( 4.3 امتیاز از 175 )

عصر شیعه ـ شاید از سر اتفاق باشد، ولی اتفاقا هزار شب که ساده است، می گویند که همین یک شب، به اندازه هزار ماه هم می شود! همین یک شب قدر را می گویم.

اما مهم این است که این فعل "شدن" را به که و چه برگردانیم. درست است که در قرآن و روایاتمان، شبی بهتر از هزار ماه هم داریم، ولی با همه این ها، برای هر کسی، این شب، حتی ده شب هم نمی شود، چه برسد به هزار شب و هزار ماه!

این شب هزارماهه، برای ما یک شب هم نمی شود!
اینکه "خیر" چیست، هزار ماه چقدر می شود و در یک شب مگر چه خبری خواهد شد که چنین خیری جاری باشد، در حوصله این چند سطر نیست.

اما شاید این را فهمیده باشیم که سهم ما از این خیر هزار ماهه، حتی به اندازه یک شب هم نباشد. هر چند آیه "لیلة القدر خیر من الف شهر" را خوب حفظ کرده و معنا می کنیم، اما هنوز در تحقق خیر آن، حداقل برای خودمان، گویی سهمی نداریم. شاید هم برعکس؛ این شب هزار ماهه، برای ما یک شب هم نمی شود!

ظاهرسازی، خطرناک ترین آسیب باورهای فکری
برای اینکه بخواهیم صرفا از مجهول های این معادله چند مجهولی یک شب و هزار شب و هزار ماه بکاهیم، توجه به نکته هایی در زندگیمان ضروری است.

سطحی نگری، ظاهر سازی، بی تدبیری و بی فکری بسیاری از جنبه های زندگیمان را احاطه کرده است. مسایل اعتقادی و آموزه های دینی مان از این مقوله مستثنا نیستند. این خطری است که هماره در طول تاریخ، اندیشمندان یک جامعه، متولیان فرهنگ و افراد جامعه را نسبت به آن هشدار داده اند.

ریشه سازی اعتقادی، سخت است؛ باورداشت آموزه های دینی در سطح لایه های عمیق قلب و فکر، زمان بر است؛ اما اثری که دارد، هیچگاه قابل مقایسه با ظاهرسازی های فکری نیست.

اعتقادات سطحی، مهمترین عامل خیانت های تاریخ

شواهد روشن این امر را می توان در حوادث و جریان های تاریخی ملت ها و مکتب های اعقتادی جستجو کرد و پی گرفت. زیاد شنیده اید از رویارویی ها و نبردهای سرنوشت ساز تاریخی که عده ای انگشت شمار، اما با ایمانی راسخ، در برابر لشگریانی بی شمار، در میدان جنگ، حتی به پیروزی ظاهری هم رسیده اند. از این نمونه ها در تاریخ کم نداریم، اما مجال بیان آن ها را هم در این نوشتار نداریم.

از سوی دیگر، پیامدهای خطرناک آموزه های صرفا ظاهرسازی شده نیز پوشیده نیست. بزرگ ترین خیانت های تاریخی در میان اهالی مکاتب اعتقادی، از سوی کسانی بوده است که به آنچه می گفته و عمل می کرده اند، اعتقادی راستین و راسخ نداشته اند.

چه جنگ ها، خیانت ها، شکست ها، افول ها و سرنگون شدن هایی چه در سطح یک حکومت و چه در سطح یک شخصیت انسانی، به خاطر همین عمیق نبودن باورها رخ داده است.

گفتنی است که امروزه، شبهه سازی اعتقادی، رایج ترین و کارآمد ترین راهی است که مختصصان هر مکتب برای زمین زدن و سرنگون کردن دشمن اعتقادی خود در دستور کار خود قرارا می دهند.

آنچه گفته شد، صرفا اشاره هایی بسیار بسیار کوتاه به جنبه های مختلف، این مقوله بود؛ که هر کدام از زوایای آن، نیازمند بحث و فصل مجزا و مفصل دارد.

تفکر، بزرگترین عبادت در شب های قدر
با همه این توصیفات، آنگونه که در روایات معصومین(ع) و آموزه های دینی، بیان شده است، اندیشه و فکر کردن، بزرگ ترین عبادت شب قدر است! در این میان تفصیل اینکه شب قدر چیست، چه عظمتی دارد، عبادت کدام است، عبادت شب قدر چه منزلتی دارد و ده ها موضوع دیگر، در اندازه های این نوشتار نیست.

از سوی دیگر، تفکری که در چنین شب هایی به آن سفارش می شود، بی شک اندیشه ای است که در رابطه با مبدا و معاد و سرنوشت انسان و درنهایت به نوعی مربوط به الله باشد. هر چند مطمئنا در انتهای چنین تفکراتی لازم نیست همه پاسخ نیز نهفته باشد، اما آغاز چنین اندیشه ای، می تواند راهنمای انسان در قرار گرفتن او در مسیر راسخ اعتقادی باشد. به عبارت دیگر، حتی رسیدن به پرسش هایی اصیل و بنیادین درباره هستی، اصول دین و آموزه های دینی، خود باعث راهی نوین در زندگی شده و انسان را به یافتن پاسخ وادار خواهد کرد.

اما همه سخن در تفکری است که به عنوان بالاترین عبادت در این شب وارد شده است. هر چند در همه حوزه ها، آنقدر شعار داده ایم و هیاهو به راه انداخته ایم، که دعوت به تفکر و فکر کردن و انیشیدن را هم به این حوزه شعار بدون عمل کشانده ایم.

تفکر را هم به حوزه شعار کشانده ایم
صدها صفحه سیاه کرده و هزارها روایت نقل کرده ایم و بر دین مبین خود نازیده ایم که چه اهمیتی برای تفکر انسان قایل است! این هم نمونه اش در شب قدر؛ شارع دین ما، تفکر را بزرگترین عبادت می داند.

چه بسیار با افتخار فریاد سر داده ایم که ای غربی که به خاطر عدم عقلانیت دینی در قرون وسطی، مسیحیت را از صحنه زندگی خود طرد کردید، این اسلام راستین ماست که حتی اصول دین خود را بر پایه تعقل و تفکر بنا نهاده است؛ کجایند سردمداران رنسانس و تجدد که این عقلانیت را در اصول اسلام ببینند.

این ها صرفا ذره ای از بی نهایت شعارهایی است که گوش خودمان را هم کر کرده است. با همه این توصیفات، علامت سوال بزرگی در برابر همه رفتارها و زندگیمان خودنمایی می کند: پرسشی از یک زندگی متکفرانه با اعتقاداتی اصیل.

در ورای همه این بحث ها، ساده ترین اما پر بهاترین عمل این شب های مبارک، همین حلقه گمشده زندگی ماست. در یک شب قدر که خیری برتر از هزار ماه دارد، فکر کردن، بزرگ ترین خیر را می تواند برای من و تو به ارمغان بیاورد.

اما نمی خواهیم شعار بدهیم. نمی خواهیم در فضایل شب قدر و اهمیت تفکر در اسلام سخنوری کنیم. می خواهیم یک بار شب تا به سحر فکر کردن را به سادگی بیداری یک شب تا به صبح تجربه کنیم. بیایید در این شب های قدر کوتاه، اما پر برکت، چنین عبادتی را که گویا بسیار با ما غریبه است، تمرین کنیم؛ مگر نمی گویند که یک شب هزار شب نمی شود؟!

همین اندیشه و تفکر به سادگی می تواند، خیری بالاتر و بیشتر از نه هزار شب، بلکه هزار ماه در همین یک شب برایمان به ارمغان بیاورد. شاید این تفکر در شب قدر، روزنه ای باشد برای یک زندگی و معیشت مبتنی بر عقلانیت سلیم.

نویسنده» یحیی مقدسان

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر