( 4.7 امتیاز از 2485 )

عصر شیعه- «صوت العداله الانسانیه» وقتی که برای اولین بار چاپ شد، تنها خلاصه ای از پنج جلد کتاب بود. همین خلاصه خیلی در دنیا و به خصوص جهان اسلام جریان ساز و معروف شد. در حقیقت جرداق با نوشتن این پنج جلد به نوعی به واکاوی دیدگاه های امیرالمؤمنین(ع) درباره عدالت اجتماعی و نوع برخورد و شیوه حکومت حضرت می پردازد و با بررسی تطبیقی دیدگاه های حضرت علی(ع) با فلاسفه و اندیشه های غربی و... سعی در نشان دادن عظمت افکار علی(ع) دارد. البته خود جرداق در صحبتی می گوید که همچنان در تجزیه و تحلیل عظمت حضرت علی(ع) قصور دارم هرچقدر هم که نه تنها من بلکه نویسندگان دیگر هم بخواهند و تمام تلاش خود را به کار ببندند باز هم نمی توانند تحقیق کاملی درباره شخصیت یک انسان عادی به عمل آورند، تا چه رسد که این انسان علی بن ابیطالب باشد.» - محسن قزلی

 


غریق دریای نهج البلاغه
وقتی که بچه بود از مدرسه فرار می کرد و در کنار چشمه های روستایش، نهج البلاغه می خواند و در آن غرق می شد. همیشه مدرسه از او ناراضی بود ولی تنها کسی که از او حمایت می کرد برادرش فؤاد بود.

نهج البلاغه با تمام ویژگی هایش چنان او را محسور کرده بود که شروع کرد به مطالعه عمیقی درباره امیرالمؤمنین(ع). تحقیق مفصلی کرد و از طه حسین تا عالمان شیعی هر کتابی که مربوط به حضرت امیر(ع) بود را خواند. در اثنای آن متوجه شد که بحث، بیشتر روی ولایت حضرت و اثبات و عدم اثبات آن است و اصلا درباره شخصیت عظیم ایشان صحبت نشده. به خاطر همین دوباره به روستایش (مرجعیون) برگشت و شروع کرد به واکاوی شخصیتی بزرگ به نام علی بن ابی طالب(ع) تا کتابش درباره حضرت علی(ع) به نام «الامام علی، صوت العداله الانسانیه» را نوشت.

او درباره انتشار کتابش می گوید: «همین طور که داشتم کتاب را می نوشتم، سردبیر مجله الرساله آمد و خواست که کتاب را شماره به شماره منتشر کند. مخالفت کردم ولی آن قدر اصرار کرد که بالاخره دو قسمت از کتاب را به او دادم تا چاپش کند. بعد از اینکه این دو قسمت منتشر شد، رئیس راهبان کرملیه آمد پیشم و گفت: «من این کتاب را با هزینه شخصی منتشر می کنم.»

این طور شد که «صوت العداله الانسانیه» برای اولین بار در بیروت و آن هم توسط مسیحیان منتشر شد. بعد از انتشار این کتاب در بیروت رئیس یک انتشارات عراقی به نام «قاسم رجب» این کتاب را به عراق برد و بعد از اینکه آن را دور حرم حضرت امیر(ع) طواف داد، چاپ کرد و بارها هم این کتاب تجدید چاپ شد. البته بدون اجازه من.
ترجمه ناکام
داستان ترجمه و چاپ «صوت العداله الانسانیه» در ایران هم برای خودش ماجرایی دارد. بعد از انتشار این کتاب و موفقیت آن و استقبال گسترده در بین مسلمانان، آیت الله بروجردی در نامه ای خطاب به علامه صدر بلاغی می نویسد: «فعلا نسخه ای که از کتاب جورج جرداق فرستاده بودید خود شخص مرقوم در ماه رمضان گذشته نسخه ای از آن کتاب به عنوان هدیه برای حقیر فرستاده... حقیر، مقداری که وقت مساعدت می کرد مطالعه کرده ام، کتابی است مفید و ممکن است گفته شود که در موضوع خود عادم النظیر است.»

آیت الله بروجردی در ادامه نامه خود از اعلام آمادگی بازاریان تهران برای چاپ این کتاب بعد از ترجمه آن، می گوید و خطاب به صدر بلاغی می نویسد: «بنابراین گمان می کنم مقتضی است یا خود جناب مستطاب عالی یا دیگری را وادار کنید که ترجمه شود.»

رژیم شاه و کتاب
بعد از این بود که استاد صدر بلاغی بنا به دستور آیت الله بروجردی شروع کرد به ترجمه کتاب «صوت العداله الانسانیه» ولی این تازه اول ماجرا بود. همزمان با ترجمه کتاب یک روز مأموری با جیپ ارتشی جلوی در خانه صدر بلاغی می ایستد و آیت الله، کتاب و ترجمه آن را با خود به مکانی نامعلوم می برد. آن مأمور که سراغ صدر بلاغی آمده بود، سرهنگ پژمان بوده که در کتاب خاطرات خود درباره کتاب «صوت العداله الانسانیه» توضیح داده.

