
پاسخ به برخی شبهات وهابیت درباره امام حسن مجتبی علیه السلام
آمنه مستقیمی: وهابیت این روایت را در ماجرای صلح امام حسن (ع) استفاده می کنند تا اگر ما گفتیم چرا معاویه بر ایشان خروج کرد آنها به این روایت استناد کنند.
وهابیت این زائده بدنه اسلام که می کوشد با نقاب اسلام گرایی ناب و تعقیب ردپای سلف ناصالح خود، خوش خدمتی به اربابانش را ثابت کند با پیروی از نظریه "هدف وسیله را توجیه می کند" می کوشد به هر وسیله ای! حقانیت اهل بیت (ع) و آموزه های ناب شیعی و برادران اهل سنت را زیر سوال بوده و بافته های ذهن بیمار خود را ترویج دهد. بنابراین ، به هر حماقتی از دروغ و تهمت و جعل حدیث گرفته تا تکفیر و تطمیع و کشتار دست می زند.
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت امام مجتبی (ع)، خالق قهرمانانه ترین نرمش انقلابی تاریخ، برخی شبهات وهابیت درباره زندگانی آن امام همام (ع) در گفتگو با حجت الاسلام علی اکبر روستایی، عضو گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج)، کارشناس شبکه جهانی ولایت و مولف "درسنامه غدیر" بررسی و پاسخ داده شده است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
وهابیت همواره کوشیده به هر طریق حقانیت اهل بیت (ع) و اصالت راه آنها را زیر سوال ببرد، درباره زندگانی امام مجتبی (ع) تاکتیک آنها برای ضربه زنی به مصلحت نگری های آن حضرت (ع) چگونه است و از چه بابی وارد می شوند؟
در مورد زندگی امام دوم (ع) مطالبی وجود دارد که باید به آنها توجه شود چراکه برخی از شبهات مطرح درباره زندگانی آن حضرت (ع) در ظاهر در قالب بیان فضائل است اما در واقع به صورت خاموش در پی تحقق اهداف شوم مطرح شده است.
ما در بیان فضایل امام دوم (ع) در صحیح بخاری و صحیح مسلم از کتب درجه اول اهل سنت و نیز برخی منابع درجه یک شیعه روایاتی داریم که به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: "امام دوم و سوم علیهماالسلام سرور جوانان بهشت هستند"(سنن ابن ماجه، ج 1، ص 44، روایت 118) یا اینکه ایشان (ص) درباره امام مجتبی (ع) فرموده اند: "من او را دوست دارم و هر کس من را دوست دارد باید او را نیز دوست بدارد."
این روایات در منابع معتبر آمده و شبهه ای در صحیح بودن آنها نیست اما دشمنان گاهی برخی روایات را با چهره ای حق به جانب مطرح می کنند که طیف مذهبیون را فریب دهند که این فضیلت را امامتان دارد و شما ظلم می کنید!
به عنوان مثال آنها روایتی جعلی از پیامبر اکرم (ص) را بیان می کنند که ایشان در اشاره به امام مجتبی (ع) فرموده اند: "این پسرم آقا و بزرگ است و چه بسا خداوند به واسطه او بین دو گروه از مسلمین صلح ایجاد کند."
این روایت در مستند الحمیدی، جلد دوم، صفحه 348، روایت 793 آمده که نویسنده آن در سال 219 هجری وفات کرده یعنی در قرن دوم می زیسته و این روایت توسط ایادی بنی امیه جعل شده! و قبل از آن دیده نشده است.
این روایت در ظاهر زیبا و نغز و بامفهوم است اما پشت پرده آن چیزی دیگر نهفته است و وهابیت می کوشد به واسطه آن جنایت بزرگ تاریخ را بپوشاند و حجاب بر واقعیتی تاریخی بکشد که بسیار بر مسلمین گران تمام شده است.
اینها این روایت را در ماجرای صلح امام دوم (ع) استفاده می کنند تا اگر ما گفتیم چرا معاویه بر ایشان خروج کرد آنها به این روایت استناد کنند؛ در حالی که اگر بر مبنای منابع اهل سنت پیش برویم طرف مقابل امام مجتبی (ع) اصلا مسلمان نیست چراکه اولا امام مجتبی (ع) خلیفه برحق بوده و بنابر نظر شیعه امامت سمتی الهی است و امامت ایشان ثابت است.
همچنین، بنابر نظر اهل سنت اگر مردم با کسی بیعت کردند او خلیفه و امام زمان است که بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) با امام مجتبی (ع) بیعت شد و ایشان نزدیک به شش ماه خلیفه مسلمین بودند.
علاوه بر این، در صحیح بخاری، معتبرترین کتاب نزد اهل سنت بعد از قرآن روایتی داریم که با استناد به آن می توانیم ثابت بکنیم آنها که مقابل امام مجتبی (ع) ایستادند، مسلمان نبودند.
در این کتاب جلد 6، صفحه 2588، حدیث 6645 آمده است: "هر کس از دست امیرش ناراحت بود باید صبر کند چراکه هر کس یک وجب از اطاعت سلطان بیرون بیاید به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است."
اینجا این سوال مطرح است آیا امام مجتبی (ع) بر مبنای نظر شیعه و سنت خلیفه و امیر جامعه اسلامی بودند یا نه؟ و اگر کسی بر ایشان خروج کرد آیا جاهل و کافر نیست؟!
