
ناگفته هایی از زندگی آیتالله العظمی سیستانی از زبان خودشان
عصر شیعه: دفتر و بیت مرجع تقليدي كه در معادلات سياسي عراق تاثيرگذارترين شخصيت مذهبي است، در جوار حرم حضرت علی(ع) و در محله بُراق نجف قرار دارد؛ این محله یکی از چهار محله قدیم اطراف حرم مطهر علوی است.
منزل آیتالله العظمي سیستانی سی تا چهل متر با حرم فاصله دارد، اما هیچ گاه خبری از اين مرجع نامدار شيعه در حرم نیست و در طول ده سال گذشته فقط یکبار برای عمل چشم از خانه خارج شده اند.
ایشان خود در گعدهاي صميمي و خصوصي با مرتضي سعيدي طلبه حوزه علميه قم دلیل این مسئله را تحفظ نفس میدانند و آنچه سبب شده این سختی را تحمل کنند امید به بهبود وضع مردم و ساماندهی حوزه است.
برای دیدار با آیتالله العظمي سیستانی باید با افراد زیادی هماهنگی کرد و چند بار بازرسی بدنی شد، اما وقتی خدمت ایشان می رسی کاملاً بی تکلف و ساده، مانند آن چیزهایی که در مورد امام(ره) شنیده ای یا از تلویزیون دیدهام مواجه ميشوی.
نقش انكارناپذير آيتالله العظمي سيستاني در عراق
نقش بی بدیل حضرت آیتالله العظمی سیستانی در آرامش و امنیت عراق در سالهای اخیر انکارناپذیر بوده و علاقه به ایشان از پایتخت گرفته تا دورترین شهرهای عراق در میان مردم موج می زند؛ این عشق و علاقه در عراق محصور نبوده و در دل تمامی شیعیان جا دارد. گویا قرار بوده نام تشیع با نام مبارک علی(ع) بر سر زبان ها بیفتد، دو رهبر و مقتدا با نام زیبای علی( آیت الله العظمی سيدعلي حسینی سیستانی و آیت الله العظمی سيد علي حسینی خامنه ای حفظهم الله).
معظم له به تناسب سؤالی که از محضرشان شد به بیان بخشی از زندگی شخصی خود و بایسته های روحانیت پرداختند. آنچه در ادامه می آید متن تنظیم شده سخنان ایشان است.
*خانه وقفی
در طول ده سال گذشته مجبورم به خاطر تحفظ نفس در خانه بمانم و سخت هم هست، ولی باید تحمل کرد. با این که اسممان مرجع است و شهریه می دهیم و بیمارستان می سازیم، ولی 45 سال است خانه من اجاره ای است، یک خانه 70 متری که وقف مدرسه شبریه نجف است [مدرسه ای در محله براق نجف].
به خاطر وضع نامناسب منزل نمی توانم بستگان و حتی محارم را بپذیرم و گاهی چند دقیقهای همین جا (دفتر) خدمتشان میرسم.
*همدردی با مردم
شنیدهام برخی اهالی نجف به خاطر وضع بد مالی مجبور شدهاند در خان نُص زندگی کنند [منطقه ای در اطراف نجف و در مسیر کربلا] با این وضعیت، روحانی نباید در رفاه و آسایش باشد.
*خانه آیتالله حجت
من 40 سال قبل حدود دو سال در قم بودم و خانه آقای حجت (ره) را دیده بودم، خیلی محقر بود، در طول عمرم خانه ای ندیدم که به اندازه آقای حجت محقر باشد با این که برای ایشان امکان زندگی بهتر هم بود، روحانی باید این طور باشد مثل مردم باشد. [در ادامه به بخش هایی از نامه 45 نهج البلاغه اشاره فرمودند که در آن حضرت علی(ع) درباره ضرورت ساده زیستی کارگزاران و رهبران جامعه سخن گفته اند.
*ازدواج فرزند و مرجعیت
چند سال قبل برای یکی از فرزندانم برنامه ازدواج بود و طرف مقابل میگفت: با ایشان وصلت نکنیم چون وضعشان خوب نیست؛ البته یک نفر دیگری هم میگفت: وصلت کنیم چون در شُرُف مرجعیت هستند و وضعشان خوب میشود! من وضعیتم قبل و بعد مرجعیت هیچ فرقی نکرده است.
*عبای دوازده ساله
پيروزي انقلاب اسلامي به خاطر سادهزيستي روحانيت بود، با این که برای من عباهای گران قیمت میآوردند ولی دوازده سال است همین عبا را میپوشم و پشت آن هم پوسیده است.
ما همواره مردم را به صلح و عدم جنگ دعوت می کنیم، می بینید مردم حاضرند خون بدهند و این به خاطر همین مسائل است.