( 4.5 امتیاز از 529 )

عصر شیعه ـ روز 24 ذی‌الحجة سال دهم هجری قمری اتفاقی بزرگ در تاريخ بشريت رخ داد كه به روز «مباهله» موسوم شد كه حتی آيه شريفه‌ای از كلام الله مجيد نيز به آن اختصاص يافت؛ آنجا كه در سوره مباركه آل عمران آيه 61 می‌فرمايد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِين؛ از آن پس كه به آگاهى رسيده‌‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستی.»

اين واقعه و اين آيه از جمله مواردی است كه در دو بعد درون‌دينی و برون‌دينی در اثبات حقانيت دين اسلام و پيرو آن در مسير تفكر شيعی قابل استناد و بهره‌برداری است؛ به عبارت ديگر هم دليل بر حجيت اسلام در مقابل نصارا و يهود است و هم در دل خود در مقابل فرق مختلف مذهبی حجتی بر حقانيت پيروی از مكتب اهل بيت(ع) است.

در واقع اين آيه به پيامبر اكرم(ص) دستور مى‏دهد كه هرگاه بعد از علم و دانش كه (درباره مسيح عليه السلام) براى تو آمده (باز) كسانى با تو در آن به محاجه و ستيز برخاستند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت می‌‏كنيم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت می‌نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود (كسانى كه به منزله جان هستند) دعوت می‌‏كنيم، شما هم از نفوس خود دعوت كنيد، سپس مباهله می‌كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار می‌‏دهيم.

ناگفته پيدا است منظور از مباهله اين نيست كه اين افراد جمع شوند و نفرين كنند و سپس پراكنده شوند؛ زيرا چنين عملى به تنهایى هيچ فايده‏‌اى ندارد، بلكه منظور اين است كه اين نفرين مؤثر شود، و با آشكار شدن اثر آن، دروغگويان به عذاب گرفتار شده و شناخته شوند؛ به تعبير ديگر، گرچه در اين آيه به تأثير و نتيجه مباهله تصريح نشده اما از آنجا كه اين كار به عنوان آخرين حربه، بعد از اثر نكردن منطق و استدلال، مورد استفاده قرار گرفته دليل بر اين است كه منظور ظاهر شدن اثر خارجى اين نفرين است نه تنها يك نفرين ساده.

دعوت به مباهله يك دليل روشن بر حقانيت پيامبر اسلام(ص)

مسئله مباهله به شكل فوق شايد تا آن زمان در بين عرب سابقه نداشت و راهى بود كه صد در صد حكايت از ايمان و صدق دعوت پيامبر اعظم(ص) می‌كرد؛ چگونه ممكن است كسى كه به تمام معنى به ارتباط خويش با پروردگار ايمان نداشته باشد وارد چنين ميدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت كند بياييد با هم به درگاه خدا برويم و از او بخواهيم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتيجه آن را خواهيد ديد كه چگونه خداوند دروغگويان را مجازات می‌كند.

مسلما ورود در چنين ميدانى بسيار خطرناك است؛ زيرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشكار نشود نتيجه‏اى جز رسوایى دعوت كننده نخواهد داشت، چگونه ممكن است آدم عاقل و فهميده‏اى بدون اطمينان به نتيجه، در چنين مرحله‏اى گام بگذارد؟ از اينجا است كه گفته‌‏اند دعوت پيامبر اكرم(ص) به مباهله، يكى از نشانه‌‏هاى صدق دعوت و ايمان قاطع او است، قطع نظر از نتايجى كه بعدا از مباهله به دست آمد.

در روايات اسلامى وارد شده هنگامى كه پاى مباهله به ميان آمد نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر اعظم(ص) مهلت خواستند تا در اين باره بينديشند، و با بزرگان خود به شور بنشينند، نتيجه مشاوره آنها كه از يك نكته روان‏شناسى سرچشمه مى‏گرفت اين بود كه به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده كرديد محمد(ص) با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنيد و نترسيد؛ زيرا حقيقتى در كار او نيست كه متوسل به جار و جنجال شده است، و اگر با نفرات بسيار محدودى از خاصان نزديك و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد بدانيد كه او پيامبر خداست و از مباهله با او به پرهيزيد كه خطرناك است!

آنها طبق قرار قبلى به ميعادگاه رفتند ناگاه ديدند كه پيامبر فرزندانش حسن و حسين عليهماالسلام را در پيش رو دارد، و على(ع) و فاطمه(س) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‏كند هرگاه من دعا كردم شما «آمين» بگوييد، مسيحيان هنگامى كه اين صحنه را مشاهده كردند سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرايط ذمه و پرداختن ماليات (جزيه) تن در دادند.

مباهله؛ سند زنده‏اى براى عظمت اهل بيت(ع)

با اين توضيح حقانيت رسول الله(ص) اثبات، و دينی كه او از سوی خداوند متعال مأمور به تبليغ آن شده بود نيز به تبع آن تثبيت شد، اما نكته ديگری كه در اين مسئله نهفته است اثبات حقانيت علی عالی عمرانی(ع) و همسر و اولاد طاهرينشان است.

غالب مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنن تصريح كرده‏اند كه آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر(ص) نازل شده است و پيامبر تنها كسانى را كه همراه خود به ميعادگاه برد؛ فرزندانش حسن و حسين عليهماالسلام و دخترش فاطمه(س) و على(ع) بودند؛ بنابراين منظور از «ابناءنا» در آيه منحصرا حسنين هستند، همانطور كه منظور از «نساءنا» فاطمه(س)، و منظور از «انفسنا» تنها على(ع) بوده است و احاديث فراوانى در اين زمينه نقل شده است.

به نقل از «عيون اخبارالرضا(ع)» امام على بن موسى الرضا(ع) فرمودند: «خداوند، پاكان بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به پيامبرش چنين دستور داده: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا... و به دنبال نزول اين آيه، پيامبر(ص)؛ على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را با خود به مباهله برد... اين مزيتى است كه هيچ كس در آن بر اهل بيت(ع) پيشى نگرفته و فضيلتى است كه هيچ انسانى به آن نرسيده، و شرفى است كه قبل از آن هيچ كس از آن برخوردار نبوده است».

پس هويداست كه مباهله نيز همچون ديگر وقايع تاريخ اسلام كه قدم به قدم تبيين و تثبيت ولايت اهل بيت(ع) را كرده‌اند، حجتی تمام عيار برای مخالفان و موافقان مكتب اهل بيت(ع)؛ حجتی عليه مخالفان و دليلی له موافقان است.

*در تنظيم اين متن از تفسير نمونه بهره‌ گرفته شده است.

حميدرضا يونسی

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر