
حكومت مهدي(عج) اصل قطعي آفرينش
عصر شیعه ـ حكومت مهدي(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) يكي از اصول قطعي آفرينش است كه بدون خلقت انسان ابتر مانده و به نتيجه نهايي خود نمي رسد. اين حقيقتي است كه قران مجيد به آن اشاره و تصريح كرده است. حضرت آيت الله امامي كاشاني در خطبه هاي روح بخش نماز جمعه به اين موضوع پرداخته و آنرا شرح و بسط داده اند. آنچه در اين مقاله آمده برگردان يكي از اين خطبه هاي ايشان است.(1)
«و نُريدُ ان نَمنَّ علي الذين َ استُضعِفوا فِي الارضِ و نَجعلهم ائمةً و نجعلهم الوارثين و نُمكنَّ لهم في الارض و نُريَ فرعونَ و هامانَ و جنودهما منهم ما كانوا يَحذَرون»(2)
و ما اراده كرديم كه بر مستضعفين در آن سرزمين منت گذارده و آنها را پيشوايان خلق و وارثين قرار دهيم و در زمين به آنها قدرت و تمكين بخشيم و به چشم فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از آن انديشناك و ترسان بودند بنماييم.
حكومت مهدي(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) اصل قطعي آفرينش و قطعاً بايد پيش بيايد، اين عالم بر اساس ناموس آفرينش بسوي كمال است، هر چيزي به سوي كمال است و كاروان انسانها نيز همانند همه موجودات به آن سو در حرکتست. اين کمال خواهي برخاسته از فطرت انسانهاست و بشر روزي بايد به فطرتش برگردد. فطرت آنچه امروز در دنيا مشاهده مي¬كنيم نيست، دنياي غضب، دنياي شهوت و غارت و چپاول که همه ضد فطرت است. انسانها به موجب قانوني كه خداوند متعال قرار داده بايد به روزي برسند که ايمني و عدالت بر آن حاکم شود. اين وعدة خداست.
«وَعَدَ الله الذّين امنوا منكم و عملوا الصالحات و لَيَستَخلِفَنهم في الارض كما استخلف الذّين من قبلكم و لَيُمَكِنَنَّ لهم دينهم الذي ارتضي لهم.»(3)
خدا به آنهايي كه از شما ايمان آوردند وعده داد كه آنها را در زمين جانشين مي گرداند همانطور كه آنان كه قبل از ايشان بودند را در زمين جانشين گردانيد و هر آينه براي آنها دينشان را كه براي آنها پسنديد براي آنها فرمانروا گردانيد.
«مَن يَرتَّدَ منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يُحبّهم ذِلَّةً و علي المومنينَ اعزَّةً علي الكافرين يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لَومةَ لائم ذلك فضل الله يوتيه من يشاء و الله واسع عليم.» (4)
هر كس از شما از دين خود مرتد شود بزودي خدا قومي را كه دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند و نسبت به مومنان سرافكنده و فروتن و به كافران سرافراز و مقتدرند را به نصرت اسلام بر مي¬انگيزد كه در راه خدا جهاد كنند و در راه دين از نكوهش احدي باكي ندارند اين است فضل خدا به هر كه خواهد عطا كند و خدا را رحمت وسيع نامنتهاست.
بالاخره اين نظام هستي بايد به نقطه¬اي برسد كه همه به خدا توجه داشته باشند زيرا همه چيز از فطرت حركت كرده و روزي به اين فطرت برخواهد گشت و فطرت انساني صفا، صميميت، فداكاري، وحدت و انسجام، برادري، ايثار، فداكاري همة اينها را در بردارد که همه خواسته فطرت انسان است. قرآن كريم مي¬فرمايد :
« و نريد ان نمنَّ علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمةً و نجعلهم الوارثين » (5)
و مي خواهيم بر آنان كه در زمين ناتوان شمرده شدند منت نهيم و آنها را از پيشوايان و ارث برندگان قرار دهيم.
اين ارادة خداست كه روزي انسانها در اثر ايمان و توجه به خدا وارث زمين شوند. اين اراده و منت و قانون خداست و ارادة نهايي ارادة بر حق و بر عدل خداست. بنابراين روزي اين زمين زير پاي عدل و حق قرار خواهد گرفت. اين قانون آفرينش است. هر چيزي در اين عالم در كمال است، يک قطعه سنگ، يك برگ درخت، يك انسان در مسير كمال است.
اما كمال چيست؟ آيا جنايات امروز کمال اند؟ اين فساد و وحشتي كه دنيا را پر كرده آيا کمال است؟ در دنياي امروز گرگها مقدم بر آدمهايند، حيوانها جلوتر از انسانها هستند. انسانها از خوكها در شهوت پيش افتاده اند. اين همه فساد اين همه جنايت. آیا آفرينش انسان براي اين غایات است؟ آیاخدا انسان را براي اين مسائل آفريده است ؟
بديهي است كه اين انحرافات حقيقت و غايت نيستند. بايد روزي فرا رسد كه روز فطرت و كمال انسانهاست. قرآن در جاهاي مختلف به اين كمال تصريح نموده است. اين سنت الهي و جبر خلقت است كه پيامبر اكرم مي فرمايند:
« حجة الله القائم بالحق الذي لو لم يبقِ من الدنيا الاّ يوم واحد لطولّ الله ذلك اليوم حتيّ يخرج فيملأها عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً.» (6)
اگر از اين دنيا باقي نماند مگر يك روز خداوند همين روز را آنقدر طولاني مي كند كه فرزندم مهدي ظهور كند.
اگر اين روز موعود فرا نرسد آفرينش ناقص و بي هدف خواهد بود. ولايت اساس كار است و لذا همانطور كه بايد انسانها به تكامل برسند ولايت هم بايد ظهور يابد و تجلي تام خود را بنماياند. و لذا امام عصر(عجل¬الله¬تعالي-فرجه) خاتم الاولياست. ولايت امام عصر ولايت موسي است، ولايت محمديّه است يعني يك ولايت خاصي است، يك قدرت خاصي است كه اين قدرت در انبياء سلف نبوده است و فقط در پيامبر بوده است. ولايت منتقل به علي(عليه¬السلام) شد و از او به ائمه هدي (عليهم¬السلام) منتقل شد و از همه به امام عصر انتقال يافت. امّا ولايت مطلقه كليه الهيه تاكنون، حتي در شخص پيغمبر اكرم هم , تجلي نكرد زيرا تجلي تام متوقف است بر اينكه كاروان انسانها به كمال برساند. اگر چه ولايت امام عصر(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) قويتر از ولايت اميرالمومنين(عليه¬السلام) نيست بلكه همان ولايت اميرالمومنين(عليه¬السلام) و ولايت پيغمبر است، اما تجلي آن قويتر است و قابل مقايسه نيست و به عبارت ديگر تجلي همة اسماء الحسني و تجلي رحمت به تمام معناست. امام عصر تمام رحمت و حكمت خداست. تمام عزت خداست يعني تجلي تمام قدرت خدا تجلي تمام رحمت و حكمت و عزت خداست. چون ولايت به معناي جامعيت اسماء الحسني و صفات اولياي الهي است. و اين جامعيت روزي بايد پيدا شود و تجلي پيدا كند، همانطور كه يك برگ در تكامل است ولايت هم در تكامل است. همانطور كه يك انسان در تكامل است، اصل آفرينش هم در تكامل است. انبياء سلف كه مهدي عج را تصريح كردند، موسي بن عمران و مسيح بن مريم مژده داده اند و مي خوستند همين اساس را بيان كنند و بگويند چنين روزي خواهد آمد. اصل كاروان انسانيت در تكامل است،اين تكامل قطعي است.
عقيده به امام عصر(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) در ميان اهل سنت
از طرق عامه بسيار روايات دربارة امام عصر داريم. ابونعيم اصفهاني در كتاب خود از بسياري از بزرگان اهل سنت نقل مي¬كند از صحيح مسلم و ديگران هم نقل شده كه شب نيمه شعبان سال 255 هجري فرزند امام حسن عسگري بنام مهدي(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) در سحرگاه اين شب در دامن مادرش نرجس طلوع كرد و روايت را از حكيمه خاتون نقل كردند و اصل حديث را از امام صادق بيان كرده اند. گزارش خانمي كه ولادت آن حضرت را در شب ولادت آن حضرت داده است در كتب اهل سنت است. كتاب اهل سنت پر از جزئيات است و اصل وجود حضزت ولي عصر در كلمات پيامبر فراوان است.
اصل وجود آن حضرت در رواياتي از امام صادق(عليه¬السلام) و از پيغمبر اكرم(صلي¬الله¬عليه¬وآله) ديده مي شود. ولي گزارش آن شب از حكيمه خاتون است. همچنين علماي اهل سنت احاديثي را از ابوسعيد خدري نقل مي كنند كه وقتي پيامبر اكرم در حال رحلت بودند و فاطمه(عليها¬السلام) بالاي سرش بود و اشك مي ريخت فرمود زهرا جان چرا گريه مي كني ؟ زهرا فرمودند : براي آينده. پيامبر اكرم ص مژده وجود مبارك امام عصر(عجل¬الله¬تعالي¬فرجه) را دادند و گفتند اين فرزندم خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد.
