آحاد مردم داده شود. رعایت این اصل سبب میشود جامعه حق مدار و عدالت محور شود و مردم نیز میتوانند در راستای تحقق این دو ویژگی به حقوق خود برسند.
امروز شاهدیم که گاهی یک شرکت و موسسه دولتی حقوق یک پیمان کار خصوصی را پرداخت نکرده و این پیمان کار چندین سال است برای احقاق حق خودش اصرار میورزد، اما موفق نمیشود چون طرف مقابل یک شرکت دولتی است. این در صورتی که در جامعه علوی مسوولان نسبت به تخلفات زیر مجموعه خود به مراتب حساسیت بیشتری نشان می دهند.
امام علی(ع) شخصی به نام عثمان بن حنیف را به عنوان استاندار بصره منصوب می کند. مدتی بعد ایشان خبردار می شوند یکی از ثروتمندان و نامداران بصره حنیف را مهمان کرده و سفرهای به افتخار او گسترانیده تا بتواند از او مطالباتی داشته باشد. امام(ع) نامه تندی برای حنیف می نویسند و می گویند: «شنیدم که چنین سفره ای برای تو باز شده و تو هم در چنین مهمانی شرکت کردی. گمان نمی کردم که کنار سفره ای بنشینی که فقط اغنیا گرد آن سفره جمع شدند و فقیران مورد بی مهری قرار گرفتهاند.» از این رو در اندیشه امام علی(ع) هر اقدامی که جامعه را به پولدار و فقیر، اشراف و زیردستان، فرادستان و فرودستان طبقه بندی کند، این اقدام شیطانی و کفرآلود است لذا در جامعه دینی هر انسانی حتی کسانی که اشتراک دینی با مسلمانان ندارند، اما در پناه این جامعه زندگی می کنند به عنوان یک واحد بشری شأن، ارزش و حقشان با سایر اعضای جامعه برابر است.
امام علی(ع) در دوران حکومتشان خبردار می شوند که سربازان معاویه به دورترین نقطه قلمرو ایشان در مرز عراق و شام حمله کردند و خلخال از پای زن یهودی ربودند، امام علی(ع) بر منبر می روند و خبر را به مردم منتقل می کنند و میفرمایند: سربازان معاویه به یک زن یهودی که تامین امنیتش به عهده ماست و در پناه امنیت جامعه اسلامی زندگی می کند یورش بردند و خلخال از پای او بردند، کسی از این زن دفاع نکرده و به این اقدام اعتراضی نشده. سپس می فرمایند: «اگر شنیدید که علی(ع) از قصه این خبر دق کرد و مرد او را مورد سرزنش قرار ندهید.» این نشان میدهد در اندیشه امام علی(ع) تا چه حد مهم است که کرامت انسانی در حکومت اسلامی مورد توجه و رعایت خاص قرار گیرد.
دومین پیش زمینه اجرایی شدن معیارهای حکومتداری مورد تاکید امام علی(ع)، پاسخگویی است. حکومت باید نسبت به رفتار خود در مقابل مردم و خدا پاسخگو باشد. به همین دلیل امام علی(ع) هر جا حاکمی می گذاشتند، چشمی را می گماردند تا او و رفتار او را کنترل کند چرا که انسان طبع طغیانگری دارد. هر انسانی وقتی در کانون قدرت و ثروت قرار بگیرد ممکن است گرفتار مستی این دو شود و این مستی ها او را به فساد می کشاند به همین دلیل مرتب باید چشمی او را پایش کند که اگر این مستی منجر به ظلم به زیردست شد، چشم پایش او را از این کار باز دارد.
بعد از شهادت امام علی(ع)، معاویه زنی از اصحاب امام را احضار می کند و به او میگوید: تو همانی نبودی که مردم را برای جنگیدن علیه من در جنگ صفین برمی انگیختی؟ زن می گوید: من همان هستم. معاویه آن زن را تهدید می کند و زن شروع به گریستن میکند. وقتی معاویه علت گریهاش را میپرسد، آن زن میگوید: سلام خدا بر آن قبری که همه عدل را در خودش دفن کرد. معاویه میپرسد: منظور کیست؟ می گوید علی بن ابی طالب. معاویه میپرسد: مگر تو از علی(ع) بن ابی طالب چه دیدی؟ می گوید: روزی حاکمی را بر ما گماشت که بسیار سختگیر بود. به دیدار علی(ع) رفتم، مشغول نماز بود. تا دید با او کاری دارم نمازش را تندتر خواند که منِ حاجت دار کمتر معطل شوم. نماز امام که تمام شد. پرسید: حاجتت چیست؟ گفتم: کسی را بر ما فرستادی که ستم می ورزد. چشمان علی(ع) پر از اشک شد، سر را بلند کرد و گفت: «خدایا تو شاهد باش که من کسی را فرمان به ستم نکردم.» سپس قلمی گرفت و حکم برکناری آن او را نوشت و به دست من داد تا به آن حاکم سختگیر برسانم.
این مساله به تعبیر امروز این است که ساختار هرمی قدرت مسوولیت مشترک دارد یعنی اگر معاون یک شرکتی به مردم ظلمی کند، این ظلم به پای مدیر آن شرکت هم نوشته میشود و او هم به نوعی مسوول است. به همین دلیل امام(ع) مرتب نگهبانی برای حاکمان می گمارد تا حاکمان بدانند خودسری نکنند و گرفتار مستی قدرت، ثروت و فرماندهی نشوند.
* کشورهای اسلامی تا چه اندازه در پیاده کردن شیوه حکومت داری مدنظر اسلام، پیامبر(ص) و ائمه (ع) موفق بوده اند و تا چه حد با آن ایده آل حکومت داری فاصله دارند؟ برای کمک کردن و جبران این فاصله باید چه برنامه هایی تدوین شود؟
خویی: معتقدم حکومتی با رعایت همه استانداردهای علوی جز در همان حکومت امام علی(ع) که چهار سال و هشت ماه طول کشید، تکرار نشده است البته همیشه حکومت هایی بوده اند که تلاش کردند به این شیوه حکومت مداری امیرمومنان نزدیک شوند، اما هیچ وقت ملاک کمی دقیقی برای سنجیدن دور و نزدیک بودن از این معیارها نداشته ایم به همین دلیل بین حکومت هایی که صبغه دینی داشته اند با حکومت امام علی(ع)، فاصله های زیادی وجود دارد.
* اگر معیارهای مورد اشاره امام علی(ع) در زمینه حکومت داری مورد توجه مسوولان و حاکمان قرار گیرد، چه تغییراتی در اوضاع جوامع اسلامی شاهد خواهیم بود؟
خویی: خیلی از زمان ها سعی کردیم دین را در سیاست های مدیریتی خود جاری کنیم، اما دین عامل تعیین کننده رفتارهای مدیریتی ما نبوده است که همین تناقض، مشکلات اساسی را ایجاد کرده است. دین یک کلیت است که برای رفتار فردی، اجتماعی، حکومت و اقتصاد برنامه دارد. به طور مثال در مدیریت اجتماعی نمی توان تنها در بخشی دین را دخیل بدانیم و در بخش های دیگر دین را در نظر نداشته باشیم، اگر قرار شد حکومت عنوان دینی داشته باشد باید در همه لایه ها و عرصه های زندگی، دین حاکمیت پیدا کند. چنانچه شمولیت دین محوری در سیاستگذاری ها محقق شود، آن زمان وعده الهی به قطع و یقین محقق خواهد شد. خداوند وعده داده اگر مومن باشی حتما بالا دست ترین و بالاترین مردم خواهی بود و اگر مردم شهرها ایمان داشته باشند و تقوی پیشه کنند درهای برکت را بر آنها باز می کنیم.
جرج جرداق در کتابی که راجع به امام علی نوشته، می گوید: «ای کاش در تاریخ دادگاهی بود که من علیه کسانی که علی(ع) را خانه نشین کردند اعلام جرم می کردم، اگر این 25 سال علی(ع) خانه نمی نشست و آن حکومت به سبک علوی تحقق عینی پیدا می کرد بشر به کجا می رسید و چه قله هایی از کمال و دانش و فرهنگ را فتح می کرد.» شاید انتظار وجود جامعه ای که همه آموزه های حکومت علوی در کوتاه مدت در آن محقق و حاکم شود، کمی ایده آل گرایانه باشد، اما اگر تنها یک آموزه حکومت علوی به واقع در جامعه به اجرا درآید، ما به همان اندازه به رستگاری و سعادتی که دین به انسان و امت ها وعده داده، نزدیک تر می شویم.
* موانع دستیابی به حکومت مطلوب امیرالمؤمنین(ع) چه مسایل یا مواردی است؟
خویی: وقتی می گوییم حکومت، منظور یک فرد خاص نیست بلکه لایه های گوناگون در سطوح متفاوت را شامل می شود. به عنوان مثال کارمند اداره دولتی بخشی از حکومت است. نکته حائز اهمیت این است که در همه بخش ها باید ظرفیت های انسان ها مدنظر قرار گیرد. امام علی(ع) به مالک اشتر می فرمایند: «وقتی مسوولیتی را به فردی می سپاری باید ببینی که ظرفیتش را دارد یا نه.» همچنین بزرگی می گفت: «هر نعمتی که از خدا می خواهید قبل از آن ظرفیتش را بخواه.» اگر خدا به انسانی علم و قدرت دهد و ظرفیتش را ندهد، آن علم و قدرت مصیبت می شود. به نظرم یکی از مشکلات اصلی در ساختار حکومتی چشم بستن بر شایسته سالاری است. وقتی ملاک انتخاب روابط باشد در حقیقت شایسته سالاری خود به خود فراموش می شود. وقتی انسان ها در جایی می نشینند که ظرفیتش را ندارند، خودشان را گم می کنند و در نتیجه آسیب توجه نکردن به این مساله بیش و پیش از همه متوجه مردم است.
* برای برداشتن این موانع از سر راه مسوولان چه پیشنهادی دارید؟
خویی: باید مردم و زمامداران را با شاخصه های حکومت علوی آشنا کنیم و برای فراموش نشدن آن، مدام این شاخصه ها را تکرار کنیم. این آموزه ها باید به طور مرتب از طریق رسانه ها یادآوری شوند؛ معتقدم صدا و سیما در این زمینه قصور بزرگی کرده است؛ این رسانه به نگاه ها و پیام های حکومتی امام علی(ع) به اندازه کافی توجه نمی کند و در این زمینه اطلاع رسانی چشمگیری انجام نداده است، اگر بپذیریم که صدا و سیما یک دانشگاه است، آموزه های امام علی(ع) یکی از اصلی ترین درس هایی است که این دانشگاه باید به بدنه حکومت منتقل کند و مرتب این درس ها را یادآوری نماید.
شفقنا