
حساسیت اخلاقی جامعه پایین آمده است
«سواد رسانهای» یکی از مفاهیم نو در عرصه مطالعات ارتباطات و رسانه است. مفهومی که بسیاری آن را کلیدی برای ورود عموم مردم به مواجهه انتقادی با رسانههای بیشمار اطرافشان میدانند.
«سواد اخلاقی؛ یکی از رهیافتهای سواد رسانهای و مسوولیت اجتماعی» عنوان نشستی بود که روز دوشنبه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست خانم دکتر بهاره نصیری به تشریح ایده خود در زمینه ارتقای سواد رسانهای پرداخت و دکتر محمد سلطانیفر و دکتر بشیر حسینی به نقد این ایده علمی پرداختند.
نصیری در ابتدای طرح ایده خود به دغدغه شخصیاش درباره بحران اخلاق در جامعه ایران اشاره کرد و گفت که من میخواهم این دغدغهام را صورتبندی مفهومی و علمی کنم و توضیح دهم که چگونه میتوان از بیگانه (به مثابه رذایل اخلاقی) فاصله گرفت و به خود (به مثابه فضایل اخلاقی) رسید. او تاکید کرد که این صورتبندی مفهومی را با سه مؤلفه «سواد رسانهای»، «سواد اخلاقی» و «مسوولیت اجتماعی» انجام خواهد داد.
سواد اکتسابی است
دکتر نصیری سپس توضیح ایده خودش را با تعریف مفاهیم ادامه داد. مفهوم «سواد» نخستین مفهومی بود که او بر آن دست گذاشت و توضیح داد: سواد یک امر اکتسابی است. این اکتساب حاوی مهارتها و تواناییهایی است که در فرآیند زیستی برای انسان اتفاق نمیافتد و باید با تلاش و آموزش و برنامهریزی و قصدمندی آن را بهدست آورد.
مفهوم «رسانه» در ترکیب سواد رسانهای دومین مفهومی بود که نصیری آن را تشریح کرد. نصیری در تعریف خود از رسانه، روی این نکته تاکید کرد که رسانه صرفاً یک ابزار نیست، بلکه فضا و محیط زندگی ما را تشکیل میدهد و میتواند در امتداد حواس پنجگانه ما باشد. یعنی تکنولوژیهایی کاربست آنها به منظور رمزگشایی از پیامها و معناهاست. امروز رسانه بخشی از وجود ما شده است و شیوه بودن ما در جهان را تغییر داده است.
او سپس توضیحی درباره اینکه چرا به سواد رسانهای نیاز داریم ارائه کرد و گفت: در عصر وفور اطلاعات و ضیق وقت و آوار دادهها، سواد رسانهای به ما میگوید که چگونه بر اساس نیازهای حقیقیمان دست به انتخاب بزنیم و به حافظه بسپاریم. او این گزینشگری را نوعی «تفکر غربالی» نامید و آن را در مقابل «تفکر اسفنجی» قرار داد. تفکر اسفنجی یعنی انسان هر چه در پیرامونش است جذب خود کند اما تفکر غربالی استعارهای از تفکر انتقادی است. این روح حاکم بر سواد رسانهای است.
نصیری سواد رسانهای را آمادهساز توصیف کرد نه مصونیتساز. اینکه نباید محدودیت ایجاد کرد بلکه باید مخاطب را آماده کرد. او گفت سواد رسانهای مخاطب خاص ندارد و هدف آن عمومیسازی و ترویج در کل جامعه است. سواد رسانهای بر اصل مسوولیت استوار است و این مسوولیت بر عهده خود شخص است.
باید حساسیت داشته باشیم
او اخلاق را بهعنوان سومین مفهوم در صورتبندی نظری خود تعریف کرد و گفت: «معنای ساده اخلاق روش زیستن انسان درجامعه است، اما درمعنای اصطلاحی، اخلاق بایدها و نبایدهای زندگی انسان است و به همین دلیل نقش مهمی در زندگی انسان دارد.» او از این مفهوم به مفهوم «سواد اخلاقی» پل زد و گفت: سواد اخلاقی به ما کمک میکند درباره اخلاقیات بهتر بیندیشیم و تفکر ما را ارتقا میدهد. درباره مفهوم سواد اخلاقی به علت جوان بودن این مفهوم اشتراک نظر زیادی وجود دارد و من برای توضیح مولفههای آن اینها را از یک اندیشمند انتخاب کردم: حساسیت اخلاقی، اکتشاف اخلاقی، مهارتهای استدلالورزی اخلاقی و پتانسیل اخلاقی.
او نخستین مؤلفه معنایی سواد اخلاقی، یعنی حساسیت اخلاقی را اینگونه توضیح داد که ما باید نسبت به محیط پیرامون و ارزشهای اخلاقی حساسیت داشته باشیم. به گونهای که در شکلگیری و انتشار پیامهای رسانهای این حساسیت جاری شود. این حساسیت امری از پیش موجود و وراثتی نیست، بلکه احتیاج به آموزش و تمرین دارد. بسیاری از رفتارهای غیر اخلاقی موجود مانند دانلود غیرمجاز آهنگ از اینترنت بهدلیل نهادینه نشدن حساسیت اخلاقی در ما اتفاق میافتد. اگر کسی دارای این حساسیت اخلاقی باشد هر پیامی را منتشر نمیکند و دقت بیشتری درباره اعتبار منبع روا میدارد.
«اکتشاف اخلاقی» دومین مؤلفه از مفهوم سواد اخلاقی بود که نصیری آن اینطور تعریف کرد: ما باید ببینیم در موقعیتی که قرار گرفتیم، یک موقعیت اخلاقی است و چگونه میتوانیم موضعی اخلاقی در این موقعیت اتخاذ کنیم. در واقع اکتشاف اخلاقی قدرت کشف و رونمایی از آموزههای اخلاقی است که در ما مستتر است. برای اکتشاف اخلاقی پنج فرمان کلیدی داریم که میتوانیم آن را به سواد رسانهای ربط دهیم. نخست اینکه بتوانیم تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنیم. به این معنا که با دیگران درباره کارهایمان مشورت کنیم. دومین مرحله این است که زندگیمان را با باورهای اخلاقی هماهنگ کنیم. به این معنی که آن را به مرحله عمل برسانیم. سومین فرمان این است که برای اعمال مشابه ارزشگذاریهای مشابه داشته باشیم. تمام پیامها را با یک معیار مشخص ارزیابی کنیم و در دوراهیهای اخلاقی با معیار یکسان داوری کنیم حتی برای خودمان. چهارم آن که خودمان را به جای دیگران بگذاریم و همدلانه با دیگران برخورد کنیم. پنجم اینکه با دیگران طوری رفتار کنیم که تمایل داریم با ما رفتار کنند.
صداقت اعتماد میآورد
نصیری، سومین مؤلفه سواد اخلاقی را پتانسیل اخلاقی دانست و توضیح داد که این مؤلفه در سواد رسانهای به معنای توجه به احترام، شأن و کرامت انسانی افراد، فارغ از جنسیت، ملیت و نژادشان است. خیلی اوقات، ما بهدلیل تربیتهای پیشین نسبت به یک گروه خاصی موضع میگیریم، در صورتی که لازم است ما بازنگری و در رفتارمان تغییر ایجاد کنیم. بحث صداقت در پتانسیل اخلاقی بسیار مهم است زیرا بدون صداقت اعتماد سلب شده و ارتباط سالم اتفاق نمیافتد.
اما بالاخره چهارمین مفهوم استدلالورزی اخلاقی بود که نصیری آن را ارزیابی آگاهانه از اخلاقی بودن یا نبودن رفتار انسانها توضیح داد. البته این استدلالورزی با دلیلتراشی نباید مترادف دانسته شود. در استدلالورزی باید کسانی را که به ارزشهای اخلاقی بیباورند، به مرز باور بکشانیم. در نبود استدلالورزی، فریبکاری و خشونت جایگزین میشود.
او سپس از انواع رفتار ارتباطی شامل درونشخصی، بین شخصی و برون شخصی یاد کرد و گفت: رفتار اخلاقی در همه این حوزهها باید مبتنی بر منافع دیگران باشد. مثلاً باید با خودم روراست باشم و خودمحاسبهگری داشته باشم. در بقیه انواع ارتباط باید توجه داشته باشم که من تکلیف دارم و طرف ارتباط حق دارد. اخلاقی بودن یعنی دغدغه مسوولیت در برابر دیگران.