(
519
)
امتیاز از

شیعیان «امام کُش» نیستند
عصر شیعه ـ كتاب «ناگفتههايى از حقايق عاشورا»، با نگاهى نو، به حقايق و ناگفتههاى واقعه عاشورا پرداخته و ريشهها و علتهاى رخداد اين حادثه، وقايع و پيشامدهاى آن و آثار و پيامدهاى آن را در تاريخ اسلام بررسى كرده...
و به پارهاى از شبهات و پرسشها در اين زمينه پاسخ داده است و در اين راستا به حقايقى از اين واقعه مهم دست يافته و ناگفتههايى را كه تاكنون به اين شكل مطرح نشده، بيان كرده است.
نويسنده در آغاز اين كتاب با بيان اينكه: «واقعه كربلا و شهادت حضرت سيّدالشهدا(ع) از مهمترين قضاياى تاريخى است كه در عقايد مسلمانان نقش بسزايى داشته و گستردگى ابعاد آن همواره براى دانشمندان و انديشمندان شگرف بوده است»، بر اين باور است كه: «به طور كلى مىتوان اين واقعه را از سه جهت مورد كنكاش و بررسى قرار داد:
1. ريشهها و علّتهاى رخداد اين واقعه؛
2. وقايع پيش آمده در حادثه كربلا؛
3. پیامدها، آثار و توابع اين واقعه در تاريخ اسلام و جوامع بشرى».
آن گاه در ادامه مينويسد: هر كدام از اين جهات، ابعاد و زواياى مختلفى دارد كه اين نوشتار، بعضى از آنها را بررسى خواهد كرد و در ضمن، به پارهاى از شبهات و پرسشها درباره واقعه كربلا پاسخ خواهد داد.
به باور نويسنده، «اين اثر، نه نقد بر گفتار كسى است و نه ردّ بر فرد ديگر؛ بلكه تحقيقاتى است كه درباره ابعاد اين واقعه انجام شده و از آن نتايجى به دست آمده» كه به زعم ايشان: «مىتوان گفت، تا به حال به آن نپرداختهاند. از اين رو، اين اثر، «ناگفتههايى از حقايق عاشورا» نام دارد».
وي در توضيح روش خود در اين كتاب، مينويسد: «اين بحث به همان روش بزرگان و علماى مذهب ما ارایه خواهد شد؛ راهى كه از گذشته دور تاكنون در رويارويى با مسایلِ مربوط به اهل بيت(ع) پيمودهاند؛ يعنى همان روش دفاعى و رفع شبهه».
به باور آيت ا... سیدعلی حسینی ميلاني، «همواره علماى ما مبانى تشيع را بيان كرده و قضاياى تاريخى را توضيح دادهاند و در ضمن، پاسخگوی تهاجمهای ديگران نيز بودهاند. آنان در گفتار و نوشتار خود بيشتر مدافع بودهاند و هستند و دشمنان مذهب ما همواره با طرح گفتارهايى، به مبانى اصيل ما حمله مىكردهاند و در مقابل، علماى ما پاسخگوى آنها بودهاند».
در اين كتاب ميخوانيم: از مواردى كه همواره بهانهجويان به آن بهانه به مذهب ما تهاجم نمودهاند، واقعه كربلا و عاشوراى سيّدالشهدا(ع) است.
از همان محرم سال 61 هجرى كه اين واقعه پيش آمد، ائمّه اطهار(ع) و شيعيان اهل بيت به پيروى از رهبران خود، همواره اين روز بزرگ را زنده نگه داشتهاند. البته بنيانگذار مراسم عزادارى سيّدالشهدا(ع) ، خود رسول ا...(ص) بودهاند كه احاديث شيعى و سنّى در اين مسأله بيش از حد تواتر است.
