( 4.8 امتیاز از 2260 )

نکات اصلی در بیان برومر

این ادعا که «خداوند در همه‌جا علت لازم است»، ادعای اصلی برومر است که درصدد اثبات آن است. اگر خداوند در همه‌جا علت لازم و کافی باشد، جا برای انتخاب آزاد انسان‌ها و عاملیت دیگر عوامل باز نمی‌ماند. ازآنجاکه خداوند قادر مطلق است، هیچ‌چیز ورای کنترل او نیست و هیچ حادثه‌ای به وقوع نمی‌پیوندد، مگر اینکه مشمول عاملیت او شود. خداوند به عوامل دیگر اجازه داده است که با او مشارکت کنند و اگر بخواهد، خود، این خاصیت را از آنها خواهد گرفت.

در بیان او معجزه مداخله خاص خداوند و وساطت مستقیم اوست (به عبارت دیگر تخلف از قوانین طبیعت) اگر خداوند این‌گونه به دعا پاسخ دهد، دعا با نظم طبیعت و علیت حاکم بر آن توجیه نخواهد شد؛ زیرا قانون تخلف‌پذیر نیست. او اشکال دیگر مترتب بر این نظر را عدم توجیه همه دعاهای درخواستی، و استجابت تعداد بسیار کمی از آنها می‌داند. برومر به ادعای اصلی خود می‌رسد که خدا با میانجیگری غیرمستقیم در نظم طبیعت و علل ثانویه و دخالت در احتمالات به دعاها پاسخ می‌دهد. از نظر او همچنان این مشکل باقی است که آیا می‌توان حوادث طبیعی را پاسخ دعا بشمار آورد؟

برومر در رد این تناقض که یک رویداد یا حاصل علل طبیعی است و نمی‌تواند پاسخ دعا باشد، و یا نتیجه واسطه‌گری الهی و معنوی و تخلف از نظم طبیعت است، ما را به اصول علمی توجه می‌دهد. در فیزیک ارسطو که به گونه‌ای قائل به موجبیت است، این اصل به اثبات رسیده که همه حوادث ـ درصورت احاطه به علل لازم و کافی ـ قابل پیش‌بینی‌اند. اگر همه حوادث به این روش قطعی باشند، پاسخ خداوند به دعاهای ما بدون تخلف از نظم طبیعی، به‌خصوص در حوادثی که فقط به‌جهت استجابت دعا رخ می‌دهند، غیرممکن خواهد بود. بنابراین خدا به دعا با معجزه پاسخ نمی‌دهد؛ زیرا درصورت وقوع معجزه اصل علیت زیر سؤال می‌رود.

مطابق قانون نیوتون به‌دلیل قطعی و بی‌همتا بودن روند طبیعت اگر شرایط و علل را بیابیم، می‌توانیم وضعیت چند لحظه بعد را پیش‌بینی کنیم. درحقیقت، درصورت پذیرش این امر به جبرگرایی و موجبیت می‌رسیم. برومر نظریه کوانتوم را تبیین مناسب‌تری برای کارکرد نظام خلقت می‌داند؛ زیرا، بدون گرفتار شدن در محذور جبرگرایی می‌توان استجابت دعا را از طریق قوانین طبیعت توجیه کرد. قانون کوانتوم این اصل را اثبات کرد که قوانین طبیعت قطعی نیستند؛ بلکه آماری‌اند. طبیعت تنها این امکان را به ما می‌دهد که حوادث را با احتمال پیش‌بینی کنیم و همین امر به نفی موجبیت می‌انجامد. وجود احتمالات دلیل بر جهل ما نیست، بلکه به علت ناموجبیت جهان است.

منظور از عدم قطعیت این است که نمی‌توانیم از شرایط ضروری برای هر حادثه صحبت کنیم. همیشه شرایطی هست که مشمول شانس و تصادف می‌شود و دخالت خداوند درست در همین شانس‌ها و احتمالات است. در شرایط پیش‌بینی‌نشدنی است که می‌توان تأثیر دعا را تبیین کرد.

نقد نگارنده با استناد به علامه طباطبایی

پذیرش اصل علیت با پذیرفتن علت‌های خاص در هر مورد، و منحصر دانستن علت به علت‌های شناخته‌شده، متفاوت بوده، در اینجا بین این دو مبحث خلط شده است. پس از پذیرش این قانون فلسفی که هر معلول نیازمند علت است، نوبت به شناخت علت خاص هر پدیده است که از محدوده کار فلسفه خارج، و در حیطه علم است. شناخت علت‌های خاص کار تجربه و علم است و قانون علیت قانونی عقلی، مقدم بر تجربه و مستقل از آن است.

