( 4.2 امتیاز از 34 )

با خودم مرور می کنم آن روزی را که جبرئیل به رسول خدا(ص) خبر از فرزندی برای فاطمه(س) داد که تشنه و مظلوم توسط امتش شهید می شود و حالا نبی خدا(ص) می بایست این خبر را به ام ابیها(س) بدهد. فاطمه(س) خبر را که شنید دلش زیر و رو شد و گفت: من نیازی به چنین فرزندی ندارم. پدر برایش بیشتر توضیح داد و گفت از اینکه خداوند سلام رسانده و فرموده که اگر فرزند تو شهید شود، امامت و ولایت و وصایت در نسل تو قرار خواهد گرفت و اینگونه فاطمه(س) راضی شد به رضای خدا.(1)

و دوباره چیزی ذهنم را به خودش مشغول می کند. اینکه فاطمه(س) در دوران بارداری حتی تا خود لحظه وضع حملش، دلش آرام نبود و کراهت داشت از به دنیا آمدن حسین(ع). یاد سخن امام صادق(ع) می افتم که فرمودند: آيا در دنيا مادرى را ديده ‏ايد كه فرزندى به دنیا آورد و از آن كراهت داشته باشد، البته اين كراهت به خاطر اين بود كه حضرت(س) مى‏ دانستند كه اين مولود عنقريب كشته خواهد شد و پروردگار عالم در این آیه چه خوب گفت حال فاطمه(س) را: 

«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»؛« و انسان را [نسبت‏] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و بار برداشتن و از شير گرفتنِ او سى ماه است ... ».(2)

با خودم می گویم، فاطمه(س) تنها مادری بود که در زمان حیاتش یک دل سیر برای فرزند بی کفنش اشک ریخته و غصه خورده بود.

مادر حسین(ع) در صحرای محشر

اما همه چیز در همین دنیا تمام نمی شود. بگذار برایت کمی از قیامت بگویم...
قیامت که برپا شود، حضرت فاطمه زهرا(س) در حالى وارد صحراى محشر مى ‏شود كه گروهى از زنان شيعيان دور ایشان را گرفته اند. به دخت نبی(س) گفته مى ‏شود: داخل بهشت شو. حضرت زهرا(س) مى‏ فرمايد: وارد بهشت نمى ‏شوم تا بدانم بعد از من با فرزندانم چه عملى انجام داده ‏اند. به آن حضرت(س) مى‏ گويند: در ميان جمعيت قيامت نگاه كن. وقتى نظر مى‏ كند، نگاهش به امام حسين (ع) كه با بدن بى‏ سر ايستاده، می افتد. حضرت زهرا(س) فرياد مى ‏زند و می فرماید: «اى فرزند مظلوم من! اى ميوه قلب محزون من». 
رسول خدا(ص) و ملائکه از فریاد او، فریاد می زنند. در این لحظه خداوند قهار غضب می کند و دستور می دهد تا قاتلين امام حسين(ع) و آن افرادى را كه حامل قرآن و تارك اهل بيت پيغمبر بوده ‏اند در آتش «هبهب» را كه مدت هزار سال افروخته ‏اند تا سياه شده و هرگز نسيمى داخل آن نشده، وارد شوند. وقتى داخل آتش شوند آتش نعره ‏اى مى‏ زند و آنان ناله و زارى مى ‏نمايند، آتش مى‏ خروشد و آنان هم به خروش مى‏ آيند، آتش زبانه مى‏ كشد و ايشان به زبان فصيح مى‏ گويند: «پروردگارا! به چه علت آتش را قبل از بت پرستان به ما مسلط كرده ‏اى؟! خطاب مى ‏رسد: كسى كه از روى جهالت عملى را انجام دهد با آن كسى كه بداند و عملى را انجام دهد، فرق دارد.»(3)

دست به دامان حضرت زهرا(س) شوید

خونخواهی حسین(ع) به همین جا ختم نمی شود. در صحرای محشر، مادرش، فاطمه زهرا(س) پیراهن خون آلود حسین(ع) را به دست می گیرید و رو به پروردگار عالم می گوید: بار خدايا! اين پيراهن فرزند من حسين است، تو مى‏ دانى با او چه عملى انجام دادند.

