( 4.6 امتیاز از 89 )

عصر شیعه ـ

حجت الاسلام و المسلمین میرباقری

در روایات از شیعه تعریف گسترده ای شده است. مجامع حدیثی امامیه و اهل سنت این روایات را بیان کرده اند. در ذیل آیه سوره بینه داریم که پیامبر به امیرالمومنین می فرماید: مراد شما و شیعیان تان هستید. در سوره واقعه مردم را به سه دسته تقسیم کرده است : السابقون السابقون اولئک المقربون. پیامبر فرمود: جبرئیل به من خبر داد که مقصود علی و شیعیانش هستند. و منظور این که می گویند: السابقون الجنه یعنی اینکه سبقت در بهشت گرفته اند. حقیقت ولایت معصوم حقیقت بهشت است و کسی که سبقت در معصوم می گیرد، در واقع سبقت در بهشت می گیرد. آنها مقرب به خدا هستند و خدا آنها را مورد کرامت قرار داده و در جای مخصوصی قرار می دهد. این گونه احادیث در منابع سنی هم زیاد دیده می شود. خداوند می فرماید: آیا آنان که به معرفت راه یافته اند و اهل علم الهی هستند با آنان که اهل علم الهی نیستند برابرند، قطعا این جور نیست. فقط یک دسته این تفاوت را می فهمند. آنان که می فهمند ما هستند و آنها که نمی فهمند دشمنان ما هستند و اولوالالباب شیعیان ما هستند.

حقیقت نورالله، امام است و این نور در شیعیان آنها تجلی پیدا می کند. کمال شیعیان فرع بر کمال امام است. پس اگر شیعیان به کمالی می رسند فرع بر کمال امام است.

روایت داریم: دوستان امام صادق(ع) داشتند به مهتاب و ستاره ها نگاه می کردند و زیبایی آنها را توصیف می کردند. امام صادق(ع) فرمود: چهار ملک اصلی جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل هم  از آسمان به شما نگاه می کنند و انوار شما، بسیار زیباتر از انوار ستاره ها برای آنهاست و آنها انوار شما را مدح می کنند.

ائمه شیعیان شان را دوست دارند و این فضلیت مهمی است. امام در مقام عصمت است و مقام محبت شان در جایی قرار می گیرد که محبت خدا وجود دارد. روایت داریم: من خودتان را دوست دارم ،بوی شما و دیدار شما را دوست دارم و مشتاق دیدار شما هستم .

روایت داریم :ملائکه ای که گرد عرش طواف می کنند برای مومنین استغفار می کنند. این از فضایل مومنین است.

این تعاریف دو دسته است: یک دسته ی آن برای شیعیان خاص است و یک دسته برای طیف شیعیان است. پیامبر فرمود: در روز قیامت حساب و کتاب شیعیان ما به من سپرده می شود و از خدا تقاضا می کنم خطایی که بین آنها و خدا بوده است را ببخشد و خطایی که حق الناس است، تقاضای هبه می کنیم  و مردم به ما می بخشند و پاداش شان را می گیرند و خطاهایی که بر ما کرده اند، می بخشیم.

فضایل طیف شیعیان محبت در دنیا، شفاعت در آخرت و ... است.

چه کسانی شیعه هستند؟ کسانی که ولایت پیامبر و اهل بیت او را پذیرفته اند و زیر بار این ولایت رفته اند و از ولایت دیگران اعراض کرده اند ، شیعه هستند یعنی انحصار در ولایت دارند که طریق الی الله هم هست. ایمان طیف و ده درجه دارد. شیعه فضایل فوق العاده ای دارند. امیرالمومنین می فرماید: وقتی که دوستان ما از جهنم عبور می کنند خطاب می شود که جهنم خاموش شود. و جهنم به آنها می گویند که زودتر عبور کنید زیرا نور شما بر شعله های من غلبه کرده است .