قال رسول الله(صلي¬الله¬عليه¬وآله) : « المهدي مِن الوُلدي اِسمُهُ اسمي و كُنيَتُهُ كنيتي اشبَهُ الناس بي خَلقاً و خُلقاً تكون له غيبةٌ و حيرةٌ حتّي يَضِلَّ الخلق عن اديانهم فعند ذلك يُقبلُ كاالشهاب الثّاقب فيملوها عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً »(7)
مهدي از فرزندان من است اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است خلقاً و خُلقاً شبيه من است او در غيبت است تا اينكه مردم از دينشان گمراه شوند و در اين هنگام او عدل و قسط را در جهان پر مي كند همانطور كه از ظلم و ستم پر شده است.
اين همين است در برابر تمام ستمها و جورها بايد بايستند چون نظام آفرينش اين اقتضا را مي كند كه همة جهان بسوي تكامل برود. يعني انسان بايد به سوي تكامل برود. پس تجلي ولايت فقط در امام عصر است. تجلي ولايت حق متعال در طول تاريخ تجلي تام ولايت از بدو خلقت تا ختم خلقت فقط در امام عصر است و بس. در بقيه همين طور كه عرض كردم مثل پيغمبر اكرم ص و ائمه بوده و تجلي هم كرده است ولي نه تجلي تام. حكومت امام عصر حكومت جهاني است. اينكه همة انسانها به رهبري امام عصر عج به سوي حق حركت مي كنند، يك چنين روزي جبر آفرينش است كسي نمي تواند معتقد باشد كه اين عالم بر اساس حكمت خدايي آفريده شده باشد مگر اينكه معتقد باشد به امام عصر. مگر مي شود اعتقاد ما به امام عصر را از اعتقاد به خدا جدا كرد. مگر مي توان عقيدة به امام عصر را از اعتقاد به پيامبر و دعوت همة انبياء جدا كرد. اگر جدا كرديم يعني خلقت بي هدف و بي پايان است يعني انبياء ته كارند و بالاخره بجايي نرسيدند. اما امام عصر متمم رحمت و متمم حكمت است و اين به معناي خاتم الانبياء است. اين به معناي ظهور ولايت كليه است و به معناي ظهور انبياست و اينكه وقتي امام عصر در بيت الله الحرام ظهور مي كند صدايش همة عالم را پر مي¬كند :
« يا اهل العالم الا مَن ارادَ ان ينظر الي آدمَ و شيثٍ فها انا آدمٌ و شيثٌ مَن اراد ان ينظر الي نوح و ولده سام فها انا نوحٌ و سامٌ مَن اراد ان ينظرَ ابراهيمَ و اسماعيلَ فها انا ابراهيمُ و اسماعيلُ و مَن اراد ينظر الي موسي و يوشعَ فها انا ذا موسي و يوشع الا و مَن اراد ان ينظرَ عيسي و شمعون فها انا عيسي و شمعون الا مَن اراد ان ينظرَ محمد و اميرالمومنين فها انا محمد و اميرالمومنين الا مَن اراد ان ينظرَ الي الحسن و الحسين فها انا ذا الحسن و الحسين الا مَن اراد ان ينظرَ الي الائمة مِن وُلدِ الحسين فها انا ذا الائمة.»(8)
اي بشر آدم من هستم، عيسي و موسي منم و هر كه مي خوهد به همة عالم بنگرد منم، علي منم، فاطمه منم، حسن و حسين منم.
همة اينها يعني آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري يعني اين به معناي تجلي ولايت است. ما بايد منتظر او باشيم. روايت در غيبت نعماني است:
«علي بن محمد عن بعض اصحابنا عن ايوبي بن نوح عن ابي الحسن الثالث قال: اِذا رُفِعَ عِلمُكم مِن بَين اَظهَرَكم و تَوَقَّعوا الفَرج مِن تَحتَ اَقدامَكُم. » (9)
نقل مي كند ايوب بن نوح كه من خدمت امام حسن عسگري رسيدم و گفتم كي فرزند شما ظهور خواهد كرد؟ فرمود: هرگاه پيشواي شما [ دانش شما ] از ميان شما برداشته شود از زير پاي خود منتظر فرج باشيد.
اين مژده اي است براي ما زيرا دنيا ايران را به عنوان يك امت بپاخواستة اسلام مبين، مجري اسلام و در زير لواي امام عصر ارواحنا له فداء مي شناسد. قانون او متكي به قرآن و سنت پيغمبر اكرم و اهل بيت(عليهم¬السلام) است. اين مژده براي دنياست. ولي عزيزان من بنده و شما در اين مدار چه وظيفه اي داريم؟ ما بايد در اين كاروان حركت كنيم، ما بايد در اين مسير برويم. اينكه ما براي امام عصر جشن مي گيريم و احترام و تعظيم مي كنيم كفايت نمي كند، بايد راه او را رفت، بايد به ولايت پيوست يعني به عدالت، رحمت، صميميت، به صفا و فداكاري پيوست يعمي بايد به اسماء الحسني كه تجلي آن در ولايت است پيوست. اين راهي است كه ما مي توانيم خود را در مسير امام عصر قرار دهيم والّا از مسير او بيرون هستيم و از او دوريم.
