( 4.0 امتیاز از 101 )

عصر شیعه ـ خطبه ۱۳۸، یکی از خطبه های امام که به حوادث مهم آینده اشاره می کند:

«او خواسته ها را تحت الشعاع هدایت الهی قرار می دهد، هنگامیکه مردم هدایت را تحت الشعاع خواسته های خویش قرار دهند و آن هنگام که مردم قرآن را به رای و خواسته های خود تفسیر کنند، او آراء و نظرات را از قرآن می گیرد و تابع آن می سازد.

جنگ همچون شیری خشمگین که دندانهایش آشکار شده به شما روی آورده، پستانهایش پر از شیر است، نوشیدنش شیرین وسرانجامش تلخ، آگاه باشید فردا -فردایی که مرکز حوادث است- کسی بر شما حکومت خواهد کرد که از غیر خاندان حکومتهاست، او عمال و روسای حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد، زمین میوه های دلش (طلا و نقره ها و معادنش) را برای او خارج خواهد ساخت، کلیدهایش را تسلیم وی خواهد نمود،آنوقت عدالت گستری و روش پیامبر در عدالت را به شما نشان خواهد داد و کتاب و سنت را که پیش از او مرده اند زنده خواهد ساخت.

گویا او را می بینم که ندا را از شام بلند کند، پرچمهایش را در اطراف کوفه به اهتزاز درآورد و همانند شتران خشمگین به سوی آن رو می آورد، زمین را با سرها فرش می کند، دهانش باز، گامهایش سنگین، جولان او وسیع و صولت او عظیم است، به خدا سوگند شما را در اطراف زمین پراکنده سازد تا آنجا که جز تعداد کمی از شما همچون بقایای سر در چشم باقی نماند،این وضع همچنان ادامه دارد تا آنگاه که عقل و فکر از دست رفته باز گردد، پس باید همچنان ملازم سنن جاودانه اسلام و آثار آشکار و اطلاعات گذشته نزدیکی که میراث نبوت بر آن قرار دارد باشید.آگاه باشید شیطان راههای خویش را برایتتان آسان جلوه می دهد تا از او پیروی کنید.»

خطبه ۱۵۰:
«همچنان به چپ و راست متمایل می شوند و در ضلالت و گمراهی گام می نهند و جاده های مستقیم هدایت را رها می سازند،درباره آنچه باید باشد و مهیا است عجله نکنید و آنچه را فردا می آید دور مشمرید، چه اینکه بسیارند افرادی که برای چیزی عجله می کنند که اگر بدست آورند(پشیمان شده) و دوست دارند هرگز به آن نرسیده بودند و چه امروز به فردا نزدیک است.

ای جمعیت! اکنون هنگام رسیدن به آن فتنه هایی است که به شما وعده داده شده و نزدیکی طلوع آنچه بر شما مجهول و مبهم است، بدانید آن کس از ما(مهدی ما) که آن فتنه ها را دریابد، با چراغی روشن در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و ائمه علیهم السلام) رفتار می کند، تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملتهای اسیر را آزاد سازد، جمعیتهای گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را گرد هم آورد و این رهبر سالها در پنهانی از مردم به سر می برد، آنچنان که پی جویان اثر قدرتش را نبینند گرچه بسیار در یافتن اثرش جستجو کنند.

سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها مهیا می گردند، هم چون مهیا شدن شمشیر به دست تیرگر! چشم اینان با قرآن روشنی می گیرد و معانی آیاتش به گوش آنان افکنده می شود و شامگاهان و صبحگاهان از جام حکمت و معارف الهی سیراب می گردند.