علامه طباطبایی معتقد است اگرچه توجه تام و خالص به خدا در تمام دعاها به‌معنای الغای وساطت اسباب مادی و درخواست حاجت از غیر مجرای طبیعی آن نیست، نباید برای اسباب مادی و امور اعتباری، سببیت و تأثیرگذاری مستقل و دائمی قائل بود. به‌عبارت‌دیگر، نباید برای آنها سببیّت و علیّت قائل شد بلکه باید آنها را نسبت‌به اعطای الهی تنها واسطه بدانیم البته نه یک واسطه منحصر به فرد.

به این معنا که اگرچه یک یا چند راه محدود و معین برای رسیدن به مطلوب در اختیار ماست، (محکوم به نظام علی و معلولی) خداوند برای به وجود آوردن همان مطلوب خاص، راه‌های فراوان و نامحدودی دارد که شناخت و دسترسی به آنها برای ما ناممکن است. (باقری فر، 1387: 2 / 193 و 194) خداوند قادر علی‌الاطلاق است و قدرتش هیچ محدودیت و تقیدی ندارد، اما خصوصیت افعال و حوادث اقتضا می‌کند که متوقف و مترتب بر شرایط و اسباب طبیعی باشند.

بنابر نظر علامه این اعتقاد که مسببات از اسباب خود تخلف نمی‌کنند، توهمی بیش نیست؛ هرچند اسباب درحقیقت سبب واقعی نباشد و تأثیر واقعی از آن خدای مسبب‌الاسباب بوده، اسباب تنها جنبه وساطت داشته باشند؛ زیرا با سلطنت تامه الهی منافات دارد. اسباب مادی نسبت‌به اراده و افعال خدای سبحان نه سببیت دارند و نه وساطت منحصره؛ یعنی خداوند قادر است شیء واحد را از طریق واسطه‌های فراوانی به‌وجود آورد. (24)

تا اینجا در این بررسی تباینی بین این دو متفکر وجود ندارد و علامه و برومر در این که قانون علیت و معلولیت ـ وساطت اسباب میان خدای سبحان و مسببات ـ حق است و گریزی از آن نیست، با یکدیگر اتفاق‌نظر دارند. اما این دلیل بر انحصار حدوث حوادث بر تحقق اسباب آنها نیست. علم نیز، در عین اثبات وساطت اسباب، انحصار آن را انکار می‌کند. (25)

شکی نیست که خدای سبحان بسیاری از خواسته‌ها و حوایج بندگان را با به‌کارگیری اسباب ظاهری و متعارف طبیعی برآورده می‌کند. اما برخی دعاها و خواسته‌ها برحسب ظاهر به‌طور خارق‌العاده و بدون به‌کارگیری اسباب طبیعی و تنها به اراده و مشیت الهی واقع می‌شوند. علامه با این نظر موافق نیست که استجابت دعا با ابطال قوانین طبیعت و بدون استناد به اسباب طبیعی یا مانند هر حادثه طبیعی دیگر، براساس قوانین طبیعی محقق می‌شود. به‌نظر علامه که برگرفته از آیات و روایات است، هر حادثه‌ای که در عالم طبیعت رخ می‌دهد، حتی معجزات، لزوماً مستند به سببی طبیعی است.

اسباب طبیعی بر دو قسم‌اند: اسباب عادی و اسباب غیرعادی. حوادث خارق‌العاده مانند استجابت دعا و معجزه، مستند به اسباب طبیعی غیرعادی‌اند. افزون بر دو قسم اسباب عادی و غیرعادی، اسباب طبیعی دیگری نیز وجود دارند که حقیقتاً اسباب حقیقی‌اند که قرآن ضمن اشاره به آنها، از بیان نام و خصوصیات آنها خودداری کرده است. همه حوادث وقتی رخ می‌دهند که با این اسباب حقیقی، و آنها نیز، با اذن و مشیت الهی مقارن باشند. (باقری فر، 1387: 2 / 199؛ طباطبایی، 1388: 2 / 50 و 58 و 279، 508؛ همان: 11 / 47 و 48)

به‌نظر علامه این اسباب طبیعی حقیقی سه ویژگی دارند:

1. وجود هر حادثه طبیعی یا خارق‌العاده مستند به آن است.

2. اسباب حقیقی در عین طبیعی و مادی‌ بودن همواره برای انسان‌ها حتی با پیشرفت علم و تکنولوژی نیز مجهول و دست‌نیافتنی‌اند و زمام این اسباب همواره به‌دست خداست.

3. اسباب حقیقی هرگز مغلوب اسباب طبیعی دیگر نمی‌شود؛ بلکه اسباب عادی و غیرعادی همواره سببیت خود را از سبب حقیقی اخذ می‌کنند. (باقری‌فر، 1387: 2 / 199 و 200)

خداوند متعال خوارق عادات مانند دعا و معجزه را چگونه محقق می‌کند؟ آیا استجابت دعا را بدون به جریان انداختن اسباب مادی و علل طبیعی و به‌صرف اراده خود انجام می‌دهد و یا پای اسباب را به میان می‌آورد؟

بنابر گفتار علامه در ذیل آیات حجر / 21، (26)  قمر / 49، (27)  طلاق / 3، (28)  خدای تعالی برای حوادث (عادی و غیرعادی) مسیری معین کرده و آن حادثه را با سایر حوادث و موجودات مرتبط ساخته است. آن اتصالات و ارتباطات را درباره خوارق عادات طوری به‌کار می‌بندد که باعث پیدایش حادثه مورد اراده‌اش شود، هرچند اسباب ظاهری هیچ ارتباطی با آنها نداشته باشد؛ زیرا این ارتباطات ملک مطلق خداوند است. این امر نه‌تنها نفی علیت و سببیت میان موجودات نیست، بلکه اصل علیت را اثبات می‌کند؛ درعین‌اینکه زمام این سلسله به‌دست خداست و فقط خداوند از نحوه آن آگاه است.

بنابراین، به‌نظر علامه اموری مانند استجابت دعا مستند به سبب عادی نیستند بلکه مستند به اسباب طبیعی غیر عادی‌اند. یعنی اسبابی که برای عموم قابل لمس نیست. آن اسباب توأم با سبب حقیقی و باطنی، در آخر مستند به اذن و اراده خدایند. نکته حائز اهمیت در بیان علامه اینکه دلیل ایشان از عدم ارائه تعریف و تبیین معجزه و استجابت دعا، استناد آن به عوامل طبیعی مجهول نیست؛ بلکه به‌جهت مغلوب نشدن عوامل طبیعی و غیرعادی‌اش است. (همان: 2 / 203 ـ 201؛ طباطبایی، 1388: 1 / 124 ـ 115 و 129 ـ 126)

علم، اسباب مادی را کشف می‌کند؛ ولی علامه در پرتو قرآن معتقد است، اسباب مادی نسبت‌به اراده و افعال خدای سبحان نه سببیت دارند و نه وساطت منحصره؛ یعنی خداوند قادر است شیء واحد را از طریق واسطه‌های فراوان به‌وجود آورد. (همان: 2 / 207)

نکته مهمی که در تقابل بیان علامه و ونسان برومر یافت می‌شود، دیدگاه علامه در تبیین تأثیر دعا بدون ایجاد خللی در نظام علیت است. ایشان ضمن اثبات اصل علیت حوادث خارق عادت را مطابق آن توضیح می‌دهد. او قطعیت علیت در جهان را بدون اینکه به موجبیت و جبر جهان بینجامد می‌پذیرد. برخلاف برومر، علامه فرآیند استجابت دعا را هم‌ردیف وقوع معجزه می‌داند و معتقد است، خداوند بسیاری از دعاها را با معجزه پاسخ می‌دهد.

علامه همه‌جا سبب و علت را به میان می‌آورد و بر آن است که در هر حادثه و رویدادی در جهان علتی در کار است. اما برومر در کنار علل و معلولات، بحث تصادف و احتمالات را پیش ‌کشیده، معتقد است دخالت خداوند فقط در حوادث شگفت‌انگیز می‌باشد. بنابر اعتقاد برومر، درصورت پذیرش قطعیت علت و معلول، نمی‌توان تأثیر استجابت دعا را تبیین کرد. البته برومر تا آنجا با علامه هم‌مسیر است که درصدد بر می‌آید کارکرد دعا را با نظم طبیعت توجیه کند.

او نیز، زمام علیت را به‌دست خدا می‌داند؛ ولی آنجا که بحث صدفه و امکان را پیش می‌کشد به‌سمت دیگری می‌رود. علامه آنچه ما نمی‌دانیم را همان علت قلمداد می‌کند و برومر آنچه از دید ما پنهان است را احتمالات گوناگون. درصورتی‌که هر دو در این امر اتفاق نظر دارند که دخالت خداوند درست در همین جاست.