او در بخشی از خاطرات خود می نویسد: «تیمور بختیار یک برگ کاغذ به من داد که نامه ای بود از طرف یکی از دوستانش که از لبنان برای او فرستاده شده بود. نامه راجع به موضوع کتابی بود از سخنان حضرت علی(ع) که نویسنده لبنانی استفاده کرده و جنبه های چپ گرایی و سیستم سوسیالیسم را با آن تطبیق داده و تذکر داده بود که یک جلد آن را نویسنده مستقیما برای صدر بلاغی فرستاده که به فارسی ترجمه کند...»

این مسأله آن قدر برای رژیم مهم بوده که خود شاه هم این سند را مطالعه کرده بود و دستور داده بود که فوراً و دقیقاً تحقیق شود. سرهنگ پژمان درباره بازداشت او می نویسد: «موضوع و مطلب را بدون هیچ گونه حشو و زوایدی به او گفتم. (صدر بلاغی) جواب داد: در اختیار شما هستم. کتاب و ترجمه ها را جمع کردم و در کیفی گذاشتم و راه افتادم.»

بعد از بازداشت صدر بلاغی و توقیف کتاب و ترجمه آن، یک شب ایشان را در ستاد رکن 2 نگه داشتند و بعد از اینکه سرهنگ پژمان گزارشش را درباره کتاب و آیت الله می گوید، بختیار به او دستور می دهد که «از او تعهد بگیرید که در طول مدت ترجمه حق ندارد رونوشت به کسی بدهد بعد از ترجمه کامل به شما خبر بدهد تا دستور بدهم چه باید بکنید. کتاب و ترجمه را به او تحویل بدهید.»
البته خود آیت الله صدر بلاغی در گفتگویی با استاد خسروشاهی می گوید: «من یادم نمی آید که تعهدی داده باشم.»

رژیم، به آیت الله صدر بلاغی گفته بود که بعد از ترجمه آن را به ما بدهید تا ما زودتر اجازه انتشار آن را بگیریم. بعد از اینکه ترجمه کتاب تمام شد، صدر بلاغی کتاب را به آنها می دهد و قرار می شود بعد از یک هفته آن را دوباره به ایشان تحویل دهند.

خود آیت الله صدر بلاغی درباره سرنوشت ترجمه اش می گوید: «مدتی گذشت و خبری نشد بعد من زنگ زدم که آن کتاب چه شد؟ پاسخ دادند که بررسی تمام نشده هر وقت تمام شد، خودمان خبر می دهیم. هیچ وقت هم البته خبری ندادند. به هر حال اصل ترجمه ما یا از بین رفت یا اینکه در پرونده ام در ساواک است.»
داستان ترجمه تمام می شود
اولین قدم محکمی که بعد از آیت الله صدر بلاغی برای ترجمه کتاب «صوت العداله الانسانیه» برداشته شد، توسط آقای سید هادی خسروشاهی صورت گرفت. وی برای اولین بار در کتابی به شرح کتاب و معرفی جرداق می پردازد که توسط انتشارات «در راه انقلاب فکری اسلامی» منتشر می شود. بعد از آن آقای خسروشاهی نامه ای به آیت الله محمد باقر صدر می نویسد و کتاب را برای ایشان می فرستند. ایشان هم با تأیید کتاب، ترجمه آن را منوط به ارائه توضیحاتی در باب کتاب و در کلیت مطالب می کند. بعد از آن آقای خسروشاهی در سال 1338 شروع به ترجمه هر پنج جلد «صوت العداله الانسانیه» می کند. البته قبل از شروع آن طی نامه ای به جرداق از او اجازه می گیرد و جرداق هم در جواب برای او می نویسد: «... اجازه خواستید که هر پنج جلد کتاب مرا به زبان فارسی ترجمه کنید. من این اجازه را به شما می دهم و امیدوارم که در ترجمه آن دقت لازم به عمل آید....»

از آن موقع که آقای خسروشاهی ترجمه کتاب را آغاز کرد و در اولین گام، قسمت هایی از کتاب در همان سال 1338 در هفته نامه های تهران مثل وظیفه، ندای حق و... منتشر شد ولی بعد از آن، دیگر امکان انتشار مطالب عملا از بین رفت و ترجمه تا سال 1344 به کما رفت!
همان سال مدیر انتشارات فراهانی به ایشان پیشنهاد می کند که کتابش را منتشر کند. آقای خسروشاهی شروع می کند به جمع کردن ترجمه و بعد از مدتی جلد اول را به صورت کامل به پایان می رساند و طبق نظر آیت الله سید محمد باقر صدر و در بعضی از مواردی که لازم بود، پاورقی هایی به کتاب اضافه می کند.
استاد خسروشاهی در مورد ترجمه کتاب می گوید: «در ترجمه کتاب سعی کردم که از متن عربی کتاب خارج نشوم و همین مقید بودن به ترجمه «غیر آزاد» شاید در بعضی از موارد، سلیس بودن عبارات را از بین برده است که ظاهراً حفظ امانت در ترجمه، نقص آن را جبران خواهد کرد!»

جلدهای دوم و سوم کم کم ترجمه شدند اما در زمان رژیم طاغوت، گرفتن مجوز به خاطر پاورقی ها، دشواری هایی به وجود آورد و در مواردی هم با حذف آنها همراه بود.

بعد از انقلاب هم، جلدهای چهارم و پنجم کتاب ترجمه و منتشر شدند و به این ترتیب داستان ترجمه انتشار «صوت العداله الانسانیه» هم درایران به پایان می رسد.
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر