
«ابوالاحرار»؛ اثری مهجور با مضمون عاشورا
کتاب «ابوالاحرار» اثر آیتالله کرمی در تحلیل عاشورای حضرت اباعبدالله(ع) و وقایع آن روزگار است که روش آن میتواند الهامبخش پژوهشگران و خطیبان و نقش آن در تهذیب انسان و رشد تعقل باشد؛ اثری که متأسفانه چندان در میان محققان این حوزه شناخته شده نیست.
کتاب «ابوالاحرار حسین بن علی(ع)» چنانکه از نامش پیداست، کتابی با موضوع حضرت اباعبدالله(ع) و عاشوراست که علامه شیخ محمد کرمی، یکی از علمای استان خوزستان، آن را به زبان عربی تألیف کرده است.
آیتالله محمد کرمی در سال ۱۳۴۰ هجری قمری در نجف متولد شد و درهمانجا تحصیل کرد. او در سنین جوانی از نجف به قم مهاجرت کرد و حدود ۳۰ سال در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس وتألیف مشغول شد و سرانجام به اهواز بازگشت. او صاحب تألیفات متعددی در حوزه ادبیات عرب، تاریخ اسلام، اصول، فقه، شرح نهجالبلاغه و تفسیر قرآن است.
کتاب «ابوالاحرار حسین بن علی(ع)» از آثار او در حوزه تاریخ اسلام است که در سال ۱۴۳۲ هجری قمری فرزند علامه (شیخ ناصر کرمی) آن را منتشر کرد و کتاب با مقدمه فرزند علامه آغاز میشود.
آنچه در این کتاب میخوانیم ویژه فرد و ملت خاصی نیست
«ابوالاحرار» شامل یک مقدمه ۷۵ صفحهای و ده فصل است. مقدمه آیتالله بحث عالمانهای در باب مفهوم بشریت و جایگاه عقل و عوامل بروز رفتارهای به دور از تعقل در جامعه انسانی است. علامه شیخ محمد کرمی در این مقدمه از امام حسین(ع) به عنوان چراغ راه و نشانه آزادگیهای واقعی یاد می کند، چراکه نهضت او حرکتی یگانه در تمام تاریخ است. او میگوید آنچه در این کتاب میخوانیم ویژه فرد و ملت خاصی نیست، بلکه بحثی است که لازمه تحقق جامعهای است که براساس شرافت و عقل سلیم امور خود را به پیش میبرد.
روش علامه در تحلیل واقعه کربلا و چینش مقدمات برای تببین عقلی این واقعه جالب توجه است. از نظر علامه کرمی، مفهوم بشریت، درک نیکیها و به کارگیری آنها در زندگی و طرد بدیها از ساحت انسان است. به اعتقاد او بشریت باید برای خود راه امنیت، سلامت و آزادی فکری را به منظور ایجاد جامعه برتر ترسیم کند و عقول بشری در این معیار با یکدیگر اختلاف ندارند.
او پس از تبیین مفهوم بشریت که مبنای آن را تعقل می داند، میگوید: اگر فضا برای عقل بشری مهیا باشد وجود را بر فنا، آسایش را بر رنج، برادری را بر دشمنی، آزادگی را بر بردگی، سلامت را بر بیماری، امانت را بر خیانت، راستی را بر دروغ، تواضع را بر تکبر و در کل آنچه را زندگی بر اساس آن بنا نهاده میشود بر عوامل مخلّ آن ترجیح میدهد و این نوع تعقل در میان همگان مشترک است، اما متأسفانه در عمل چنین نیست و آنچه در بین انسانها تقابل ایجاد کرده و آنها را به دو جبهه حق و باطل تقسیم کرده نه تعقل متفاوت، بلکه مزاحمت نفس است.