علم و مذهب در این دو دیدگاه

با توجه به بیانات ارائه شده، علم همیشه منتظر کشف شرایط و علل کافی و وافی برای یک رخداد است. آرای علمی جا را برای تخمین‌ها و حدس‌های فرضی و تکذیب تجربی باز می‌گذارند. معتقدان ادعا می‌کنند که مداخله خداوند شرط ضرور حدوث هر حادثه‌ای است. علم و دین، هردو، بر این امر اتفاق‌نظر دارند که به‌طور منطقی، مجموعه شرایط ضرور و کافی وقوع یک حادثه همیشه بی‌انتهاست؛ ازاین‌رو توضیح و تبیین منطقی مجموعه شرایط ضرور وقوع پدیده‌ای همچون دعا غیرممکن است.

در این میان علم منتظر کشف علت مزبور بوده، مذهب خدا و برنامه‌های او را علت می‌داند. (29)  سنت مذهبی را که هریک از علامه و برومر مطابق آن می‌اندیشند و زندگی می‌کنند، مدل مفهومی خاص بیان‌شده در پیش را ارئه داد تا عاملیت الهی را در دعا تفسیر کردند. به این شیوه صحبت از عاملیت الهی در زندگی معنادار می‌شود. بنابراین علم و مذهب مکمل یکدیگراند؛ زیرا برای توصیف، توضیح و پیش‌بینی و کنترل محیط و تأثیر پدیده‌ها در جهان نیازمند علم هستیم. مذهب نیز، به محیطی که علم توصیف‌کننده آن است معنا داده، زندگی و پدیده‌های بسیاری در آن رنگ و معنا می‌گیرند؛ ازاین‌رو هر دو به‌طور مساوی ضروراند.

نتیجه

1. برومر بر این باور است که: چون واسطه بودن قوانین خلقت، به دخالت خداوند خللی وارد نمی‌کند، دلیل بر میانجیگری غیرمستقیم اوست. علامه نیز با این نظر موافق است که خداوند قادر علی‌الاطلاق است و قدرتش هیچ محدودیت و تقیدی ندارد، اما خصوصیت افعال و حوادث اقتضا می‌کنند که متوقف و مترتب بر شرایط و اسباب طبیعی باشند.

2. برومر معجزه را تخلف و تخطی از علیت و قوانین طبیعت می‌داند که برای تحقق، به مداخله مستقیم خداوند نیازمند است. علامه طباطبایی معجزات را مستند به اسباب طبیعی غیرعادی می‌داند.

3. برومر معتقد بود اگر خداوند در فرآیند استجابت دعا معجزه کند، نظام عالم و قوانین طبیعت بی‌معنا خواهد بود. اما علامه می‌گوید: معجزه هیچ خللی به قانون علیت و نظم طبیعت وارد نمی‌کند. پذیرش اعجاز یا هر امر خارق عادتی به‌هیچ‌وجه، به‌معنای انکار اصل علیت یا استثنا در آن نیست؛ چون این امور مستند به خدا هستند، علت مفیضه هستی‌بخش را در خود دارند. بنابراین نظر دیگری ارائه می‌دهند.

4. براساس باور برومر علل طبیعی، هیچ‌گاه علت تامه یک حادثه در جهان نیستند؛ خداوند در همه موارد علت لازم و ضرور است. علامه نیز با این امر موافق است و معتقد است زمام سلسله علیت به‌دست خداست.

5. اگر به قطعیت علل قائل شویم، خداوند برای پاسخ‌گویی به دعاهای ما، ناگزیر باید از نظم طبیعت تخلف کند. این دیدگاه برومر است. در برابر علامه برآن است که خداوند از مجرای علل و معلولات و قوانین خلقت که خود، وضع کرده است، به دعا پاسخ می‌دهد و سببیت همه عوامل در جای خود باقی می‌ماند.

پی نوشت ها:

1. . Vincent Brummer: (متولد 1932) فیلسوف دین معاصر که در حوزه الهیات بیش‌از هشتاد مقاله و سیزده کتاب به زبان‌های انگلیسی، هلندی و آلمانی در مجلات کلامی و فلسفی به چاپ رسانده است. او در کنفرانس بین‌المللی فلسفه که سال 1390 در تهران برگزار شد شرکت کرد.