پس از آن از طرف خداوند رئوف خطاب مى‏ رسد: من هر عملى كه موجب خشنودى تو باشد، انجام خواهم داد. حضرت زهرا(س) می گوید: «پروردگارا انتقام مرا از قاتلين فرزندم بگير.»

و چه بد لحظه ایست آن زمان که دشمنان و قاتلان حسین(ع) را به بدترین عذاب ها عقاب می کنند.

و ندا می رسد که ای فاطمه(س) حاجت خویش را بخواه و مادر مگر چه می خواهد غیر از دیدار فرزندانش را و در این لحظه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در حالی که خون از رگ های حسین(ع) می ریزد، سمت مادر می آیند.

بار دیگر فاطمه(س) انتقام خون پسرش را از خدا می خواهد و در این زمان علاوه بر قاتلان و دشمنان آن حضرت(ع) عده ای دیگر نیز وارد آتش می شوند. آنان زبان به شکایت باز می کنند که ما اصلاً در زمان شهادت حسین(ع) در دنیا نبودیم، پس به چه جرمی ما را مجازات می کنید و ندایی می آید که سختگيرى ايشان بر دوستان حسين(ع) از جنگيدن پدرانشان با خود حسين(ع) شديدتر بوده است.

پس جبرئیل بار دیگر از حضرت زهرا(س) حاجتش را می پرسد و مادر در آن لحظه به شیعیانش فکر می کند و می گوید: «پروردگارا! من شيعيان خود را مى‏ خواهم.»
خداوند رئوف مى‏ فرمايد: «من گناه آنان را آمرزيدم.» و دوباره مادر مى‏ گويد: «بار خدايا! من شيعيان خود و دوستان ايشان را مى‏ خواهم.»

خداوند سبحان مى‏ فرمايد: «برو و هر كدام از آنان را كه دست به دامن تو شود، وارد بهشت كن!»
در آن روز عموم خلايق آرزو مى‏ كنند: كاش از شيعيان و دوستان فاطمه بودند! 

حضرت زهرا(س) با شيعيان و دوستان و فرزندانش و شيعيان على(ع) در حالى حركت مى ‏كند كه خوف و ترسی در دلشان نیست، عورت‏هاى آنان پوشيده شده و سختى‏ هاى قيامت‏ بر ايشان آسان مى ‏شود. مردم عموماً در آن روز تشنه ‏اند ولى آنها سيراب خواهند بود.

حالا فاطمه(س) و همراهانش بر در بهشت رسیده اند و دوازده هزار حوريه به استقبال آنان مى‏ شتابند. آنان ظرفهايى از نور در دست دارند و بر ناقه‏ هايى از نور سوارند كه جهاز آنها از طلاى زرد و ياقوت خواهد بود. مهار آنها از مرواريد تازه، ركاب آنها از زبرجد سبز، در ميان جهاز هر ناقه ‏اى يك بالش از سندس و استبرق بهشتى است.
و چون فاطمه(س) وارد بهشت شود، همه بهشتیان شاد می شوند و به یکدیگر بشارت می دهند و پيامبران از آدم تا خاتم به زيارت مادر حسین(س) می آیند.

و خانه ی شيعيان دخت نبی(س)، خانه ‏هايى از جواهر الوان بر فراز ستونهايى از نور است. آنان در آن هنگامه ‏اى كه مردم مشغول حساب هستند، دائما به نعمت‏هاى بهشتى متنعّم خواهند بود.(4)

 
پی نوشت:
1. کامل الزیارات، ابن قولویه، ترجمه ذهنی، ص170.
2. همان، ص166
3. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه روحانى، ص: 848 
4. همان
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر