
معرفی مصادیق روز وقایع کربلا موفقترین مضمون شعر عاشورایی است
عصر شیعه ـ ادبیات عاشورایی از قرنها پیش مورد توجه بوده و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیشتر بدان پرداخته شد. شعر عاشورایی اگرچه پیشگام و پربرگ و بار بوده، اما حوزه داستان نیز در سالیان گذشته پیشرفتهای مطلوبی داشته است؛ هرچند در قد و قواره شعر نبوده، ولی تلاشی را که در این حوزه صورت گرفته است، با توجه به نوپا بودن داستان در کشورمان، نباید نادیده گرفت.
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به همین منظور با سیدضیاءالدین شفیعی، شاعر و پژوهشگر ادبی، گفتوگویی انجام داده که در ادامه میآید:
ـ وجه تمایز شعر عاشورایی معاصر را با اشعاری که در گذشته توسط شاعران کهن سروده میشد، در چه میدانید؟
به نظر من آنچه این دو گروه را از هم متمایز میکند، قدیم و جدید بودن شاعران نیست. بر همین اساس من شعرهای عاشورایی را دستهبندی کردم که این دستهبندی اشعار از جهت محتوا انجام شده است.
آثار عاشورایی که تنها وصف صرف هستند، یعنی ماجرای عاشورا را فقط توصیف میکنند و نگاه روایتی به این قضیه دارند و تقدم و تأخر حوادث را مطرح میکنند و مقاتل و برخی از نظمهای دیگر در این دسته میگنجند، از جمله گروه اول هستند.
این گروه از اشعار یا سوگواره هستند، یعنی بعد از اینکه آن حادثه در یک سری از شعرها وصف و شرح داده شد، نسل بعدی شعرهای عاشورایی، نسل سوگوار است که مخاطبان خود را به گریستن دعوت میکند.
نسل دیگر هم، نسل ایهامی و نسل شعرهای کنایی هستند که در این نسل، اشاره صریح به واقعه عاشورا دیده نمیشود و از روی کنایات و اشارهها باید فهمید که اشعار درباره چه صحبت میکند. برای مثال در شعر «سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت» منظور سرهای بریده اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشوراست.
نسل چهارم اشعار عاشورایی نیز شعرهای هشداردهنده و زنهاردهنده هستند که مخاطبان را به درس گرفتن عملی دعوت میکنند و ممکن است نگاه کلی داشته باشند و جزئینگر نباشد. اهمیت این دسته چهارم شعرهای این است که بیدارکننده و هشیارکننده هستند.
در این گروه چهارم اشعار عاشورایی، شاعران مخاطبان خود را به اینکه ببینند در روزگار خودشان مصداق وقایع عاشورا چه کسانی هستند دعوت میکنند. آنها مخاطبان خود را به شناختن معاویهها و یزدها و شمرهای زمان دعوت میکنند.
از نظر من فارغ از اینکه شاعر عاشورایی جدید یا قدیمی باشد، تنها این دسته چهارم هستند که به کار میآیند و آن گروههای دیگر خدماتی را به شعر عاشورایی کردهاند، اما دوران آن شعرها سپری شده است.
تنها آن گروه چهارم اشعار است که به مخاطبان خود زنهار و هشدار میدهند و دعوت میکنند به اینکه زمان خود را با زمان نهضت عاشورا بسنجند، این اشعار امروز حائز اهمیت هستند. من هم تلاش کردم اشعار عاشورایی که دارم در همین مسیر چهارم قرار گیرد.
ـ با توجه به اینکه در حوزه شعر عاشورایی، جنبه احساسی و تأثربرانگیز بودن غالب است، آیا میتوان عناصر و مفاهیم این گروه را دارای وجه تربیتی و تعلیمی عمیق دانست؟
نمیدانم که اصلاً تعلیم و تربیت امروز وظیفه شعر است یا نه؟ چون تعلیم و تربیت امروز، دهها مدعی دولتی و غیردولتی و حکومتی و غیرحکومتی دارد. تصور میکنم که شعر، امروز وظایف تازهتر و معینتری پیدا کرده است که از جمله این وظایف معین، یکی بکرسازی و تعیین و شکل دادن سیر برای گروههای بزرگ و عظیم است. به نظر من شعر باید روی این وظیفه خود با دقت عمل کند. چون ممکن است متأثر از تعالیم دینی باشد یا هر گونه آبشخور فکری دیگر.
ـ ادبیات عاشورایی را در حوزه داستان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا شعر وجه غالب ادبیات عاشورایی است؟
بیتردید شعر پیشتر است، از دو نظر، یکی اینکه سابقه شعر در سرگروه ادبیات از سابقه گروههای دیگر مثل ادبیات داستانی بیشتر است. به این معنی که اگر حتی متن نمایشی تعزیه را اگر بر فرض جزء ادبیات داستانی بدانیم و اگر شعرهای روایی را نیز جزء ادبیات داستانی بدانیم، با این همه باز هم شعر اوج بهتری در این راستا پیدا کرده است.
این موضوع شاید به دلیل دقت و کثرت و اثرگذاری بیشتر باشد. چون یکی از تعاریفی که درباره شعر داریم و تعریف مدرنی از امام محمد غزالی است، این است که شعر متنی است یا صورتی از یک محتواست که نسبت به صورتهای دیگر همان محتوا تاثیرگذارتر باشد و چون شعر تاثیرگذارتر است، به همین دلیل پیشگامتر است.
ـ جلوهها و جنبههای ادبیات عاشورایی در حوزه دفاع مقدس چگونه بوده است؟
اتفاقاً یکی از دلایل من برای کاربردی کردن و کاربردی بودن و روزآمد کردن نهضت عاشورا، همین نسبت برقرار کردن میان رویداد نهضت عاشورا و دفاع مقدس است.
از این جهت شعرهای دفاع مقدس موفق هستند و میتوانند مردم را با نهضت عاشورا آشنا کنند؛ به این دلیل که عاشورا در جریان دفاع مقدس، نو و تجدید حیات کرد. به همین دلیل است که یکی از نسبتهای کاملاً برقرار میان سرشاخههای بزرگ شعر، سرشاخه میان ادبیات عاشورایی و ادبیات دفاع مقدس است که مردم آن را حس و لمس میکنند.
ـ انطباق مفاهیم شعر عاشورایی با منابع متقن تا چه میزان است؟
الان به نظر من انطباق دیگر نباید از دید تاریخی مورد توجه باشد. چون این انطباق سندی و تاریخی بارها در شعرهای وصفی و شعرهای مدحی درباره عاشورا به کرّات گفته شده است.
به نظر من شکل گفتن تاریخی و داستانی و روایی، محلی از توجه ندارد و الان باید روح و روحیه حاکم بر نهضت عاشورا را در ادبیات بیابیم که آن هم خیلی محل دعوا نیست و همه سر آن اشتراک دارند و سخنناپذیری و نپذیرفتن دین به معنای رعایت ظواهر آن در نهضت عاشورا که اتفاق افتاد، دین با همه ظواهر اجرا میشد، اما باطن دین جایش خالی بود.
بر مأذنهها اذان گفته میشد، نماز جمعه برپا بود، والی مسلمان بود و شعائر اسلامی انجام میشد به ظاهر. آنچه باعث شد امام حسین(ع) جانش را فدا کند، خالی شدن باطن دین بود. پس دعوت به باطن دین می تواند به عنوان اصل نهضت عاشورا مورد توجه باشد.
ایکنا