2. . در منطق جدید به جمله مُسوری که قابل تحلیل به سه محمول است سه موضعی می‌گویند. مثل «زنجان بین تهران و تبریز است». (موحد، 1388: 3)

3. . برای مطالعه بیشتر بنگرید به:

بوبر، مارتین، 1388، من و تو، ترجمه الهام عطاردی و ابوتراب سهراب، تهران، انتشارات فرزان.

Brummer, Vincent, 1993, The Model of Love, Cambridge, First published, ch. 3.

Brummer, Vincent, 1984, What are we doing when we pray?, London, First published, ch. 3 & 4 & 6.

4. . Friedrich Heiler: (1967 ـ 1892)، مورخ دین، متأله و حکیم آلمانی، دارای مدرک دکترا از دانشگاه مونیخ در سال 1918.

5. . Petitionary Prayer.

6. . Penitence.

7. . Thanksgiving.

8. . Secondary Causes.

9. . زیرا به‌نظر برومر اگر معجزه را چنین تبیین نکنیم، این‌گونه تفسیر می‌شود که در غیر مسیر صحیح و قانونی که قانون‌گزار شرع ترتیب داده اتفاق افتاده است. (Brummer, 1984: 61)

10. . این بیان را از ایمیلی که پروفسور برومر در تاریخ 13 اکتبر 2010 (21 مهرماه 1389) در پاسخ به یکی از سؤالاتم ارسال کرده‌اند نقل کردم.

11. . Scott W Moore: (متولد 1937) فیلسوف دین که پایان‌نامه دکتری خود را تحت‌عنوان «مسئله دعا» نگاشته است.

12. . نظریه عاملیت دوگانه که اکثر مسیحیان به آن اعتقاد دارند.

13. . Determinism.

14. . مکانیک کوآنتومی مهم‌ترین دستاورد علمی بشر در توصیف طبیعت است. این نظریه در سال‌های 1927 ـ 1925 توسط «ورنر هایزنبرگ» و «اروین شرودینگر» و «پل ویراک» و «ماکس پلانگ» و چند تن دیگر پایه‌گذاری شد.

15. . این بیان را از ایمیلی که پروفسور برومر در تاریخ 13 اکتبر 2010 (21 مهرماه 1389) در پاسخ به یکی از سؤالاتم ارسال کرده‌اند نقل کردم.

16. . Chance.

17. . نزدیک سیصدسال، موقعیت چشمگیر مکانیک نیوتنی دانشمندان را مسحور خود کرد. اعتقاد جازم به عمومیت اصل علیت از وجوه آشکار مکانیک نیوتنی بود. به نظر می‌رسید که جهان اساساً دارای نظمی قابل پیش‌بینی است. حالت کنونی جهان، معلول گذشته و علت آینده آن است. مکانیک کوآنتومی چارچوب مفهومی دستگاه نیوتنی را زیرورو کرد. شگفت‌انگیزترین ره‌آورد نظریه کوآنتومی آن بود که عمومیت اصل علیت را مورد شک قرار داد. اصل عدم قطعیت به تکامل تکنولوژی و بهبود وسایل اندازه‌گیری بستگی ندارد؛ و چون نمی‌توانیم قانون جهان‌شمولی ارائه کنیم که همه پدیدارها را تبیین و پیش‌بینی کند، از آمار استفاده می‌کنیم. این قوانین آماری از ناآگاهی ناشی نمی‌شوند، بلکه بیانگر ساختار اساسی عالم‌اند. آنان براساس برخی آزمایش‌های تجربی، اصل عدم قطعیت را مغایر قانون علیت قلمداد کرده، قانون علیت را انکار کرده‌اند. درحالی‌که ریشه اصلی این انکار به نارسایی مفهوم علیت در ذهن آنان برمی‌گردد.

برای توضیح بیشتر بنگرید به: علوی‌نیا، سهراب، 1385، «اصل علیت و تعبیر کپنهاگی مکانیک کوآنتومی»، تهران، پژوهش‌نامه علوم انسانی، ش 50، ص 128ـ 119؛ کیانخواه، لیلا، 1386، بررسی تعارض قانون علیت و اصل عدم قطعیت، تهران، مشکوة النور، ش 36 و 37، ص 130 ـ 115؛ بیزونسکی، میشل، 1385، سرگذشت فیزیک نوین، ترجمه لطیف کاشیگر، تهران، فرهنگ معاصر.

