
نظر اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد دینداری اجتماعی , از اسلام تکفیری تا اسلامهراسی
عصر شیعه : با وجود اینکه بر اساس موازین حقوق بشر نیز هر انسانی از حق آزادی فکر، وجدان و دین برخوردار است و این حق شامل اظهار عقیده و ایمان، تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی به شکل فردی یا جمعی، خصوصی یا عمومی خواهد بود، باز هم جوامع غربی با بهرهمندی از اسلام تکفیری به دنبال تحقق پروژه اسلامهراسی خود بر آمدهاند
و در این راه بانوان محجبه در این کشورها با مشکلات متعددی مواجه هستند.
زن روسریاش را محکم بسته بود، مردمی که او را در مترو میدیدند با توجه به رویدادهای اخیر مانند اتفاقات فرانسه و اسپانیا که در راستای اسلامهراسی اتفاق افتاده بود، وحشت عجیبی از مسلمانان داشتند و کوچکترین حرکات او را با وحشت زیر نظر گرفته بودند.
متوجه پچ پچ مردم میشود و اینکه مرتب میگویند او تروریست است؛ در ذهنش هزاران سؤال شروع به باریدن میکند، گناه من چیست؟ او که حتی از دیدن رنگ خون هم میترسید، چگونه میتوانست قاتل و تروریست باشد؟ چگونه میتوانست باعث مرگ و کشته شدن افراد بیگناه باشد؟
آیا آن کسانیکه به این کار دست میزدند معنای اسلام را درست فهمیده بودند؟ آیا جهاد یعنی امر به قتل افرادیکه سردمداران آنها به جنگ و تجاوز به مسلمانان اقدام میکردند؟ او باید به چه کسانی اعتراض میکرد؟ مردم بیخبر از او، یا ظاهرا مسلمانانی که قدم در راه انحراف و افراط دینی میگذاشتند؟ آیا حق او آن بود که به مناسک مذهبیش پایبند باشد یا خیر؟ چگونه میتوانست در این شرایط احساس راحتی و یک زندگی معمولی مانند بقیه شهروندان داشته باشد؟ چگونه میتواند این نگاهها،توهینها و تحقیرها را تاب بیاورد؟
زنان در آغوش اسلام امنیتی تازه مییابند
جودیت میلر، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز چندی پیش طی مقالهای با عنوان «زنان در آغوش اسلام امنیتی تازه مییابند» با اشاره به گرایش روزافزون زنان مسلمان به حجاب مینویسد: «چه چیزی این بازگشت را میسر ساخته است؟ بازگشتی که به معنای واقعی در آزادیهای شخصی و سیاسی صورت گرفته است؟ پاسخ آن در ارمغانهاست که اصولگرایان اسلامی به روح و روان جامعه مدرن خاورمیانه و به زن و مرد آن تقدیم کردهاند پوشش(حجاب) برای زن این امکان را فراهم ساخته که در شهرهای شلوغ بتواند براحتی فعالیت کند و از مزاحمت مردان جوان و نوجوانانی که در جستجوی کار از اطراف و اکناف کشور به پایتخت سرازیر شدهاند در امان بماند.
مسئله حجاب زنان محجبه در اماکن شهری و دانشگاهی و بازار کار مسئله مهمی است که باید آنرا کنکاش و بررسی کرد؛ پوشش اسلامی و حجاب یکی از آموزههای دین اسلام است که بسیاری از زنان مسلمان به عنوان تکلیف دینی به آن عمل میکنند.
نظر اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد عقاید دینی
بر اساس موازین حقوق بشر نیز هر انسانی از حق آزادی فکر، وجدان و دین برخوردار است؛ این حق شامل اظهار عقیده و ایمان، تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی به شکل فردی یا جمعی، خصوصی یا عمومی خواهد بود. (ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
جعفرحیدر قلیزاده در مقالهای با عنوان حجاب در اروپا و آمریکا میگوید: یکی از دلایل غرب با حجاب این است که پوشش حجاب یک نوع اسلامگرایی و گرایش به اسلام است.
سؤالی از سفیر فرانسه پرسیده شد که زنان فرانسه تحت تأثیر جواب آن قرار گرفتند، این سؤال استراتژیک، این است که شما چرا خلاف قانون اساسیتان با حجاب مخالفت میکنید؟ «وی پاسخ داد: حجاب یک نوع پوشش نیست بلکه بیرقی است برای یک مکتب، برای یک دین که آن دین مبنایش مخالفت با هوای نفس است، تمدن غرب مبانیش موافقت با هوای نفس است، اگر بشود نشان دهید که یک دختر یا یک زن میخواهد با هوای نفس خود مخالفت کند؛ دلش میخواهد با دلم میخواهدهای خودش، مخالفت کند و این آغاز فروپاشی تمدن غرب است»!!!!
نگاه غرب به حجاب
محسن تحصیلکرده غرب و دارای مدرک دکترای زبان فرانسه در این رابطه میگوید: زنان محجبه حق کار دارند ولی عملا خیلی شانس استخدام ندارند، مگر اینکه برای خودشان شرکت بزنند، حق تحصیل در برخی مناطق در پارهای از مدارس دارند اما در این مورد مدیر تصمیم میگیرد ولی قانون فرانسه مبنی بر ابراز نکردن نشانههای مذهبی در مؤسسات است؛ فرانسویها برخورد عادی دارند، مگر برخی نژادپرستان و دولت که چندان نظر مثبتی در این رابطه ندارد.
مریم آذرچهر، تحصیلکرده انگلیس در این رابطه میگوید: اگر درباره حجاب به مردم توضیح داده شود و علت استفاده از حجاب را بدانند، حتی احترام نیز خواهند گذاشت، مثلا من چون درباره حجاب از کسانیکه محجبه هستند، سؤال میپرسیدند توضیح دادم؛ احترام به من بیشتر هم شده بود و مرا فردی پایبند به عقاید و منظم میدانستند.
اسلام واقعی و اسلام تروریستی
رحمان نجفی، تحلیگر مسائل سیاسی در این مورد میگوید: در اسلام تکفیری آموزههای جهاد را قوی در نظر میگیرند و آن را مثل نماز و روزه میدانند؛ این عقبماندگی جوامع اسلامی تکفیری ریشه در تساهل و کوتاهی رهبران این جوامع نسبت به جوامع خودشان دارد و برای همین دست به جهاد میزنند.
وی در مورد اسلامستیزی در غرب میگوید: اقدامات خشونتآمیز داعش و جبهه النصره یک تصویر مخدوش و منفی از اسلام در راستای منافع غرب بهوجود میآورد و با پخش تصاویر اینگونه اقدامات دولتها توانستند جوامع اروپایی را با خود همسو کنند؛ متأسفانه خود اسلامهراسی و اسلامستیزی در جهان زیاد شده است و این اقدامات با آموزههای اسلامی تطابق ندارد، این وظیفه تنها و ظیفه پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است.
نجفی در خصوص مسلمانانی که در سرزمینهای غصبشده دست به مبارزه مسلحانه میزنند گفت: اینکار برای باز گرداندن سرزمینهای خودشان است و این دفاع مشروع است و با حمله تروریستی و ابتدایی فرق میکند؛ گروههای تکفیری به گروههای شیعه عدو القریب میگویند یعنی اول باید از دست شیعیان راحت شد و با آنها به مبارزه پرداخت و بعد به کشورهای غربی حمله کرد و دست به ترور زد؛ آنها به کشورهای غربی عدو الغریب میگویند؛ اینها حتی با عربستان دچار مشکل هستند و نظر اینها این است که با شیعیان به طور گسترده مبارزه نمیکنند و حاکمان دست نشانده غرب هستند نه نمایانگر تمام ملت عربستان.
در آیه 32 سوره مبارکه مائده آمده است: «مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِیالأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً؛ هر که کسى را جز به قصاص قتل یا ـ به کیفرـ فسادى در زمین بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر که کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است».
قتل ناروا حکمی برابر قتل تمام افراد جامعه دارد
تنها قتل دو دسته از انسانها جایز شمرده شده است: قتل نفس در مقابل نفس و قتل مفسد فىالارض. روشن است که قتل کسى که مرتکب این دو عمل نشده، قتلى نارواست و در حکم قتل جمیع افراد جامعه است. این آیه مىتواند به خوبى نشان دهد که برخى عملیاتهاى تروریستى، که به نام اسلام و قرآن صورت مىپذیرد، مشروعیت ندارد و ناشى از برداشت انحرافى از آیات قرآن کریم است.
فقهای شیعه و تقریباً بیشتر فقهای اهل تسنن، به ویژه در عصر حاضر، جهاد را تنها زمانی مشروع دانستهاند که نه تهاجمی، بلکه دفاعی بوده باشد؛ در اهل تسنن به ویژه از دهه 1950 و فتوای محمد شلتوت، اکثر علمای سرشناس عالم تسنن متفقالقولند در این که تنها جهاد جایز، دفاعی است.
آمریکاییها و سران دولتهای مستکبر جهانی گاهی برای زشت نمایاندن اسلام در رسانهها از اسلام تکفیری بهره میبرند؛ گاه با طیفی از مسلمانان همکاری میکنند و گاه در صدد سرکوب آنها بر میآیند؛ گواه این امر را باید در اشغال افغانستان و حوادث پس از آن جستوجو کرد.
برخلاف اسلامگرایان رادیکال به رهبری القاعده، جمهوری اسلامی در بستر تفکر شیعی، اگرچه فرمان جهاد را میپذیرد ولی هیچگاه در صدد تهاجم و تحرکات تروریستی نبوده است چرا که متون اسلامی و شیعی، ترور را به شدت نهی کرده و حتی در صدد مبارزه با آن بوده است.
به همین دلیل، وهابیت از نفوذ جمهوری اسلامی در جهان اسلام و تشیع نگران است و در مقابله با آن به ترور شیعیان دست میزند. بنابراین آن چه موجب خشونت و ترورهای گسترده شده است، دلیلی غیر از فرامین دین اسلام دارد.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، نابرابریها، تحمیل عقبماندگیها به کشورهای ضعیف مسلمان در بستر تفکر وهابیون و انحراف از آرمانها و ارزشهای اسلامی، زمینه تروریسم را فراهم ساخته است لذا باید بین دو جریان اسلامگرای رادیکال سنی وهابی و جریان اسلامگرای شیعی جمهوری اسلامی و تفکر انقلاب اسلامی، تفاوت قائل شد.
ریحانه آذری