اسم خواندي رو مسمّا را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جوي
نام فروردين نيارد گل به بار شب نگردد روشن از اسم چراغ
تا قيامت زاهد ار مي مي كند تا ننوشد باده مستي كي كند(10)
وقتي ما مي توانيم بگوييم امام زمان، كه بدنبال حقيقت و مسماي او برويم. بدنبال فكر او برويم فكر او عدالت است، فكر او تقواست، ترس از خداست، ورع و ترس از گناه، چگونه انسان با گناهنش مي تواند اسم امام زمان را بياورد. گناه حجاب است. گناه ديوار است. بايد به خود آمد. بايد در باطن عالم وارد شد. حقيقت عالم را بايد فهميد. انسان تا كي مي تواند تهي باشد. نه انصاف باشد نه عدالت و نه معنويت. با صحت عمل من و شماست. با عفت و معنويت خانمهاي كشور ماست و بالاخره با تقواي مرد و زن و كوچك و بزرگ است كه ما مي توانيم در مسير امام عصر قرار بگيريم. عرضم را در همين جا جمع مي كنم كه وقتي امام زمان عليه السلام بخواهند در خانه كعبه نماز بگذارند مسيح نازل مي شود و حضرت به او مي فرمايد: بيا جلو بايست ما به تو اقتدا كنيم. مسيح مي گويد امير شماييد، آقا شماييد، ما به تو اقتدا مي كنيم.
سمعت النبي ص يقول كيف انتم اذا انزل عيسي بن مريم فيقول اميرهم تعال صل بنا فيقول لا ان بعضكم علي بعض امراء تكرمة من الله لهذه الامة اورده مسلم في الصحيح (11)
امروز دنيا بايد بفهمد وحشي است و مستكبرين در حقيقت آدم نما هستند. بشريت به توحش دست زده و اين است كه دنيا بايد بفهمد كه كسي بايد بيايد كه منادي عدل باشد. درقران كريم آمده است :
«و نُريَ فرعونَ و هامانَ و جنودَهُما مِنهُم كانوا يحذَرون»(12)
بايد به فرعون و هامان جنايتشان را نشان دهيم.
در دو آية بعد مي فرمايد :
« انَّهُ كُنّا خاطئين. »(13)
ما از خطاكاران بوديم.
بناي اين عالم بر اينست كه جانيان و هامانها و فرعونها و سردمداران استكبار روزي از بين بروند. اين بناي عالم است كه باطل با دست خود خود را از بين مي برد، سرانجام ستم همين است. اين برنامه ها و فكرهايي كه دارند مصداق اين آية شريفه است :
« مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتَّخذت بيتاً و اَنَّ اَوهَنَ البيوتِ لَبَيتُ العنكبوت لَو كانوا يعلمون.»(14)
مثل آنانكه جز خدا دوستاني را گرفتند مثل عنكبوت است كه خانه اي برگرفت و هر آينه سست ترين خانه ها خانة عنكبوت است.
دختر علي، زينب كبري، در برابر يزيد همين جمله را فرمود :
« فوالله لا تَمحوُ ذِكرِنا وَ لا تُميتُ وَحيَنا فوالله ما فَرَيتَ جِلدَكَ و لا جَزَزتَ الّا لَحمُك.»(15)
قسم به خدا تو حسين را خاموش نكردي، وحي را خاموش نكردي، قسم به خدا گوشت خود را قطعه قطعه مي كني، پوست خود را جدا مي كني.
پاورقي:
1. برگرفته از: خطبه نماز جمعه تهران به امامت آيت الله امامي كاشاني 2/12/ 70 مطابق با 17 شعبان 1412
2. سورة قصص آيات 5 و 6
3. سورة نور، آية55
4. سورة مائده، آية 54
5. سورة قصص، آية 5
6. من لا يحضر الفقيه ج 4 ص 177 باب الوصية من لدن آدم ع
7. بحارالانوار ج 51 ص 72
8. بحارالانوار ج 53 ص 9 باب مايكون عند ظهوره ع
9. كافي، ج1، ص341، باب في الغيبة.
10. مثنوي معنوي، دفتر اول، ص154 ، در بيان انكه حال خود و مستي خود را
11. بحارالنوار ج 6 ص 301 باب اشراط الساعة و قصة يأجوج
12. سورة قصص، آية 6
13. سورة يوسف آية 97
14. سورة عنكبوت آية 41
15. بحارالانوار ج 45 ص 134 باب – الوقائع المتاخره عن قتل
منبع» موعود ادیان