18. . مکتبی در فیزیک که با حضور مکانیک کوانتومی به‌وجود آمد.

19. . برای مطالعه بیشتر بنگرید به: بیزونسکی، میشل، 1385، سرگذشت فیزیک نوین، ترجمه لطیف کاشیگر، تهران، فرهنگ معاصر.

20. . ludwig Wittgenstein: (1951 ـ 1889)، فیلسوف اتریشی قرن بیستم که ابواب زیادی در فلسفه گشود که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: فلسفه ریاضی، فلسفه زبان و فلسفه ذهن.

21. . یک کل مرکب از زبان و افعالی که زبان با آنها درهم تنیده است.

22. . بافت زندگی و رفتار آدمی.

23. . برای توضیح بیشتر بنگرید به:

Heiler, Friedrich, 1958, Prayer, translated by SAMUEL McCOMB, New York, Oxford University Press.

24. . «الشئ ما لم یجب لم یوجد»، علامه در ذیل توضیح این قانون، وجوب وجود معلول را درصورت وجود علت تامه ضرور می‌داند و معتقد است که عملکرد خداوند به‌عنوان یک فاعل مختار، هرگز انکار قانون علیت نیست. نه فاعلیت خداوند در افعال، منافاتی با آن دارد که خداوند به فعلی که از او پدید می‌آید، وجوب و ضرورت بخشد؛ نه وجوب دادن به فعل منافاتی با اختیار و فاعلیت خدا دارد. (طباطبایی، 1385: 2 / 34 و 47)

25. . بنگرید به: طباطبایی، 1388: 1 / 173 ـ 83 .

26. . وَإ‌ِنْ مِنْ شَیءٍ إ‌ِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إ‌ِلَّا بقَدَر‌ٍ مَعْلُوم ٍ.

27. . إ‌ِنَّا کُلَّ شَیءٍ خَلَقْنَاهُ بقَدَر‌ٍ... .

28. . قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْرًا.

29. . در این تحلیل از یکی از تحقیق‌های در دست کار برومر استفاده کردم که در پاسخ به یکی از سؤالاتم در تاریخ 1 اکتبر 2010 (9 مهر 1389) ایمیل کرد.

منابع و مآخذ

1. برومر، ونسان، 1383، دین در دنیای مدرن، مجموعه سخنرانی‌های ونسان برومر در مرکز بین‌المللی گفتگوهای تمدن‌ها، مترجمان: امیر اکرمی و ... [دیگران]، تهران، پژواک کیوان.

2. بوبر، مارتین، 1388، من و تو، ترجمه الهام عطاردی و ابوتراب سهراب، تهران، فرزان.

3. بیزونسکی، میشل، 1385، سرگذشت فیزیک نوین، ترجمه لطیف کاشیگر، تهران، فرهنگ معاصر.

4. باقری فر، علی، 1387، نیایش ضرورت زندگی، تهران، بشرا، چ اول.

5. صدری‌نیا، حسین، 1388، ارتباط هستی و انسان با خدا، تهران، سایه روشن، چ اول.

6. طباطبایی، محمدحسین، 1385، نهایة الحکمه، ترجمه و شرح علی شیروانی، قم، بوستان کتاب.

7. طباطبایی، محمدحسین، 1388، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

8. علوی‌نیا، سهراب، 1385، «اصل علیت و تعبیر کپنهاگی مکانیک کوآنتومی»، پژوهشنامه علوم انسانی، ش 50، تهران، ص 128 ـ 119.

9. کیانخواه، لیلا، 1386، «بررسی تعارض قانون علیت و اصل عدم قطعیت»، مشکوة النور، ش 36 و 37، تهران، ص 130 ـ 115.

10. موحّد، ضیاء و زینب برخورداری، 1388، مهارت‌های منطق جدید، تهران، دانشگاه تهران.

11. Brummer, Vincent, 1984, What are we doing when we pray?, London, Cambridge, First published.

12. ____________ , 1992, Speaking of a Personal God, London, Cambridge, first published.

13. ____________ , 1993, The Model of Love, London, Cambridge, First published.

14. Heiler, Friedrich, 1958, Prayer, translated by SAMUEL McCOMB, New York, Oxford University Press.

15. Moor, Scott W, 2006, The Problem of Prayer, a dissertation presented to the School of theology Southwestern Babtist Theology Seminary, Seminary, United States.

مریم السادات نبوی میبدی

قاسمعلی کوچنانی

فصلنامه اندیشه نوین - شماره 27

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر