(
2447
)
امتیاز از

مناظره امام کاظم(ع) با مهدی عباسی در مورد حرمت شراب در قرآن
عصر شیعه ـ در یکی از سالها مهدی عباسی وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با امام کاظم ـ علیه السلام ـ ملاقات کرد و برای آن که به گمان خود از نظر علمی آن حضرت را آزمایش کند! بحث «خَمر» (شراب) در قرآن را پیش کشید و پرسید: «آیا شراب در قرآن مجید تحریم شده است؟» آن گاه اضافه کرد: «مردم اغلب میدانند که در قرآن از خوردن شراب نهی شده، ولی نمیدانند که معنای این نهی، حرام بودن آن است!»
امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «بلی. این حرمت شراب در قرآن مجید صراحتاً بیان شده است.»
ـ در کجای قرآن؟
ـ آنجا که خداوند متعال خطاب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ... .» ترجمه: «بگو پروردگار من، تنها کارهای زشت، چه آشکار و چه پنهان و نیز «إثم» (گناه) و ستم به ناحق را حرام نموده است... .»
آنگاه امام ـ علیه السلام ـ پس از بیان چند موضوع دیگر که در این آیه تحریم شده، فرمود: «مقصود از کلمه«إ ثم» در این آیه که خداوند آن را تحریم کرده، همان شراب است، زیرا خداوند در آیه دیگری میفرماید: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما... .»[4] ترجمه: «از تو در مورد شراب و قمار میپرسند، بگو در آن «اثم کبیر» (گناهی بزرگ) و سودهایی برای مردم است و گناهش از سودش بیشتراست.»
و «إثم» که در سوره اعراف صریحاً حرام معرفی شده در سوره بقره در مورد شراب و قمار به کار رفته است، بنابراین شراب صریحاً در قرآن مجید حرام معرّفی شده است.
مهدی، سخت تحت تأثیر استدلال امام ـ علیه السلام ـ قرار گرفت و بیاختیار رو به «علی بن یقطین»[5] کرد و گفت: «به خدا قسم این فتوا، فتوای هاشمی است!»
علی بن یقطین گفت: «شکر خدا را که این علم را در شما خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار داده است.»[6]
مهدی از این پاسخ ناراحت شد و در حالی که خشم خود را به سختی فرو میخورد گفت: «راست میگوئی ای رافضی!!»[7]
----------------------------------------
[4] . سوره بقره، آیه 219.
[5] . علی بن یقطین از اصحاب امام کاظم ـ علیه السلام ـ بود که موفق شده بود اعتماد دستگاه حکومت عباسی را به خود جلب کند و بر اساس دستورات امام ـ علیه السلام ـ از این طریق در خدمت به شیعیان بکوشد.
[6] . گویا مقصود وی این بود که به حکم قرابتی که میان بنی عباس و بنی هاشم هست، علم و دانش امام کاظم ـ علیه السلام ـ برای مهدی نیز موجب افتخار است.
[7] . علی بن یقطین از مذهب خود تقیه میکرد و مهدی عباسی با این جمله به او فهماند من به مذهب واقعی تو یعنی تشیع پی بردم. کلینی، الفروغ من الکافی، ج 6، ص 406.