از طرفى، دشمنان و مخالفان ما همواره سعى كردهاند كه اين روز فراموش شود و آثار و تبعات آن از بين برود. در واقع، به همان ميزان كه ائمّه و ديگر افراد خاندان رسالت كوشش كردهاند تا اين روز باقى بماند و به بقاى آن اهتمام ورزيدهاند، دشمنان به گونههاى مختلف كوشيدهاند تا آثار اين واقعه از ميان برود و اين روز فراموش شود. بنابراين، روز عاشورا، روز تعامل و تقابل دو جبهه شده است. جبههاى كه مىخواهد اين روز باقى بماند و جبهه ديگرى كه هدفش از بين بردن اين روز مهم و تاريخى است.
وي در ادامه با اشاره به تلاشهاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم و اينكه برخى از دشمنان، همواره براى فراموشى اين واقعه عظيم تاريخى كوشيدهاند، به شيوههاي گوناگوني كه برخى علماى عامّه در كتابها و نوشتههايشان، به كار مىبرند تا مانع حيات و جاودانى واقعه عاشورا و عزادارى سيّدالشهدا(ع) شوند، اشاره كرده و نمونههايي از اين شيوهها؛ از قبيل: شيوه عرفان و تصوّف، شيوه تقدّس و پرهيزگارى و شيوه تكذيب را بيان ميكند.
وی به يكي از شبهات مطرح درباره حادثه عاشورا اشاره و بيان مىكند: «شيعيان، حسين بن على(ع) را به عراق دعوت كردند و به عهد و دعوت خود بىوفا شدند و خودشان، حسين را به قتل رساندند! و يزيد، تنها به عبيدا... بن زياد نامه نوشت و دستور داد كه از ورود حسين بن على(ع) به عراق و كوفه و تأسيس حكومت در آن جا جلوگيرى كند. پس يزيد نقشى در شهادت حسين بن على(ع) نداشته و اين خود شيعيان بودند كه او را به شهادت رساندند!»، به اين مطلب اشاره ميكند كه اين كساني كه اين شبهه را مطرح كردهاند، براى اثبات اين سخن، كتابى را با عنوان «مَن هم قتله الحسين»؟ (چه كسانى حسين را به قتل رساندند؟) تأليف كرده و شيعيان را خطاب مىكنند و مىگويند: شما شيعيان كه خود حسين را كشتيد، چرا براى او عزادارى مىكنيد؟!
آيت ا... حسيني ميلاني در مقام پاسخ بر آمده و ميگويد: «شيعيان كوفه در شهادت حضرت سيّدالشهدا(ع) نقشى نداشتهاند. بنا بر تحقيق و پژوهشها، فرماندهان لشكر عمر سعد در كربلا، يا از بنی اميّه بودهاند يا از خوارج و يا گروهى كه از شام آمده بودهاند. شواهدى وجود دارد كه افرادى، هشت روزه مسير دمشق تا كوفه را طى نمودهاند تا خود را به كربلا برسانند».
وي آن گاه و در سه بخش مجزا و مفصل به نقش معاويه در شهادت سيدالشهدا(ع) ؛ نقش يزيد بن معاويه در واقعه عاشورا؛ و نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين(ع) ميپردازد. سپس در بخش پايانى، نكاتى را درباره وقايع پس از عاشورا يادآور شده و مينويسد: « حوادثى پس از واقعه كربلا در عالم هستى رخ داده كه ذكر آن مطالب، ايمانِ مؤمنان را تقويت مىكند و تشكيك منافقان را برطرف مىسازد».
سرانجام به باور آيت ا... حسيني ميلاني: «آن روزى كه واقعه عاشورا واقع شد، نه معاويه، نه يزيد، نه بنی اميّه و هيچ كس ديگر فكر نمىكرد كه اين واقعه و نتايج آن به ضرر بنی اميّه و پيروانشان و به پيروزى مكتب اهل بيت(ع) بينجامد. از اين رو، اقامه عزادارى و برپايى مراسم عزاى سيّدالشهدا(ع) و اصحابشان وظيفه همه شيعيان است و ما مأمور هستيم كه احترام اين روز را نگه داريم و اين امر از واجبات ماست. هر كس در هر مقام و شأن و جايگاهى، آن اندازه كه مىتواند، بايد در اين راه و بنا بر وظيفهاش سعى و كوشش كند. روشن است كه عزادارى، احكام و آدابى دارد كه مردم بايد از ديدگاه مراجع خود پيروى كنند و بايد در محدوده شرع و جهات شرعى گام بردارند».
و به پارهاى از شبهات و پرسشها در اين زمينه پاسخ داده است و در اين راستا به حقايقى از اين واقعه مهم دست يافته و ناگفتههايى را كه تاكنون به اين شكل مطرح نشده، بيان كرده است.
نويسنده در آغاز اين كتاب با بيان اينكه: «واقعه كربلا و شهادت حضرت سيّدالشهدا(ع) از مهمترين قضاياى تاريخى است كه در عقايد مسلمانان نقش بسزايى داشته و گستردگى ابعاد آن همواره براى دانشمندان و انديشمندان شگرف بوده است»، بر اين باور است كه: «به طور كلى مىتوان اين واقعه را از سه جهت مورد كنكاش و بررسى قرار داد:
1. ريشهها و علّتهاى رخداد اين واقعه؛
2. وقايع پيش آمده در حادثه كربلا؛
3. پیامدها، آثار و توابع اين واقعه در تاريخ اسلام و جوامع بشرى».
آن گاه در ادامه مينويسد: هر كدام از اين جهات، ابعاد و زواياى مختلفى دارد كه اين نوشتار، بعضى از آنها را بررسى خواهد كرد و در ضمن، به پارهاى از شبهات و پرسشها درباره واقعه كربلا پاسخ خواهد داد.
به باور نويسنده، «اين اثر، نه نقد بر گفتار كسى است و نه ردّ بر فرد ديگر؛ بلكه تحقيقاتى است كه درباره ابعاد اين واقعه انجام شده و از آن نتايجى به دست آمده» كه به زعم ايشان: «مىتوان گفت، تا به حال به آن نپرداختهاند. از اين رو، اين اثر، «ناگفتههايى از حقايق عاشورا» نام دارد».
وي در توضيح روش خود در اين كتاب، مينويسد: «اين بحث به همان روش بزرگان و علماى مذهب ما ارایه خواهد شد؛ راهى كه از گذشته دور تاكنون در رويارويى با مسایلِ مربوط به اهل بيت(ع) پيمودهاند؛ يعنى همان روش دفاعى و رفع شبهه».
به باور آيت ا... سیدعلی حسینی ميلاني، «همواره علماى ما مبانى تشيع را بيان كرده و قضاياى تاريخى را توضيح دادهاند و در ضمن، پاسخگوی تهاجمهای ديگران نيز بودهاند. آنان در گفتار و نوشتار خود بيشتر مدافع بودهاند و هستند و دشمنان مذهب ما همواره با طرح گفتارهايى، به مبانى اصيل ما حمله مىكردهاند و در مقابل، علماى ما پاسخگوى آنها بودهاند».
در اين كتاب ميخوانيم: از مواردى كه همواره بهانهجويان به آن بهانه به مذهب ما تهاجم نمودهاند، واقعه كربلا و عاشوراى سيّدالشهدا(ع) است.
از همان محرم سال 61 هجرى كه اين واقعه پيش آمد، ائمّه اطهار(ع) و شيعيان اهل بيت به پيروى از رهبران خود، همواره اين روز بزرگ را زنده نگه داشتهاند. البته بنيانگذار مراسم عزادارى سيّدالشهدا(ع) ، خود رسول ا...(ص) بودهاند كه احاديث شيعى و سنّى در اين مسأله بيش از حد تواتر است.
از طرفى، دشمنان و مخالفان ما همواره سعى كردهاند كه اين روز فراموش شود و آثار و تبعات آن از بين برود. در واقع، به همان ميزان كه ائمّه و ديگر افراد خاندان رسالت كوشش كردهاند تا اين روز باقى بماند و به بقاى آن اهتمام ورزيدهاند، دشمنان به گونههاى مختلف كوشيدهاند تا آثار اين واقعه از ميان برود و اين روز فراموش شود. بنابراين، روز عاشورا، روز تعامل و تقابل دو جبهه شده است. جبههاى كه مىخواهد اين روز باقى بماند و جبهه ديگرى كه هدفش از بين بردن اين روز مهم و تاريخى است.
