
با اینکه روی خاک تن بیسری حسین(ع) اما هنوز از همه عالم سری حسین(ع)
در این مراسم که با استقبال چشمگیر مشتاقان و علاقهمندان فرهنگ اهل بیت(ع) همراه بود، محمدرضا سرسالاری شاعر و پژوهشگر ادبی به ذکر برخی انحرافها در ادبیات و فرهنگ برگزاری آیینهای عاشورایی پرداخت.
وی حضور شعرا را به عنوان پیشقراولان عرصه فرهنگ عاشورا، مهمترین عامل روشنگری و ایجاد فضایی صحیح در نگرش بر واقعه عاشورا دانست و رسالت این قشر پیشرو فرهنگ را رسالتی بس خطیر دانست.
این مراسم با شعرخوانی غلامرضا شکوهی آغاز شد که برای حضرت اباالفضل(ع) سرود:
تا وادی خون سبوی خود را بردی
در کام عطش گلوی خود را بردی
بعد از تو فرات با لب خود میگفت:
ای آب تو آبروی خود را بردی
***
پس از وی محمدعلی سالاری عضو شورای شعر حرم مطهر رضوی، چنین سرود:
آب و عطش و فرات مدیون تو شد
سیراب نهال عشق از خون تو شد
در عشق چه کردهای که از دشمن و دوست
هر کس که تو را شناخت مجنون تو شد
در این مراسم مدیرعامل شرکت تعاونی نظام مهندسی ساختمان خراسان رضوي بر ضرورت برگزاری مراسم فرهنگی برای ایجاد روحیه تعهد و مبانی اسلامی و مذهبی هر چه بیشتر در میان جامعه مهندسان استان تأکید کرد.
مهندس احسان قاسمیان همچنین به مسایل فرهنگی و برگزاری مسابقات خوشنویسی و کتابت قرآن کریم که تا آذرماه فراخوان آن داده خواهد شد، و نیز به جشنواره عکاسی و نقاشی که فراخوان ارسال آثار آن متعاقباً اعلام خواهد شد اشاره کرد.
در ادامه مراسم، محمد جواد غفورزاده (شفق) نیز شعر زیبای خود را قرائت کرد:
ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی
ما محو تو هستیم تو حیران که هستی؟
خورشید که سرچشمه زیبایی و نور است
از میکده چشم تو آموخته مستی
از چارطرف محو تماشای تو هستند
هفتاد و دو آیینه توحید پرستی
پس از وی هاشم رضازاده شاعر جوان غزل خراسان، به شعرخوانی پرداخت:
با اینکه روی خاک تن بیسری حسین(ع)!
اما هنوز از همه عالم سری حسین(ع)
بر روی نیزه هم ز همه سرتری حسین(ع)
پا را از آفتاب فراتر گذاشتی
بر خاک تیره لاله پرپر گذاشتی
در ادامه پس از جلیل فخرایی، سعید تقی نیا نیز مثنوی پرشور عاشورایی خود را قرائت کرد:
کربلا صحنه جنگ است، نفر میخواهد
دیو شب آمده هفتاد و دو سر میخواهد...
کربلا را سبد و سفره و دکان نکنیم
شیعه را تشنه یک جرعه ایمان نکنیم...
کربلا خاک عزیزی است که حرمت دارد
یک نماز است که هفتاد و دو رکعت دارد
محمود یاوری زاوه شاعر پیشکسوت نیز غزلی زینبی و زیبا سرود:
اگر زینب پیام آور نمیشد
قیام کربلا باور نمیشد
پس از مهندس خوشدل، رضا رضایی، مریم دلدار بهاری، مجتبی فدایی و مریم اکبرزاده، مهندس اسفندیار جهانشیری، که خود میزبان این مراسم بود، با چند رباعی میزبانی خود را به تمام و کمال اجرا کرد:
آن دم که به رویت آب را میبستند
حتی به گمان سراب را میبستند
آن تیره دلان اگر که میشد آن روز
بر روی تو آفتاب را میبستند
***
آن گونه به عشق جان سپردن عجب است
در پیش عیال و اهل مردن عجب است
از خصم عجب ز سر جداکردن نیست
خورشید به روی نیزه بردن عجب است!