این دسته از فضایل برای طیف مومنین و شیعیان است. یک سری صفات هم مخصوص شیعیان خاص است. روایت از حضرت علی(ع) داریم :شیعیان خاص شب ها بیدار هستند، در اثر شب بیداری و عبادت رنگ شان زرد شده است ، لب هایشان بر اثر مداومت بر ذکر خشک شده است و شکم هایشان خالی است.

گاهی عده ای به امام گفته اند که ما شیعیان شما هستیم ولی امام آنها را طرد کردند و فرمودند که شما محبین ما هستید. برای پذیرفتن افراد به شیعه تکالیف دشواری بیان شده است. روایت داریم که اگر مثل ابراهیم خلیل شدید که وقتی وارد بر پروردگارش شد با قلب سلیم وارد شد( قلب سلیم یعنی قلبی که هیچ کسی جز خداوند در آن قلب نیست) از شیعیان ابراهیم هستید. کلمه ی شیعه به حضرت ابراهیم، نوح و علی برمی گردد .

برای همه ی شیعیان فضایلی وجود دارد و فضائلی هم برای شیعیانی وجود دارد که در کمال هستند مثل ابراهیم و سلمان که حامل حقیقت ولایت هستند. البته همه ی شیعیان در این مرتبه نیستند. شرط اصلی تشیع همان قبول کردن ولایت پیامبر و اهل بیت است و قبول نداشتن ولایت دیگر است. افراد زیادی در کنار حضرت علی(ع) در جنگ بودند ولی شیعه نبودند و این فضایل شامل آنها نمی شد. پس آیات قرآن در فضیلت شیعیان بیان شده است. هر کسی اهل بیت را دوست بدارد، شیعه نیست .

پس همه ی کسانی که این سرمایه را دارند که ولایت پیامبر و اهل بیت را بپذیرند و  ولایت دیگری را نپذیرند، جزو شیعیان هستند و تمام صفاتی که ذکر شد برای این شیعیان وجود دارد.

تشیع الزاماتی دارد: مراتب ایمان فقط قلبی نیست یعنی محبت قلبی کفایت نمی کند .ایمان از قلب سرچشمه می گیرد و به قوای دیگر انسان سرایت می کند. هر عضو انسان ایمانی دارد، پس ایمان باید در تمام قوای انسان جاری بشود تا هم قلب انسان و هم صفات روحی و رفتار انسان مومن بشود. پس ایمان یک امر قلبی نیست که در حد محبت قلبی یا معرفت قلبی باقی بماند و باید به همه ی اعضای انسان تسری پیدا کند.

لذا بدنبال ایمان، مناسک عملی وجود دارد. امام صادق (ع) برای تشیع حدودی تعریف و مناسکی تعیین کرده اند.

دیگر اینکه ایمان به همه ی قوا سرایت می کند اصلش همان ایمان قلبی است که محورش تولی و تبری است. اگر کسی این ولایت را داشت و از دشمنان پیامبر و اهل بیت تبری جست ،داخل ایمان است. البته این ایمان باید به تمام قوای انسان تسری پیدا کند. پس ممکن است که کسی مومن باشد ولی خطای عملی هم داشته باشد.

در قرآن متقین را توصیف می کند، در سوره آل عمران می فرماید: اهل سبقت باشید، نسبت به مغفرت خدا و بهشتی که خداوند مهیا کرده است که وسعتش به اندازه ی تمام آسمان ها و زمین است. این بهشت برای متقین مهیا است. متقین کسانی هستند که تابع شرایط نیستند چه در سختی باشند و در چه در وسعت ،در راه خدا انفاق می کنند ،غضب خودشان را فرو می خورند ،اهل عفو هستند حتی اگر حق با آنها باشد، احسان می کنند و وقتی فعلی از آنها سر می زند یا ظلمی به خودشان می کنند (گاهی ظلم کردن از فحشاء هم بدتر است)متذکر می شوند و استغفار می کند .و اصرار بر فعل شان ندارند.