«گروه اول» مدتهای طولانی به آنها مهلت داده شد تا رسوایی را به سرحد نهایی برسانند و مستحق دگرگونی( نعمتهای خدا) گردند تا اجل آنها به سر رسید.گروهی از ضعیف الایمان ها به خاطر با این فتنه ها پیوستند و دست از مبارزه در راه حق کشیدند اما مسلمانان راستینن مقاومت لازم را بخرج دادند و بر خداوند در صبر و استقامتشان منتی نگذاردند و جانبازی در راه حق را بزرگ نشمردند تا آنکه فرمان خدا آزمایش را به سر آورد این گروه مبارز آگاهی و بینایی خویش را بر شمشیرهای خود حمل کردند و به امر واعظ و پند دهنده خود -پیامبر(ص)- به پرستش پروردگار خویش پرداختند. تا آنکه خداوند پیامبرش را به سوی خویش فرا خواند.گروهی به قهقرا برگشتند و اختلاف و پراکندگی آنها را هلاک ساخت و تکیه بر غیر خدا کردند و با غیر خویشاوندان(اهل بیت پیامبر) پیوند برقرار نمودند و از وسیله ای که فرمان داشتند به آن مودت ورزند کناره گرفتند و بنا و اساس ولایت و رهبری جامعه اسلامی را از محل خویش برداشته و در غیر آن نصب کردند.اینان تمام خطاهایند و درهای همه گمراهان و عقیده مندان باطلند، آنها در حیرت و سرگردانی غوطه ور شدند و در مستی و نادانی دیوانه وار به روش آن فرعون فرو رفتند، گروهی تنها به دنیا پرداختند و به آن تکیه کردند و یا آشکارا از دین جدا گشتند.»

قسمتی از خطبه۱۸۲:

از نوف بکالی نقل شده که امیرمومنان(ع) در کوفه بر روی سنگهایی که جعدة بن هیبره مخزونی برایش نصب کرده بود ایستاد و این خطبه را ایراد فرمود در حالیکه امام پیراهنی خشن از پشم بر تن و شمشیرش را با بندی از لیف خرما حمایل و در پاهایش کفشی از لیف خرما بود و پیشانی اش از اثر سجده پینه بسته بود، ابتدا مفصلآ ستایش خداوند و بعد توصیه به تقوا و بعد قسمتی راجع به حضرت مهدی(عج) و بعد خطبه در موضوعاتی دیگر ادامه می یابد.

«...زره دانش را بر تن پوشانده و با تمامی آداب، با توجه و معرفت و آمادگی آنرا فرا گرفته، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن است و نیاز اوست که در طلبش پرس و جو دارد.به هنگامیکه اسلام غروب می کند و همچون شتری که از راه رفتن مانده بر زمین قرار می گیرد و سینه اش را به آن می چسباند او پنهان خواهد شد تا زمانیکه فرمان الهی برای قیامش فرا رسد. او باقیمانده ای است از محبتهای خدا و خلیفه و جانشینی است از جانشینان پیامبر...»

قسمتی از حکمت ۱۴۷:

«...ولی آری هرگز روی زمین خالی نمی شود از کسی که به حجت الهی قیام کند.خواه ظاهر باشد و آشکار و یا ترسان و پنهان تا دلایل الهی و نشانه های روشن او باطل نگردد ولی آنها چند نفرند و کجا هستند؟ به خدا سوگند آنها تعدادشان کم و قدر و مقامشان نزد خدا بسیار است.»

بعد از حکمت ۲۶۰ فصل کوتاهی است که در قسمتی از آن به حضرت مهدی(ع) اشاره شده است:

«...هنگامیکه وضع به این منوال شد پیشوای دین(خشم گیرد) و آمادگی خود را اعلام می کند.در این موقع مومنان به سرعت اطرافش جمع گردند همانگونه که ابرهای پاییزی.»

به نظر می رسد که این جمله اشاره به قیام مهدی(ع) و گرد آمدن یارانش بوده باشد همانگونه که ابن ابی الحدید استنباط کرده است.

حکمت۲۰۹:
«دنیا پس از جوش، همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می کند و برای بچه اش نگه می دارد به ما روی می آورد سپس آن حضرت به دنبال این سخن این آیه را تلاوت کرد:

«و نرید ان نمن علی الذین استفعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» می خواهیم بر مستضعفین زمین منت گذاریم و آنها را پیشوایان زمین و وارثان آن قرار دهیم.»

حکمت۳۵۱ (راجع به فرج):

«چون سختی ها به آخرین درجه شدت برسد فرج نزدیک است و در آن هنگام که حلقه های بلا تنگ شود نوبت راحتی و آسایش فرا می رسد. »
منبع» الهیات شیعه

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر