
چهارده گیسو
عصر شیعه ـ محمدرضا آغاسی
چارده گیسوی در هم ریخته
چارده حبل فلک آویخته
چارده ماه فلک پرواز کن
چارده خورشید هستی سازکن
چارده پرواز در هفت آسمان
هر یکی رنگینتر از رنگین کمان
چارده الیاس در باد آمد
چارده خضر به امداد آمده
چارده کنعانی یوسف جمال
چارده موسی به سینای کمال
چارده نوح به دریا متصل
چارده روح جدا از آب و گل
چارده دریای مروارید جوش
چارده سیل سراپا درخروش
چارده گنجینه علم کدن
چارده شمشیر پولاد آب کن
چارده سر، چارده سردار دین
چارده تفسیر قرآن مبین
چارده پروانه افروخته
چارده شمع سراپا سوخته
چارده شیر شکر آمیخته
چارده شهد به ساغر ریخته
چارده سرمست بیجام و سبو
جرغه نوش از باده اسرار هو
چارده میخواره ساقی شد
«وجه ربک» گشته و باقی شده
بی سرو سامان توام یا حسین
بیسروسامان توام یا حسین!
دست به دامان توام یا حسین!
جان علی سلسله بندم مکن
گردم، از خاک بلندم مکن
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاک کند
تربت تو بوی خدا میدهد
بوی حضور شهدا میدهد
مشعر حق! عزم منا کردهای
کعبه شش گوشه بنا کردهای
تیر تنت را به مصاف آمدهست
تیغ سرت را به طواف آمدهست
چیست شفابخش دل ریش ما؟
مرهم زخم و غم و تشویش ما
چیست به جز یاد گل روی تو؟
سجده به محراب دو ابروی تو
بر سرنی زلف رها کردهای
با جگر شیعه چهها کردهای
برآنم که درک ولایت کنم
مبادا که ترک ولایت کنم
کنون خالی از عجب و خودبینیام
پر از شکر آوای آوینیام
الا ای عارفان بی مصارف!
جهالت پیشگان شبه عارف!
اگر فرهنگتان فرهنگ دین است
چرا آهنگستان کفر آفرین است
شما گر پیرو خط امامید
چرا دلسته میز و مقامید؟
که میدان داد این نوکیسهها را؟
حمایت کرد این ابلیسهها را؟
سرافرازان! برای سرفرازی
ضرورت دارد آیا برج سازی؟!
مسلمان نمایان تکنوکرات؟
رهاوردتان چیست جزمنکرات؟
شما گر نماینده مردمید
چرا مات و مبهوت و سردرگمید؟
شمایی که دین را به نان میدهید
کجا در ره عشق جان میدهید
نمایندگانی کز این امتند
خدا باور و تشنه خدمتند
اگر خشم دینی ملایم شود
بر این سرزمین غرب حاکم شود
ما را نظری به غیر الله مباد
در درگه عشق غیر از این راه مباد
هر چند به دست ما به جز آه نبود
از دامن اهل بیت کوتاه مباد