
هیچ متن دین مقدسی ما را به خشونت بیشتر ترغیب نمیکند
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: گروههای خشن، زاییده افکار خشن هستند، افکار خشن هم عمدتاً توسط دولتهای استکباری شکل میگیرد، چرا که آنها احساس کردند قدرتشان کمتر شده است، بنابراین افکار خشن را ترویج دادند.
تقریباً روزی نیست که نام «داعش» در رسانههای مختلف جهان مطرح نشود. فیلمهای وحشتناک جنایات این گروه، مشتمل بر سلاخیها و کشتار بیرحمانه افراد به مدد اینترنت دست به دست میشود و اتفاقا بسیار هم پر بازدیدند.
ابوبکر البغدادی، رهبر این گروه که به یکی از مخوفترین تشکیلات شبهنظامی جهان تبدیل شده بود در سال 2014 بر منبر مسجد موصل ایستاد و با ردا و دستاری سیاه رنگ خود را خلیفه تمام مسلمین جهان خواند، اعلام خلافتی که حتی از سوی سایر گروههای سلفی جهادی نیز مورد انتقاد جدی واقع شد.
جبهه مقاومت در این ماههای اخیر پیروزیهای ارزشمندی را در موصل، تعلفر و همچنین استان حماة در سوریه در محورهای عقیربات و دیرالزور داشته است، برای بررسی چرایی شکلگیری گروههای تندرو تکفیری و پیگیری پرونده اندیشهای «فکر تکفیر» با ابوذر ابراهیمیترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در محل دفتر کارش گفتوگو کردیم، وی وجود چنین خشونتهایی را ناشی از برداشتهای غلط و نادرست از متون مقدس برشمرد و حمایت استکبار از چنین تفکری را عامل حیات آنها دانست.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
ریشه برداشتهای ناصحیح از متون مقدس/خشونت جایگاهی در آموزههای ادیان الهی ندارد
*به عنوان سؤال نخست بفرمایید نقش ادیان ابراهیمی در ایجاد صلح جهانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
-هر دینی برای این است که انسان را به سعادتی که خداوند انتظار دارد، برساند. متأسفانه امروز با برداشتهای غلطی که از آموزههای دینی میشود و بر اساس آن اقداماتی صورت میگیرد، همچنین به دلیل غفلتهای پیدرپی که از حقیقت هستی در بین برخی پیروان ادیان اتفاق میافتد، جریان خشونتگرا در حال شکلگیری است، قطعاً معتقد هستم این خشونتهایی که از طرف پیروان بعضی ادیان در حال شکل گرفتن است، به همین دلیل است، زیرا هیچگاه دین کسی را به خشونت ترغیب نمیکند و بههیچوجه خشونت جایگاهی در آموزههای ادیان الهی ندارد.
در حالی که دین اسلام به ما توصیه میکند که ما حقوق حیوانات را در نظر بگیریم و پرندهای که در حال خواب است شکار نکنیم، مگر میشود ما را از توجه به انسان بازدارد. قطعاً مجازاتهایی در دین در قالب قوانین برای هر یک از رفتارهای مجرم وجود در یک چارچوب خاصی وجود دارد، فکر میکنم که اشخاصی که دست به خشونت میزنند. برای اینکه بتوانند یک اقدام به اصطلاح دینی انجام دهند، این گونه برداشتهای نادرست از دین را اتخاذ میکنند، در واقع اینها خشونت دینی نیست، بلکه خشونت علیه دین است و برای این است که دین مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گیرد.
پس خشونتی که متأسفانه امروز در اطراف ما رخ میدهد، خشونت انسان بر انسان نیست بلکه خشونت علیه خداوند است. یعنی فرد خشونتگرا تشخیص میدهد که وجودی را که خداوند به بشر عطا کرده است را برخلاف آن از انسان بگیرد. پس خشونت هر انسانی خشونت علیه خداوند است. با این وجود، ریشه این برداشتهای ناصحیح از متون مقدس را میشود این گونه تفسیر کرد که بعد از پیامبران سهم متون مقدس و امکان تفسیرهای متعددی از سوی عالمان به وجود آمد و اندک اندک رشتههایی حول کتابهای مقدس ایجاد شد، به همین خاطر اصحاب لغت در ساختار لفظی متون مقدس سعی کردند بفهمند الفاظ متون مقدس حاوی چه مفاهیمی و هر لفظی دارای چه معنایی است، اهل احکام و فقه هم به دنبال حکمی برای مکلفان و به دنبال برداشت قواعد عمومی از متون مقدس بودند. این اتفاق باعث شد هر گروهی برای اثبات حقانیت خود به دنبال استخراج مفاهیم باشند.
هیچ متن دین مقدسی ما را به خشونت بیشتر ترغیب نمیکند
*آیا بازگشت به دین نمیتواند در قرن 21 منجر به اتحاد جامعه بشری و به تبع آن رسیدن به صلح و امنیت جهانی شود که انسان از گذشته آرزوی آن را داشته است؟
- دین یک مجموعهای از آموزههای کلامی، احکام، اخلاقی و عرفانی است، بستگی دارد ما چه نگاهی داشته باشیم. مطالبی که درباره برداشت دین مطرح است را میتوان این گونه تشبیه کرد که چند نفر وارد باغ میشوند، یکی از آنها باغبان، دیگری متخصص گیهان دارویی، نفر سوم متخصص گلابگیری و نفر چهارم و پنجم شاعر و نقاش هستند. نگاه سه نفر اول به گلهای باغ نگاه عینی است و فقط با جسم گلها کار دارند اما نگاه شاعر و نقاش نگاه ذهنی است و به جسم گلها کاری ندارند. بر همین اساس شاعری مثل حافظ درباره باغ گل شعر میگوید، بنابراین نگاه ما به متون مقدس هم همین بوده است، بعضی نگاه عینی داشته و برخی دیگر فقط بر الفاظ متکی بودهاند، بعدها گروههایی بر فهم انجیل و قرآن کتابهایی نوشتند و تلاش کردند از ظاهر متون مقدس به باطن آن راه پیدا کنند.
پس نوع نگاهها به متون مقدس هم همین است، یک کسی که متخصص ادبیات عرب است و متنی عربی مانند قرآن را میخواند فکرش این است که روی ادبیات قرآنی کار کند یا کسی که متخصص علوم معانی و بیان است، او از نظر کلامی نگاه میکند، اما کسی که به دنبال فهم قرآن است، نوع نگاهش با افراد متفاوت است، فکر میکنم نگاههای عینی و ذهنی به دین مقدس و دریافتهای ظواهر برخی متون، موجب برداشتهای ناصحیح شده است، اگر ما از ظاهر متون مقدس به باطن آن عبور کنیم و فهم متون مقدس را داشته باشیم، متوجه میشویم که هیچ متن دین مقدسی ما را به خشونت بیشتر ترغیب نمیکند.
بنابراین بخشی از فهم ما از متون مقدس بستگی به فهم ما از حقیقت هستی دارد. نقش عقل و خرد که ادیان بر آن تأکید دارند در کجا ظاهر میشود؟ در آنجا که میتواند با استخراج قوانین از شریعت مثل انصاف، کرامت، عدالت و... را از فهم متون دینی به سمتی سوق دهیم که صاحب شریعت آن را ارائه کرده است تا از این طریق سعادت بشر فراهم شود.
افکار خشن عمدتاً توسط دولتهای استکباری شکل میگیرد
*با توجه به سابقه فعالیت فرهنگیتان، درمان و علاج این آشفتگی جهانی را چه میدانید؟ در واقع نقش فعالان فرهنگی در خاورمیانه در کاهش این تنشها چگونه ارزیابی میکنید؟
- درباره این خشونتهایی که اتفاق میافتد، نگاه ویژهای دارم، برخی افراد در آمریکا و اروپا فکر میکردند که اگر بتوانند به پیدایش گروههای تندرو و خشونتآفرین کمک کنند، میتوانند برای خودشان حاشیه امنی درست کنند، اما امروز متأسفانه این حرکتی که آنها انجام میدهند و افراد خشونتآفرین را تقویت میکنند، موجب شده که دود این آتش به سوی خودشان باز گردد، آنچه که موجب تعجب من شده این است که در کشورهای حاشیه ما برخی کشورها هستند کوچکترین نشانهای از دموکراسی در آنجا وجود ندارد، ولی آمریکا هیچ وقت به آنها ایرادی نمیگیرد و هیچ نکتهای را به آنها نمیگوید، اما دقیقاً وقتی در یک موردی نظرشان خلاف نظر آمریکا باشد، آمریکا از این ابزار دموکراسی علیه آنها استفاده و برخورد میکند، بنابراین اینها در دفاع از دموکراسی صادق نیستند، فکر میکنم گروههای خشن که امروز متأسفانه وجود دارند، زاییده افکار خشن هستند و افکار خشن عمدتاً توسط دولتهای استکباری شکل میگیرد، چرا که احساس کردند قدرتشان کمتر شده است، بنابراین افکار خشن را ترویج دادند، متأسفانه امروز هم افکار خشن را شاهد هستیم.
ناامن شدن عراق، سوریه و دیگر کشورها به سود جهان اسلام نیست
*ماههای اخیر شاهد پیروزیهای جبهه مقاومت در عراق و سوریه هستیم، تقریب میان مذاهب اسلامی برای رسیدن به آرامش و امنیت در خاورمیانه چقدر کارساز است؟
-قطعاً یک عدهای در این مناطق زندگی میکردند که دشمن به آنها حمله کرد، دشمنای که نه تنها در آنجا سابقه دارند، نه در آنجا ریشه دوانده و نه با فرهنگ آنجا آشناست، بنابراین اولین وظیفه ما این بود که به آن دولت مستقر کمک کنیم و دشمن را از آنجا دور کنیم، زیرا ناامن شدن عراق، سوریه و دیگر کشورها به سود جهان اسلام نیست و ما هم جزئی از جهان اسلام هستیم، هر چند برخی کشورهای عربی با حکومت این کشورها مخالف هستند و سکوت اختیار میکنند، اما همه در جهان بر اساس حقوق بینالملل میدانند دولتی که مستقر است اگر به آن حمله شود و کمک خواست، باید حمایت کنند، ایران نیز به درخواست این کشورها و به نیت کمک به آنها وارد شد و به همین خاطر منافع ملی آنها را منافع ملی خودش تلقی کرده و دفاع میکند، قطعاً مبارزه با اینها جزو ضروریات است و باید حتماً مقابله کرد، چرا که حق ندارند در سرزمین مردمی که بومی منطقه هستند، استقرار پیدا کنند. دقیقاً مانند قضیه فلسطین که عمده حرف ما این است که چرا از سرزمین خودشان میخواهید بیرون کنید.