
مهدي نصيري تشكيك كرد؛ «جابر بن حيان» واقعيت يا افسانه؟
عصر شیعه - «مهدي نصيري» صاحبامتياز و مدير مسئول فصلنامه معرفتي اعتقادي «سمات» كه در عرصه تبيين و دفاع از معارف قرآن و اهل بيت (ع) مطالبي را منتشر ميكند، در شماره اخير اين نشريه، مقالهاي را درباره حقيقت وجودي «جابر بن حيان» در رشته تحرير در آورده است.
نشريه «سمات» بابي با عنوان «نقد مشهورات» دارد كه مقاله شماره سوم به قلم مهدي نصيري به نام «با نگاهي به كتاب مغز متفكر جهان شيعه؛ جابر بن حيان، واقعيت يا افسانه» چاپ و منتشر شده است.
نصيري در ابتداي اين مقاله به معرفي شخصيت و فعاليتهاي علمي «جابر بن حيان» پرداخته و سپس به اختلافات درباره تاريخ ولادت، زادگاه، تاريخ وفات، مدفن، مذهب، آثار منسوب به جابر را بيان كرده است.
نصيري در پايان مقاله خود با ميانتيتر «جمعبندي بحث» نوشته است:
1 ـ از مشهورات غلط جاي گرفته در اذهان بسياري اين است كه رسالهها و كتب علمي «جابر بن حيان» شاگرد برجسته امام صادق (ع) در شكلگيري علوم جديد غربي نقشي بهسزا داشته و اين امر يكي از دلايل مشروعيت و بلكه ديني بودن علوم مدرن است.
2 ـ مستشرقان و از جمله كتاب سخيف «مغز متفكر جهان شيعه» (ترجمه ذبيحالله منصوري، 1354) در شكلگيري اين انگاره نقشي اساسي داشتهاند.
3 ـ «جابر بن حيان» يكي از مبهمترين شخصيتهاي تاريخي اسلامي است و درباره كمتر شخصيتي اين مقدار اختلاف و تناقض گويي و ترديد وجود دارد. هيچ وجهي از وجوه شخصيتي جابر (اصل وجود او نام او تاريخ تولد، محل تولد، آثار، مذهب سال وفات و مدفن) مورد اتفاق مورخان نيست.
4 ـ اصل وجود فردي به نام «جابر بن حيان» را شايد نتوان انكار كرد؛ اما حكم به تشيع و شاگرد برجسته و شاخص امام صادق (ع) بودن او در حالي كه هيچ كتاب معتبر رجالي شيعه نامي از وي نبرده است، بسيار مشكل است.
5 ـ حتي با فرض اثبات اين كه امام صادق(ع) شاگردي به نام «جابر بن حيان» داشتهاند و وي آثاري را در زمينه علوم طبيعي مانند شيمي و طب تحت تعاليم امام (ع) نوشته است و اين آثار به اروپا رفته و در رنسانس علمي مدخليت داشته است، نميتواند اثباتگر مطلوبيت علوم مدرن غربي باشد، چرا كه علوم مدرن ادامه منطقي و تكامل يافته علوم سنتي نبوده و بلكه ماهيت و كاركردي متغاير و متفاوت با آن علوم دارند.
6 ـ كتاب «مغز متفكر جهان شيعه» كه اثر 25 خاورشناس غربي و اروپايي است، درصدد اين بوده است كه با طرح مطالبي اغلب غلط و غير مستند، تشيع را با مدرنيته و فلسفه و عرفان يوناني پيوند بزند و مقاومت شيعيان را در برابر اين سه جريان بيگانه و غيراسلامي تضعيف و بلكه محو نمايد.