
امام علی(علیه السلام) در نگاه اهل سنت،3
الف - آيات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان):
«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا ... ويطعمون الطعام علي حبه مسكينا ويتيما واسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء ولا شكورا» .
نيكان از جامي مي نوشند كه با عطر خوش، آميخته است... [آنان] غذاي - خود را - با اين كه به آن علاقه - و نياز - دارند، به مسكين و يتيم و اسير مي دهند - و مي گويند - : «ما، شما را براي رضاي الهي، طعام مي دهيم و هيچ پاداش و تشكري از شما نمي خواهيم...
تفسير آيه در كلام اهل تسنن و تشيع
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حديثي در كتاب هاي خود، اين آيات را درباره ي ايثار امام علي عليه السلام و خاندان تاب ناك او دانسته اند و تمامي عالمان شيعي، هجده آيه مورد بحث را از افتخارات بي نظير و فضايل بسيار مهم حضرت علي و فاطمه زهرا و فرزندان شان عليهم السلام شمرده اند (1) .
ماجراي نزول آيات، بدين گونه بود كه حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله با جمعي از ياران به عيادت شان رفتند و به علي عليه السلام گفتند: «اي ابو الحسن! خوب بود، نذري براي شفاي فرزندان خود مي كردي.» .
علي عليه السلام، فاطمه عليها السلام و فضه، رضوان الله عليها، - خادم آنان - نذر كردند، اگر آن دو شفا يابند، سه روز، روزه بگيرند. (طبق برخي از روايات، حسن و حسين عليهما السلام نيز گفتند: «ما هم نذر مي كنيم و روزه مي گيريم.» .
چيزي نگذشت كه هر دو، شفا يافتند در حالي كه از نظر مواد غذايي، دست خالي بودند. علي عليه السلام سه من جو قرض كرد و فاطمه عليها السلام يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت.
هنگام افطار، سائلي به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما اي خاندان محمد! مست مندي از مست مندان مسلمانان هستم، غذايي به من دهيد! ايزد، به شما، از غذاهاي بهشتي مرحمت كند!» .
آنان، همه گي، مسكين را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را نيز روزه گرفتند و موقع افطار، يتيمي نداي كمك سر داد و باز آنان، غذاي خود را به او دادند.
در سومين روز روزه، اسيري از غذاي آنان طلب كرد و باز آنان، ايثار كرده و غذاي خويش بدو بخشيدند و خود با آب افطار كردند.
صبح فردا حضرت علي، دست حسن و حسين عليهم السلام را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامي كه پيامبر، عزيزان خود را نظاره كرد، ديد از شدت گرسنه گي مي لرزند! فرمود: «اين حالي كه در شما مي بينم، براي من بسيار گران است!» . سپس برخاست و با آنان بر خانه ي فاطمه وارد شده، ديد، دختر عزيزش، در محراب عبادت ايستاده است، در حالي كه از شدت گرسنه گي شكم او به پشت چسبيده و چشمان اش به گودي نشسته است.
اندوه، وجود رسول الله صلي الله عليه و آله را فرا گرفت و در حالي كه غبار غم بر قلب مبارك آن حضرت نشسته بود، جبرييل نازل شد و گفت: «اي محمد: اين سوره را بگير! ايزد، با چنين خانداني، به تو تهنيت مي گويد.» .
«آن گاه جبرييل، سوره ي هل اتي - و هجده آيه مربوط به ايثار علي، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام را نازل كرد (2) .» .
ب - آيه ي 19 از سوره 8 (توبه):
«اجعلتم سقاية الحاج وعمارة المسجد الحرام كمن امن بالله واليوم الاخر وجاهد في سبيل الله لا يستوون عند الله والله لا يهدي القوم الظالمين » .
آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند [عمل ] كسي قرار داديد كه ايمان به ايزد و روز قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است؟ [اين هر دو]، هرگز، نزد ايزد، مساوي نيستند ايزد، گروه ظالمان را هدايت نمي كند.
تفسير آيه در كلام اهل تسنن
دانش مند معروف اهل سنت، حاكم حسكاني، از بريده نقل مي كند كه شيبه و عباس، هر كدام، بر ديگري افتخار مي كردند. علي عليه السلام از كنار آن دو مي گذشت، از افتخار كردن آنان پرسش كرد عباس گفت: امتيازي به من داده شده كه احدي ندارد و آن، مسئله ي آب دادن به حجاج است.
شيبه گفت: «من، تعمير كننده ي مسجد الحرام (و كليددار كعبه) هستم.
علي عليه السلام گفت: «با اين كه از شما حيا مي كنم، اما بايد بگويم، با اين سن كم، افتخاري دارم كه شما نداريد» .
آن دو پرسيدند: «كدام افتخار؟ !» .
حضرت فرمود: «من، با شمشير، جهاد كردم تا شما ايمان به ايزد و پيامبر آورديد!» .
پيامبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را خواست و از ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبريل نازل شد و گفت: «اي محمد! پروردگارت، به تو سلام مي رساند و مي گويد كه اين آيات را بر آن ها بخوان: «اجعلتم سقاية الحاج...» (3).»
پی نوشت:
12) رك: الغدير، علامه اميني، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضي نور الله شوشتري، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسير نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسير احسن الحديث، ج 12، ص 274 ; الجديد، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسير، ج 7، ص 139 ; الكاشف، ج 4، ص 670 ; كشف الاسرار، ج 10 ص 319.
13) نك: تفسير طبري، فخر رازي و آثار اصحاب النزول واحدي، تفسير خازن بغدادي، معالم التنزيل بغوي، مناقب ابن مغازلي و جامع الاصول ابن اثير. براي توضيح بيش تر در باره ي اين حديث و شخصيات مدارك آن به احقاق الحق مرحوم شوشتري، ج 3، ص 122 تا 127 مراجعه كنيد.
14) (تفسير نمونه، ج 7، ص 322) . نيز به; تفسير الكاشف، ج 5، ص 201 ; تفسير الحديد، ج 4، ص 158 تفسير ابن كثير، ج 2، ص 535 ; تفسير نمونه، ج 7، ص 322 مراجعه كنيد.
احمد لقمانی
منبع» موعود
پایان