وي در ادامه با اشاره به تلاشهاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم و اينكه برخى از دشمنان، همواره براى فراموشى اين واقعه عظيم تاريخى كوشيدهاند، به شيوههاي گوناگوني كه برخى علماى عامّه در كتابها و نوشتههايشان، به كار مىبرند تا مانع حيات و جاودانى واقعه عاشورا و عزادارى سيّدالشهدا(ع) شوند، اشاره كرده و نمونههايي از اين شيوهها؛ از قبيل: شيوه عرفان و تصوّف، شيوه تقدّس و پرهيزگارى و شيوه تكذيب را بيان ميكند.
وی به يكي از شبهات مطرح درباره حادثه عاشورا اشاره و بيان مىكند: «شيعيان، حسين بن على(ع) را به عراق دعوت كردند و به عهد و دعوت خود بىوفا شدند و خودشان، حسين را به قتل رساندند! و يزيد، تنها به عبيدا... بن زياد نامه نوشت و دستور داد كه از ورود حسين بن على(ع) به عراق و كوفه و تأسيس حكومت در آن جا جلوگيرى كند. پس يزيد نقشى در شهادت حسين بن على(ع) نداشته و اين خود شيعيان بودند كه او را به شهادت رساندند!»، به اين مطلب اشاره ميكند كه اين كساني كه اين شبهه را مطرح كردهاند، براى اثبات اين سخن، كتابى را با عنوان «مَن هم قتله الحسين»؟ (چه كسانى حسين را به قتل رساندند؟) تأليف كرده و شيعيان را خطاب مىكنند و مىگويند: شما شيعيان كه خود حسين را كشتيد، چرا براى او عزادارى مىكنيد؟!
آيت ا... حسيني ميلاني در مقام پاسخ بر آمده و ميگويد: «شيعيان كوفه در شهادت حضرت سيّدالشهدا(ع) نقشى نداشتهاند. بنا بر تحقيق و پژوهشها، فرماندهان لشكر عمر سعد در كربلا، يا از بنی اميّه بودهاند يا از خوارج و يا گروهى كه از شام آمده بودهاند. شواهدى وجود دارد كه افرادى، هشت روزه مسير دمشق تا كوفه را طى نمودهاند تا خود را به كربلا برسانند».
وي آن گاه و در سه بخش مجزا و مفصل به نقش معاويه در شهادت سيدالشهدا(ع) ؛ نقش يزيد بن معاويه در واقعه عاشورا؛ و نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين(ع) ميپردازد. سپس در بخش پايانى، نكاتى را درباره وقايع پس از عاشورا يادآور شده و مينويسد: « حوادثى پس از واقعه كربلا در عالم هستى رخ داده كه ذكر آن مطالب، ايمانِ مؤمنان را تقويت مىكند و تشكيك منافقان را برطرف مىسازد».
سرانجام به باور آيت ا... حسيني ميلاني: «آن روزى كه واقعه عاشورا واقع شد، نه معاويه، نه يزيد، نه بنی اميّه و هيچ كس ديگر فكر نمىكرد كه اين واقعه و نتايج آن به ضرر بنی اميّه و پيروانشان و به پيروزى مكتب اهل بيت(ع) بينجامد. از اين رو، اقامه عزادارى و برپايى مراسم عزاى سيّدالشهدا(ع) و اصحابشان وظيفه همه شيعيان است و ما مأمور هستيم كه احترام اين روز را نگه داريم و اين امر از واجبات ماست. هر كس در هر مقام و شأن و جايگاهى، آن اندازه كه مىتواند، بايد در اين راه و بنا بر وظيفهاش سعى و كوشش كند. روشن است كه عزادارى، احكام و آدابى دارد كه مردم بايد از ديدگاه مراجع خود پيروى كنند و بايد در محدوده شرع و جهات شرعى گام بردارند».