
شعرهای اعتراض شاعران ایرانی علیه آلسعود
تعدادی از شاعران در سرودههای خود به موضوع حمله اخیر آل سعود به خاک یمن اشاره کرده و این اقدام را محکوم کردند.
همزمان با حملات بیرحمانه عربستان سعودی به مردم بیدفاع یمن و به خاک و خون کشیدن مردم بیپناه، تعدادی از شاعران در اقدامی خودجوش با زبان شعر حملات اخیر را محکوم کردند.
در روزهای اخیر با تشدید حملات آل سعود به مردم بیپناه یمن، تعدادی از شاعران این اقدامات را محکوم کردند. سرودههای تعدادی از این شاعران به شرح ذیل است:
رضا اسماعیلی:
سخت دلتنگم برادر! حال دوران خوب نیست
عشق تبعیدی است، حال و روز انسان خوب نیست
از سر رندان عاشق، شور مستی رفته است
ساقی و مِی نیست، حال مِی پرستان خوب نیست
فصل پاییز است و فصل برگریزان بهار
در غیاب بوی گل، حال گلستان خوب نیست
سخت آلوده است در فصل زمین، آب و هوا
از تب آلودگی، محصول باران خوب نیست
صورِ اسرافیل جنگ است این که میآید به گوش
گشته حال و روز این دنیا پریشان، خوب نیست
عصر دَجّال است و مولانای بیدل، بیچراغ!
شبچراغ معرفت کو؟ حال عرفان خوب نیست
عصر دَجّال است وعصر خولی و ابن زیاد
حال و روز بوذر و مقداد و سلمان، خوب نیست
میتراشد بار دیگر بُت بشر، از زور و زر
بر خدای خویش انسان، کرده عصیان، خوب نیست
و اما بعد:
با تمام این مصائب، عاشقم بر زندگی
تا شقایق هست، ناشکری مسلمان! خوب نیست
صبح نزدیک است، شکی نیست، فردا روشن است
شِکوه از چرخ فلک، ای حضرت جان! خوب نیست
صبح نزدیک است و آن سردار میآید ز راه
گر نباشی از ظهور او غزلخوان، خوب نیست
عشق پیروز است، شکی نیست، پیروز است عشق
عشق پیروز است، وقتی حال شیطان خوب نیست
***
محمدتقی عزیزیان زمانه:
چشمتان دوخته شد با زر سفیانیها
یادتان رفت خداوند و مسلمانـیها
شاهتان مُرد ولی جهل شما پا بر جاست
خویتان شهوت و جنگ است و رجزخوانیها
بوی نفت است که در خون کبوتر جاریاست
زخم دشـمـن نه، ولی زخم برادر کـاریاســت
گرچه در چشـم جهان همنفس من هستید
دلقک خیمه شببازی دشــمن هستید
مثل باغی که حصارش غم و دودست افسوس
قبله در مزبله آل سعود است افسوس
آه، این طایفه از روز ازل بد کردند
خار در چشــم پر از نور محمد کـردند
دیو هسـتند اگر ظاهر انسان دارند
به زر و سکه و دینار و درم جان دارند
در حریم حرم از بیادبی میرقصنـد
مستهایی که به لحـن عربی میرقصند
مذهب باد ولی شکل مسلمان تا کی؟
بر ســـر نیزه چنین مصحف و قرآن تا کی؟
بوی نفت است کــه در خون کبوتر جاری است
زخم دشـمن نه، ولی زخم برادر کاری اســت
نفت خوردید و تب شعـــله کشیدن گل کرد
ســوخت در ظلم شما خرمن یمانیها
مطــــمئن باش کــــه خـــورشیـد می آید از دور
و به ســــر میرســــد انــــدوه و پریشـــانی ها
مطمئن باش که از دست شما میگیـرند
قبله را شیعه به تدبیر سلیمانیها