جایگاه عقل در مقابله میان نمادهای حق و باطل در قرآن
نویسنده کتاب «ابوالاحرار» در ادامه بحث بسیار ارزشمندی را در باب جایگاه عقل در مقابله میان نمادهای حق و باطل در قرآن طرح میکند؛ او تقابل هابیل و قابیل، حضرت نوح با قوم خود، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت ابراهیم، حضرت شعیب، حضرت لوط، حضرت موسی و حضرت عیسی را با مردم معاصرشان بررسی میکند و در ادامه جایگاه عقل را در تقابل میان حضرت محمد(ص) و ابوجهل، میان حضرت علی(ع) و معاویه و بین امام حسین(ع) و یزید تحلیل میکند و بیان میکند: عقل در اصل وجود خود یکی است و اگر در مسیر دچار اختلاف و تفاوت میشود، به خاطر مزاحمت نفس مادی است. اگر انسان از هوای نفس پیروی کند، عقل را مغلوب خود میسازد و این عناد و ضدیت با عقل از عواملی چند نشئت میگیرد که اصرار بر جهل، توهم جاه و مقام و طمع از جمله آنهاست.
کتاب «ابوالاحرار» تحلیلی عقلی و تاریخی از رفتارهای بشری، زمینههای بروز انحرافات در تاریخ اسلام و واقعه عاشوراست. علامه در ادامه مقدمه خود واقعیت جامعه قبل از اسلام و انحرافاتی که رسول خدا(ص) با آن مواجه بود ترسیم میکند. پس از آن به سقیفه می پردازد و براساس روایات تاریخی اظهار میکند که اصل حرکت سقیفه برخاسته از انگیزه های نفسانی، غرضهای شخصی و رقابتهای دنیایی بود(ص ۵۲ کتاب). او همچنین مینویسد که از همان روزهای اولِ سقیفه، دین حقیقت و ماهیت خود را گم کرد(ص ۶۰ کتاب).
این محقق تاریخ اسلام در توضیح مقدمات جنگ جمل(ص ۷۸ کتاب) مینویسد: اتفاقاتی مثل سقیفه و شورای چندنفره اتفاقاتی را رقم زد که اثر آنی در دوره رسالت نداشت، اما زمینهساز ضعف ایمان و نفوس شدند، به گونهای که راه دروغ بستن و جعل حدیث و تاریخ و فلسفه تاریخ را گشود.
نقش انسانهای کامل و شایسته در بیداری اکثریت مردم
فصل اول کتاب تحلیلی درباره رفتارهای بشری، نقش انسانهای کامل و شایسته در بیداری اکثریت مردم و بیان نمونههایی از آن در دوره پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) است. فصل دوم انگیزهها و عوامل نهضت و فصل سوم نشانههای آغاز انقلاب حسینی است. فصل چهارم خلافت و حکومت و صلاحیت یزید نام دارد، زیرا در آن آیتالله کرمی به سه سؤال پاسخ میدهد، سؤال اول: خلافت چیست و مستلزم چه صلاحیتهایی است؟ سؤال دوم: یزید کیست؟ و سؤال سوم: امام حسین(ع) کیست؟ او در پاسخ به سؤال اول علم بر مصالح و مفاسد، تسلط بر نفس، توانایی بر ایجاد اتحاد و پرهیز از تفرقه، بینیازی از تملق و تسلیمناپذیری در برابر تهدیدات، ورع و… را از خصوصیات لازم برای خلیفه می داند. او در پاسخ به دو سؤال دیگر نیز بحثهای تحلیلی ارائه میکند و در معرفی یزید با اشاره به فضایی که در آن رشد یافت اظهار میکند که او در ایام کوتاه قدرتش جرایمی مرتکب شد که نه تنها در تاریخ اسلام، بلکه در تاریخ بشریت هم بیسابقه است(ص ۱۴۳ کتاب). او در فصل پنجم به موضوع عاشورا و انگیزههای قیام حضرت اباعبدالله(ع) میپردازد.
تحلیل بدیع وقایع تاریخی در کتاب ابوالاحرار
روش علامه در کتاب ابوالاحرار به این صورت است که یک گزارش تاریخی از وقایع آن دوره ارائه میدهد و پس از آن به تحلیل دقیق حوادث، شخصیتها و رفتارها میپردازد.
در خلال این تحلیلها علامه کرمی نکاتی را براساس متون تاریخی استخراج کرده که در نوع خود بدیع و نوآورانه است. برای مثال او با اشاره به رفتار روشنگرانه امام حسین(ع) در حرکت به سمت عراق که همراهان را متوجه خطر پیش روی کاروان میسازد، رفتار حضرت اباعبدالله(ع) را صادقانه و شجاعانه توصیف میکند: ایشان وقتی خبر شهادت قیس بن مصهر صیداوی را دریافت میکند همراهان را از این موضوع مطلع ساخته و به آنها اذن برگشت میدهد. پس از آن گروههای مردم از اطراف امام حسین(ع) پراکنده شدند و فقط کسانی که با ایشان از مکه آمده بودند باقی ماندند. علامه مینویسد : امام میخواست کسانی با ایشان همراه شوند که نسبت به آنچه پیش روی آنهاست علم داشته باشند و میافزاید اگر کسی غیر از امام بود، سعی میکرد برای حفظ جان خود با خدعه و نیرنگ مردم را در اطراف خود نگه دارد(ص ۲۰۰ و ۲۰۱ کتاب).
بیان دیدگاههای جدید پیرامون واقعه کربلا
علامه به مناسبتهای مختلف به گفتوگوهای امام حسین(ع) با دیگران و تحلیل رفتار دو طرف میپردازد و نگاه نویی به کربلا داشته است. او در ادامه تحلیل خود به رفتار انسانی امام حسین(ع) در مقابل کاروان حر ریاحی، پس از آنکه روایت علی بن طعان محاربی را نقل میکند و به سیراب کردن اسبهای کاروان حرّ از سوی امام، اشاره میکند و مینویسد اسبهایی که بر پیکر حضرت اباعبدالله(ع) رها کردند، اسبهایی بود که این انسان سخاوتمند آنها را سیراب کرده بود(ص ۲۰۳ کتاب).
کتاب «ابوالاحرار» سرشار از نکتههای بدیع و دیدگاههای جدید به حرکت حضرت اباعبدالله(ع) است. او از منظر عقل، که آن را بنیان مفهوم بشریت میداند، به این حادثه مینگرد و از کنار مسائل به سادگی عبور نمیکند. برای مثال او به نامه عبیدالله بن زیاد در خطاب به امام حسین(ع) و کلماتی که ابن زیاد در نامه به کار برده اشاره میکند و میگوید که هدف او در به کارگیری این کلمات تحقیر امام حسین(ع) است.
ترجمه نشدن کتاب ابوالاحرار عاملی برای در دسترس نبودن آن
این اثر حاوی نکات دقیقی است که متأسفانه به دلیل ترجمه نشدن آن بسیاری به این اثر دسترسی ندارند. به اعتقاد شیخ کرمی هدف اصلی دشمنان امام حسین(ع) بزرگتر از به شهادت رساندن امام و یارانشان بود. آنها به دنبال اشاعه رعب و ترساندن مردم اعم از موافق و مخالف بودند. او در تحلیل دیگری مینویسد مهلتی که حضرت اباعبدالله(ع) در شب عاشورا از دشمن میگیرد، گرچه به فرموده امام برای نماز و دعا و استغفار و تلاوت قرآن است، به اعتقاد علامه امام حسین(ع) میخواست این موقعیت دشوار را برای همه کسانی که همراه کاروان بودند، فرزندان و برادران یارانشان، تبیین کند و بگوید هدف این مردم فقط اوست. امام حسین(ع) در این باره احساس مسئولیت میکرد و به صراحت از آنها خواست از فرصت شب برای خارج شدن از کربلا استفاده کنند(ص ۲۴۷ کتاب). او درباره فرصتی که امام حسین(ع) در شب عاشورا از دشمن می گیرد به نکته ظریفی اشاره کرده و آن اینکه امام از حضرت ابالفضل(ع) میخواهد از دشمن بپرسد برای چه به سوی آنها آمدهاند. علامه مینویسد امام از سبب آمدنشان مطلع است و میداند که برای کشتن او آمدهاند، اما هدف امام از این پرسش این بود که به آنها ثابت کند از آمدنشان انتظار یاری و نصرت داشت، چراکه آنها برای امام نامه نوشته و گفته بودند ما برای تو سپاه آمادهای هستیم و حال باید به وعده خود وفا کنند و یاور او باشند نه علیه او(ص ۲۴۷ کتاب).
آیتالله کرمی به خطبههای یاران حسین(ع) نیز میپردازد و آنها را تحلیل میکند و نشئت گرفته از شعور و آزادگی و اخلاص و ادب آنها میداند که آنان را به نصرت حق سوق داده است. او پس از این تحلیل مینویسد همه آنچه سپاه دشمن در مبارزه با امام حسین(ع) میخواست برآورده ساختن خواسته یزید و ابنزیاد بود و مسئله عجیب به هم پیوستگی و توافق این سپاه برای اجرای خواستشان است.
پرداختن به قیام مختار ثقفی
او در فصل نهم کتاب به بخشهایی از حرکت مختار ثقفی اشاره میکند. او در همین فصل در تحلیل شخصیت حر ریاحی با اشاره به دو حالت متناقض او قبل از پیوستن به امام حسین(ع) و بعد از آن میگوید که حر ریاحی وقتی به امام پیوست خطبهای برای سپاه عمرسعد خواند و آنها را به یاری امام دعوت کرد و گفت: چطور میتوانید فرزند رسولالله(ص) و خانواده او را از آب فرات منع کنید؟ علامه مینویسد او همان کسی است که اجازه نداد کاروان امام حسین(ع) در کنار فرات فرود آید و اضافه میکند چطور میتوان این فاصله و تناقض در رفتار او را تبیین کرد؟ او میافزاید گروهی که در مقابل امام بودند در مقابل خطبههای یاران امام میگفتند نمیدانیم چه میگویید. علامه میگوید که تجاهل در مورد حقیقت و خود را به نادانی زدن چیزی است که این مردم را بازیچه عبیدالله زیاد و امثال او کرد و آنها را به نابودی کشاند و همه اینها وقتی حاصل میشود که عقل در جایگاه ضعیفی باشد و عامل محرک انسان بیفکری و افراطیگری باشد. او (در ص ۲۸۹) مینویسد اگر یزید این کاروان کوچک را به حال خود رها میکرد فرقی برای ثبات قدرت او نداشت، بلکه ارتکاب آن جنایت بود که زمینه قیام مختار را به وجود آورد و مردم را علیه امویان برانگیخت.
علامه در ادامه کتاب گزارش خود را از واقعه کربلا و نبردهایی که بین یاران امام و سپاهیان دشمن درگرفت ارائه میدهد و پس از آن تحلیل خود را مینویسد. یکی از تحلیلهای زیبای او این است که عمرسعد و سپاه او دو نقص بزرگ داشتند؛ یکی ضمیر(به عنوان منبعی برای شناخت) و دیگری هدف که فاقد آن بودند. سپس توضیح میدهد که اگر آنها ضمیر داشتند به اهل بیت(ع) تعدی نمیکردند و مرتکب این جنایت نمیشدند و اگر هدف داشتند متوجه می شدند که این جنایات فراتر از هدفی است که دنبال میکنند. آنچه آنها دنبال میکردند بدون این فجایع هم حاصل میشد.
به اعتقاد آیتالله کرمی هدف امام برای مخالفت با یزید این بود که نمیخواست تحت سلطه او و حاکمانش باشد، آن هم زمانی که همه میدانستند یزید اهلیت اداره امت اسلام را ندارد. انگیزه و هدف دیگر امام امر به معروف و معرفی راه رستگاری بود. کسی که مقابل این دو حرکت بایستد در حقیقت روبهروی حقوق اجتماعی مردم ایستاده است. اگر هدف یزید این بود که بر سریر قدرت بنشیند و مردم امام را یاری نکند این اتفاق افتاد. دیگر چه نیازی به قتل امام و یاران او بود؟ آتش زدن خیمهها، غارت اموال آنها، منعشان از آب و به اسارت بردن زنان و کودکان و گرداندان آنها در کوچهها برای چه بود؟ اینها همه از بیهودگی و بیهدفی آشکار این مردم نشئت میگیرد.
این محقق دینی در فصل دهم، فصل پایانی کتاب، ۵ قصیده خود را در رثای حضرت اباعبدالله(ع) نوشته است. کتاب «ابوالاحرار حسین بن علی(ع)» اثر ارزشمند آیت الله کرمی در تحلیل عاشورای حضرت اباعبدالله(ع) و وقایع آن روزگار است که روش آن میتواند الهامبخش پژوهشگران و خطیبان در نگاه وسیعتر به این رویداد بزرگ تاریخ اسلام و نقش آن در تهذیب درون انسان و رشد تعقل باشد. اثری که متأسفانه چندان در میان محققان این عرصه شناخته شده نیست و ترجمه نشدن آن به زبان فارسی به مهجوریتش افزوده است.