پس ممکن است که از مومن فعل فحشایی سر بزند. اصل وجود مومن در وادی تقوا است یعنی فاسد و فاحش نیست ولی ممکن است که که فسق یا فحشایی از او سر بزند. مهم این است که مومن به استغفار می رسد و اصرار بر گناه نمی کند. یعنی بلافاصله استغفار می کند. کسی که بلافاصله استغفار می کند مُصر بر گناه نیست.

ممکن است که مومن گناهی داشته باشد حتی کسی که پایین ترین مرتبه ی ایمان را دارد نمی تواند لاابالی باشد و نسبت به گناه بی مبالات باشد. مثلا گناه را دوست ندارد و با نفس مبارزه می کند و در حالی هم که گناه می کند در حال مبارزه است ولی مثل کشتی گیری است که زمین خورده است. دست از مبارزه هم برنمی دارد. حداقل تشیع این است.

اصل ایمان در حد قلبی است ولی این تبری و تولی وقتی می آید، در اعضای بدن جاری می شود .امام اصل نور است و شعاع این نور در انسان مومن تجلی پیدا می کند و خودش هم شعاع امام می شود. و این شعاع به همه ی قوای انسان سرایت می کند و انسان نورانی می شود. وقتی این قوای نورانی بیاید، حتی اگر لغزش هم داشته باشد مُصر بر گناه نیست. و فوراً استغفار می کند.

وقتی حداقل ایمان در انسان آمد این ویژگی ها در انسان بوجود می آید و بدنبال آن ویژگی های خاص بدنبال آن می آید. همین ایمان حداقل یک سرمایه ی بسیار بزرگی است. حتی ممکن است که به حسب ظاهر وراثتی باشد. البته این ایمان وراثتی نیست. ما عوالمی را پشت سر گذاشته ایم تا به دنیا آمده ایم. و در آن عوالم عهدهای مان را بسته ایم. ظهور ما در این دنیا تابع ظهور ما از دنیای قبل است و ظهور ما در قیامت تابع ظهور ما در این دنیاست. قرآن می فرماید: جمعیت ها را با امام شان صدا می زنند. و با او محشور می شوند. پس همان طور که قیامت تابع این دنیاست، در این دنیا بودن ما هم تابع دنیای قبلی است. این ایمان(شیعیان) شهودی است و از عالم قبل آمده است. در این دنیا هم بعد از عبودیت ،یقین به سراغ انسان می آید. استدلال یقین درست نمی کند.

بعضی ها محور استدلال را محور اصلی قرار می دهند که اشتباه است. رکن اصلی ایمان شهود، عهد و فطرت است و استدلال مکمل این ایمان است. بعضی می گویند که ایمان وراثتی است و به درد نمی خورد درحالیکه این طور نیست. ما این ایمان را از دنیا قبلی آورده ایم و با امام مان میثاق بسته ایم تا در این زمان و در این نسل بدنیا بیاییم. همه ی اینها حساب شده است و مزد کار ماست البته همه ی تفضل است. پس ما ارزش استدلال را پایین نمی آوریم ولی ارزش ایمان خیلی از استدلال بالاتر است. ایمان ما محترم است و باید با شیطان مقابله کنیم که این ایمان را از ما نگیرند.

فردی نزد امام آمد و گفت که شیطان ایمان مرا برده است و می گوید که چه کسی خدا را آفریده است؟ امام فرمود: شیطان تو را گیر انداخته است و همین که مضطرب هستی نشانه ی ایمان توست و راه آن ذکر است: لاحول ولا قوةالا بالله العلی العظیم. انسان نمی تواند ایمانی را که با شهود بدست آورده خراب کند و بعد آنرا با استدلال بدست بیاورد. اگر شیطان ایمان را ببرد در استدلال شما هم نفوذ می کند. اگر انسان ایمانش را محکم نگه دارد استدلالش هم درست می شود. همه ی حکمای اسلامی ایمان را حول استدلال شان می چیدند. برعکس شیطان ایمان فیلسوفان ملحد را می گرفته و آنها کاخ استدلال درست می کردند. پس این ایمان حداقلی باید همه ی مراتب وجودی انسان را دربر بگیرد و دیگر اینکه مومن بی مبالات نیست. و اهل اصرار نیست. هر کجا ایمان بیاید انسان پاک می شود. پشت ایمان طهارت نفس می آید و شرک می رود.

