( 4.6 امتیاز از 559 )

عصر شیعه ـ با استفاده از روايات به طور عمده از دو گروه انتقام گرفته مي‌شود. اين دو گروه عبارتند از:

1 ـ دشمنان خداوند

رسول گرامي اسلام(ص) در حديث معراج، پس از بيان ديدن نور پيشوايان معصوم(ع) و آخرين جانشين خود در ميان آنها ‌فرمود: ... عرض كردم: «پروردگارا! اينان چه كساني هستند؟» خداوند فرمود:

ايشان پيشوايانند و اين قائم است؛ همو كه حلال مرا حلال مي‌كند و حرام مرا را حرام مي‌سازد و از دشمنان من انتقام مي‌گيرد... .2

احمدبن اسحاق گويد: بر امام عسكري(ع) وارد شدم و خواستم از جانشين پس از وي پرسش كنم؛ او آغاز سخن كرد و فرمود: اي احمدبن اسحاق! خداي تعالي از زمان آدم(ع) زمين را خالي از حجّت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالي از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مي‏كند و به خاطر اوست كه باران مي‏فرستد و بركات زمين را بيرون مي‏آورد.

گفتم: اي فرزند رسول خدا! امام و جانشين پس از شما كيست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالي كه بر شانه‏اش كودكي سه ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مي‏درخشيد. فرمود: اي احمدبن اسحاق! اگر نزد خداي تعالي و حجت‌هاي او گرامي نبودي، اين فرزندم را به تو نمي‏نمودم. او هم‌نام و هم‏كنيه رسول‌خدا(ص) است؛ كسي است كه زمين را آكنده از عدل و داد مي‏كند، همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد... .

احمدبن اسحاق گويد: گفتم: اي مولاي من! آيا نشانه‏اي هست كه قلبم به آن مطمئن شود؟

آن كودك به زبان عربي فصيح به سخن درآمد و فرمود: اي احمدبن اسحاق! منم بقيه‌الله در زمين خداوند و انتقام‌گيرنده، از دشمنان او؛ پس از مشاهده، جستجوي نشانه مكن! 3

2. قاتلان امام حسين(ع)

گرچه قاتلان امام حسين(ع) جز دشمنان خداوند نيستند، اما به‌طور ويژه به آنها اشاره شده است. امام صادق(ع) درباره انتقام از قاتلان امام حسين(ع) مي‌فرمايد: چون كار حسين(ع) چنان شد (اصحاب و جوان‌هايش كشته ‏شدند و خودش تنها ماند) که فرشتگان به سوي خدا شيون و گريه كردند و گفتند: با حسين برگزيده و پسر پيغمبرت چنين رفتاري كنند؟ پس خدا سايه حضرت قائم را به آنها نمود و فرمود: با اين انتقام او را مي‌گيرم.4

در پاره‏اي از روايات نيز آمده است: آن حضرت انتقام‌گيرنده خون تمامي امامان(ع) و مظلومان تاريخ است. فرات‌بن أحنف از امام صادق(ع) روايت كرده كه به نقل از پدران خود عليهم‌السلام فرمود:

در زمان خلافت اميرالمؤمنين(ع) آب فرات بالا آمد، پس آن حضرت و دو فرزندش حسن(ع) و حسين(ع) سوار شدند. چون گذرشان بر طايفه ثقيف افتاد، آنان گفتند: علي آمده است آب را به جاي خود بازگرداند. (فرو نشاند) پس حضرت فرمود: بدانيد به خدا قسم! من و اين دو فرزندم يقينا كشته خواهيم شد و بدون ترديد خداوند مردي از فرزندان من را در آخرالزمان برمي‏انگيزاند كه خونخواهي ما خواهد كرد.5

علاوه بر منتقم، يكي از القاب آن حضرت «مَوْتور» است. «مَوْتور» از نظر لغت به كسي گويند كه يكي از خويشاوندانش كشته شده؛ ولي خونبهاي او گرفته نشده است.6 در برخي روايات، از حضرت مهدي(عج) با عنوان «موتور بوالده»7 يا «موتور بابيه»8 ياد شده است؛ يعني كسي كه پدرش كشته شده و از خون او مطالبه و خونخواهي نشده است. مراد از پدر در اين روايت، ممكن است امام حسن عسكري(ع) يا امام حسين(ع) باشد يا اين‌كه جنس پدر است كه شامل همه امامان معصوم(ع) باشد.

در رواياتي چند، اين انتقام به اراده خداوند و به دست آن حضرت و در بعضي به آن حضرت نسبت داده شده است. در هر حال، تفاوتي نمي‌كند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگيرد يا اين‌كه خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگيرد، اين وعده‌اي است كه خداوند در قرآن فرموده است.

در كامل الزيارات‏ از امام صادق(ع) نقل كرده كه درباره آيه وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْل9 فرمود: او قائم آل محمد است؛ قيام مي‌كند و به انتقام از خون حسين‌بن علي، دست به كشتار مي‌زند... . 10

در اينجا مناسب است به جهت اهميت بحث انتقام، به مفهوم و انواع آن اشاره‌اي كنيم.

نكته: «حس انتقام‌گيري» يك اصل حياتي است كه خداوند آن را در وجود همه انسان‌ها به وديعه نهاده است؛ ليكن بهره‏وري از آن به تناسب مورد و كيفيت، احكام و وجوه گوناگوني دارد كه مي‏توان آن را به انتقام پسنديده مباح و ناپسند تقسيم كرد

انتقام گاه به انسان نسبت داده مي‏شود و گاه به خداوند. تفاوت اين دو در اين است كه انتقام‌هاي بشري، بيشتر در پي زياني است كه فرد بر اثر ناتواني از ناحيه دشمن ديده و به اين وسيله مي‏خواهد ناكامي و شكست خود را جبران كند! ازاين‏رو، گاه ضمن گرفتن انتقام، از حد ميانه‌روي بيرون رفته، مرتكب كارهاي ناروا و خلاف حق مي‏شود. اما انتقام الهي بر اثر آسيب‌ديدن خداوند يا براي تشفّي خاطر نيست؛ زيرا خداوند آسيب‏پذير نيست و تشفي خاطر در او راه ندارد، بلكه انتقام او به معناي كيفردادن گناهكاران براساس حق و عدالت است.

اقسام انتقام

«حس انتقام‌گيري» يك اصل حياتي است كه خداوند آن را در وجود همه انسان‌ها ـ حتي برخي حيوانات ـ به وديعه نهاده است؛ ليكن بهره‏وري از آن، به تناسب مورد و كيفيت احكام و وجوه گوناگوني دارد كه مي‏توان آن را به انتقام پسنديده، مباح و ناپسند تقسيم كرد:

الف ـ انتقام پسنديده و لازم: اسلام با هرگونه ظلم و تعدي به فرد يا جامعه مخالف است؛ ازاين‏رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امري ممدوح و گاه واجب مي‏شمارد. قرآن كريم در آيات 14و 15 سوره توبه به مسلمانان فرمان مي‏دهد با كافران و مشركان نبرد كنند تا ضمن رفع شرك و كفر از روي زمين، خشم مؤمنان ستمديده فرو نشسته و دل‌هاي آنان تشفي يابد.

شايد پسنديده بودن و وجوب انتقام در اين موارد، به اين سبب باشد كه اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود، موجب گستاخي آنان و پايمال‌شدن حقوق ديگران گشته و فساد و ناامني در جامعه گسترش مي‏يابد.

ب ـ انتقام مُجاز: اگر ستم و تجاوز، متوجه خود انسان باشد و انتقام‌گرفتن او پيامدي براي ديگران نداشته باشد، اين كار جايز و روا خواهد بود. به اين معنا كه انسان در اين‏گونه موارد، بين گرفتن انتقام از ظالم يا عفو او مخيّر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد، روا نيست؛ بلكه در مواردي جايز است كه اسلام اجازه آن را داده باشد.

ج ـ انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌هاي جاهلانه، دشمني‌هاي نابجا و همراه با تجاوز و تعدي باشد، ناروا و ناپسند است؛ زيرا در اين انتقام‌ها نه‌تنها حقي به دست نيامده و ظلمي برطرف نمي‏گردد، بلكه خود موجب پايمال‌شدن حقوق ديگران و منشأ ظلم و فساد مي‌شود و اين امر مذمومي است. اما انتقامي كه در قيام جهاني حضرت از آن ياد مي‌شود، انتقام پسنديده و لازم است.

پانوشت‌ها:
1 . عضو هيات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

2 . شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج1، ص252، ح2؛ نعماني، الغيبه؛ ص93.

3. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص384، ح1.

4. محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص465، ح6؛ طوسي، الامالي، ج2، ص33.

5. نعماني، الغيبه، ص140، ح1؛ نك: محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج2، ص8، ح1.

6. طريحي، مجمع‏البحرين، ج3، ص509.

7. نعماني، الغيبه، ص178، ح22.

8. همان، ص179؛ محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص322.

9. «و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وي قدرتي داده‏ايم، پس [او] نبايد در قتل زياده‏روي كند»: اسراء (17)، آيه 33.

10. ابن قولويه قمي، كامل الزيارات، ص63.

منبع» جام جم/ خدامراد سليميان

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر