غدیر و ولایت, اشعار غدیر

  عصر شیعه ـ ستاره سحر از صبح انتظار دمیدغدیر از نفس رحمت بهار چكید گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوشزمین به حكم قضا آب زندگى نوشید بر آسمان سعادت ز مشرق هستىسپیده داد نوید تولد خورشید به باغ، بلبل شوریده رفت بر منبرچو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید ز خویش رفته، نواخوان عشق بود و سرودبه بانك زیر و بم، اسرار خطبه توحید فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیختكه خیل غنچه شكفت و به روى او خندید هوا ز عطر گلاب

عصر شیعه ـ آنچه در «غدیرخم» در سال حجة ‏الوداع اتفاق افتاد، سرفصل تازه‏اى در تاریخ اسلام شد و مسأله «نصب امام» و آیه «ابلاغ» و «اكمال دین»، قلمرو جدیدى در اندیشه مسلمین و افكار پیروان محمد صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله و به تبع در آثار ادبى و تألیف‏ها و سروده‏هاى محبّان امیرالمؤمنین علیه‏السلام و مدافعان ولایت علوى گشود. آنچه مى‏خوانید، نگاهى گذرا و كوتاه به «غدیر در نگاه شاعران فارسى زبان» است،

ادامه غدیر و ولایت, اشعار غدیر

عصر شیعه ـ به بهانه عیدسعید غدیر خم ترانه ای از مهرداد بهار شاعر معاصر پیرامون عید غدیر را میخوانیم: خُم آفتاب لا فتی ، الاّ ؛ علی ، لا سیف ؛ الاّ ذوالفقار           شاه مردان ست ؛ علی ، شمشیر براّ ذوالفقار شیرحقست ؛ آیتی ؛ ا ز غیرت است                   دید حق را فاصله ؛ یک حیرت است او لین یار عزیز مصطفا                                      حضرت حیدر؛ علیّ مرتضا هم علی حق است وهم حق با علی     

2 از 2