اما دستان ناپاک بنی امیه روایتی جعل می کند که خداوند به واسطه آن حضرت (ع) بین دو گروه از مسلمین صلح ایجاد می کند یعنی خیلی خاموش و بی صدا بنی امیه را مسلمان می نامند! در حالی که از نظر اهل سنت خروج بر خلیفه کفر است.
بنابراین در پشت این روایت جعلی که در ظاهر کوشیده فضیلت امام مجتبی (ع) را بیان کند، واقعیتی ننگین تحریف و حزب بنی امیه مسلمان معرفی شده است.
هدف اصلی آنها از استفاده این حدیث جعلی چیست چه چیز را می خواهند وارونه جلوه دهند؟
وهابیون می خواهند شخصیت معاویه را بالا ببرند، معاویه بن ابوسفیانی که قبل از صلح، بر خلیفه برحق خروج کرده و بعد از صلح نیز جمله ای دارد قابل تامل!
بعد از صلح معاویه دو جمله می گوید: یکی آنکه کل شروط صلح نامه را زیر پا می گذارم که در منابع متعدد این جمله بیان شده است، مثل شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 16، صفحه 9.
دوم اینکه جمله ای می گوید که نهایت خدایی نبودن کارش را اثبات می کند یعنی هدف خود را حکومت دنیایی معرفی می کند، وی بعد از ورود به کوفه می گوید: "همانا به خدا قسم من با شما نجنگیدم برای نماز، روزه و حج و زکات، همانا شما این کارها را انجام می دهید و من برای حکومت بر شما جنگیدم خدا هم این حکومت را به من داد در حالی که شما نسبت به آن کراهت داشتید! ("المعرفه و تاریخ" نوشته یعقوب بن سفیان الفسوی ، جلد 3، صفحه 327)
البته این جمله در منابع دیگری همچون مقاتل الطالبین و ... نیز آمده است.
این جمله معاویه ثابت می کند که وی بر خلیفه الهی خروج کرده بعد شروط صلح را زیر پا می گذارد و بعد می گوید درد دین ندارم و جالب آنکه وهابیت امروز می کوشد با احادیث جعلی برای چنین شخصیتی حکم برائت گرفته و اصل خونریزی و مخالفت او با دین را زیر سوال ببرند.
آیا شبهه افکنی وهابیت درباره زندگانی امام مجتبی (ع) به اینجا ختم می شود یا خیر دایره این شبهات وسیع است؟
خیر، این شبهات متعدد است، برخی از آنها استفاده ابزاری است از بیان فضایل مثل شبهه قبلی و برخی دیگر برای پایین آوردن شان و فضیلت و جایگاه اهل بیت (ع) است.
به عنوان مثال آنها شبهه "کثیرالطلاق بودن" حضرت (ع) را مطرح می کنند. ما افرادی را در تاریخ داریم که مشهور به کثیرالطلاق بودن هستند مثل مغیره بن شعبه که حتی در تاریخ نقل شده که هزار زن گرفته به گونه ای که صبح زوجه اختیار می کرده و شب او را طلاق می داده است! او از ایادی بنی امیه است که می خواهند برایش شریک جرم بتراشند.
برای پاسخ به این شبهه ابتدا باید سند آن را یافت، در جلد 3، صفحه 249 "مروج الذهب" مسعودی از علمای اهل سنت متوفای 346 هجری آمده است: زمانی که که منصور دوانیقی عبدالله بن حسن را دستگیر کرد در منطقه هاشمیه روی منبر رفت و بعد از درود بر پیامبر (ص) خطاب به حاضران مسائلی را مطرح کرد که شما یاور ما هستید... بعد درباره خلافت صحبت می کند که امیرالمومنین (ع) مدتی حکومت کردند و بین مردم تفرقه افتاد که پیروان ایشان وی را کشتند (القای شبهه و حکم برائت خوارج!) بعد می رسد به امام مجتبی (ع) و جریان خلافت ایشان و ... بعد می گوید زنان به ایشان روی آوردند امروز زن می گرفتند و فردا طلاق می دادند و این روش ایشان بود تا از دنیا رفتند!!!
یعنی ایشان کثیرالطلاق بوده و به جامعه و زنان بی توجه بودند در حالی که این جرم برای ایادی بنی امیه و خلفای بنی عباس است که خود حرمسرا داشتند.
شاید این مسئله بیان شود که برخی روایات شیعه چنین چیزی را مطرح می کند، در پاسخ باید گفت شیعه هیچ روایتی مبنی بر این موضوع را نی پذیرد چون با عصمت اهل بیت (ع) در تضاد است و اینها از خطا و اشتباه به دور هستند چه رسد به گناه!
از طرفی چنین رفتاری با روش افراد عادی اما مذهبی و بااخلاق سازگاری ندارد چه رسد به اهل بیت (ع). بنابراین، طرح این شبهات برای توجیه جنایات خودشان است.
ما در تاریخ زندگانی اهل بیت (ع) که دقت کنیم در می یابیم انقدر فضیلت داشتند که خانواده ها پیشنهاد عقد دخترشان را به آن حضرات (ع) می دادند به عنوان مثال در میان زنان پیامبر (ص) در بسیاری از کتب از زنان هبه ای یاد می شود یعنی زنانی که به محضر ایشان آمده و خود را هدیه می کردند و حضرت (ص) این کار را انجام می دادند و البته این در انحصار پیامبر (ص) بود.
از این رو، عده ای برای اتصال به اهل بیت (ع) خود را به محضر آن حضرات (ع) هدیه می کردند و این به معنای کثیرالطلاق بودن اهل بیت (ع) نیست.