هرگاه انسان احساس کرد که در مقابله با هجوم شیطان بی مبالات شده است باید در ایمانش شک کند. ولی وقتی انسان لاابالی نیست در حال مبارزه است و اگر توکل انسان زیاد باشد پیروز است و اگر توکل شما ضعیف شد ممکن است که از شیطان ضربه بخورید. ولی وقتی ضربه خوردید دوباره به وادی توحید و استغفار برمی گردید.

هر گاه انسان دید که نسبت به اخلاق و فعل بد بی تفاوت است و تردید شیطان را می پذیرد باید به ایمانش شک کند. باید دوباره عهدهایی را که با خدا داشته تجدید و محکم کند. وقتی شیطان ایمان را بگیرد پایه های استدلال را سست کرده است ، پایه های ی استدلال در قلب انسان است نه فکر.

همین مقدار صفت ،عمل و رفتار بد که در مومن ظهور می کند بخاطر ایمانش نیست. آن فعل ناشی از ایمان نیست اگر ایمان حاضر بود آن عمل از انسان سر نمی زد. وقتی انسان گناهی انجام می دهد ایمان از او فاصله می گیرد. و انسان از فضای ولایت بیرون می رود و این بد است. شرک غیرمغفور قابل بخشش نیست. شرک مغفور مثل ریای خفیف است که خداوند می بخشد. هر کس در عبادت شرک خفی دارد در ولایت امام شریک قرار داده است.

سوال – صفحه 422 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – در سوره احزاب آیه 33 داریم :همانا پیامبر و اهل بیت از هر گونه رجس و ناپاکی دور هستند. این یک بشارت تام تطهیر برای پیامبر و اهل بیت است .پیامبر اهل بیت خودشان را زیر عبا جمع کردند و از خدا در خواست کردند و آیه نازل شد. بشارت این تطهیر مستمر است و خداوند اجازه هیچ رجسی را در ساحت معصومین در هیچ عوالمی نداده و نخواهد دارد. عوالم آنها صدق ،اخلاص و توحید محض است و در مقام اخلاص تام هستند. این سرچشمه ی تمام طهارت هاست.

یک وقت ما گناه می کنیم و این گناه در عالم چاره دارد .اگر امام گناه کند دیگر چاره ندارد. اگر خدا سرچشمه ی محض است بدی های ما قابل تدارک است. امامان دارای عصمت هستند و این طهارت تفضل خداوند ،تقاضا وعبادت آنهاست.

اگر شیعیان درمقام طهارت هستند بخاطر این است که امام آنها امام طاهری است و ولی شان پاک است. کسی که تحت ولایت ولی طاهر قرار بگیرد پاک می شود. و کسی که تحت ولایت ولی جائر قرار گرفت ناپاک می شود.

در کتاب کافی روایت دارد: خداوند حیا نمی کند جمعیتی را که به دنبال امام جائر می آیند عقوبت کند حتی اگر اعمال شان خوب باشد زیرا محورشان بر امام باطل است. و خداوند حیا می کند کسی را که وجودش را تابع امام عادل قرار داده است عذاب کند حتی اگر در جایی بلغزد و خطا کند.

پس کسی که متقی است و می لغزد و بر لغزش خودش استغفار می کند مستحق عفو است زیرا به سرچشمه ی طهارت وصل است. امام فرمود :حسنات امام عادل بدی های دوستانش را می پوشاند و بدی های امام جائر خوبی های اولیائش را می پوشاند.

انشاء الله خداوند همه ی ما را از شیعیان نبی اکرم و اهل بیت قرار بدهد .

منبع: برنامه سمت خدا - 92-05-26

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر