( 4.0 امتیاز از 405 )

آيا قرآن قابل معارضه است؟

اشکال3:
باز مي گويند: کسي که به لغت عرب آشنا باشد؛ مي تواند کلمه هايي به مانند يکايک کلمات قرآن را بياورد و کسي که بتواند يکايک کلمات را بگويد: براي وي سهل است که آن کلمه ها را پهلوي هم بچيند و از آن ها جمله هايي به مانند جمله هاي قرآن بسازد و از آن جمله ها نيز کتابي به مانند قرآن تنظيم نمايد.

پاسخ:
اين ايراد، قابل اين نيست که در اطرافش بحث گردد زيرا کسي که مي تواند، يک کلمه از کلمات قرآن را بگويد و يا يک جمله از جملات قرآن را بياورد، مستلزم آن نيست که بتواند مثل قرآن و يا سوره اي از سوره هاي آن را نيز بياورد زيرا قدرت و توانايي بر مواد و الفاظ، هيچ گاه مستلزم توانايي بر ترکيبات نخواهد بود.
چگونه مي توان ادعا نمود که تمام افراد بشر مي توانند، کاخ هاي مجللي را بسازند، به دليل اين که همه ي آنان توانايي آن را دارند که آجري روي آجر بگذارند؟!
باز چگونه مي توان گفت که هر عرب زباني، توانايي ايراد خطبه ها و انشاي قصيده هاي فصيح و بليغ را دارد زيرا همه ي عرب ها مي توانند، يکايک کلمات و مفردات اين قصايد و خطبه ها را تلفظ کنند؟!
گويا اين همان اشکال است که «نظام» و پيروان او را واداشته که درباره ي اعجاز قرآن به «صرفه» قائل شوند و بگويند آوردن مثل قرآن امکان پذير است ولي اعجاز قرآن در اين است که هر کس به فکر مبارزه با قرآن بيفتد خداوند منصرفش مي سازد، در صورتي که نظريه ي «صرفه» اشکالاتي دارد و براي ما قابل قبول نيست زيرا:
1- اگر منظور آنان از«صرفه» اين باشد که: خداوند مي تواند به افراد بشر توانايي بدهد که مانند قرآن را بياورند ولي خداوند اين توانايي را به هيچ کس نداده است، مطلبي است درست ولي «صرفه» در اين صورت، اختصاص به قرآن ندارد و در تمام معجزات پيامبران جاري مي باشد.
و اگر منظور آنان از «صرفه» اين باشد که: همه ي افراد بشر قدرت و توانايي دارند که مانند قرآن را بياورند ولي خداوند آنان را از معارضه با قرآن منصرف کرده، رادع و مانعي از اين عمل در برابرشان ايجاد مي کند. بطلان اين معنا خيلي واضح و روشن است زيرا ما مي دانيم که عده ي زيادي به مقام معارضه با قرآن آمدند و در اين راه نه تنها انصراف براي آنان حاصل نگرديد بلکه با تمام نيرو و قدرت به اين مرحله وارد شدند و مقداري پيش رفتند ولي چون قدرت مبارزه و معارضه را نداشتند، بالاخره به عجز و ناتواني خود در برابر بلاغت قرآن اعتراف و اقرار نموده و عقب نشيني کردند.
2- اگر اعجاز قرآن به وسيله ي« صرفه» باشد، يعني خداوند پس از نزول قرآن قدرت معارضه را از بشر سلب کند؛ لازمه ي آن، اين خواهد بود که در ميان گفتار سخن سرايان پيش از نزول قرآن جملاتي يافت شود که هم طراز قرآن باشد. اگر چنين بود، مخالفين قرآن حتماً اين گفته ها را زبان به زبان نقل مي کردند و به رخ ما مي کشيدند و چون چنين کلمات و جملاتي نقل نشده، از اين جا معلوم مي شود که اعجاز، مربوط به خود قرآن است و معارضه با قرآن براي بشر امکان پذير نيست.

آيا قرآن با کتب آسماني پيشين مخالفت دارد؟

اشکال 4:
مي گويند: اگر معجزه بودن قرآن را بپذيريم، باز نمي تواند، دليل بر راستگو بودن آورنده ي آن باشد زيرا قصه ها و داستان هايي که در قرآن آمده است، با قصه هاي کتب عهدين(تورات و انجيل) مخالفت و منافات دارد، در صورتي که تورات و انجيل از طرف خدا فرود آمده است و مسلماً کتب آسماني مي باشند.

پاسخ:
در پاسخ اين ايراد مي گوييم: قرآن از همين طريق که با داستان هاي خرافي تورات و انجيل فعلي مخالف بوده، آن ها را مردود مي داند وحي بودن خود را بيش تر روشن مي سازد و هر نوع شک و ترديد را از دل ها مي زدايد.
زيرا اين قرآن مجيد است که از هر نوع خرافات و پندارهاي باطل به دور بوده و نسبت ها و مطالبي را که نسبت آن ها به ساحت قدس خداي بزرگ و پيامبران عقلاً صحيح نيست، مردود مي شمارد.
بنابراين، مخالف و متعارض بودن قرآن با کتب عهدين در اين موارد، خود دليل ديگري است بر وحي بودن آن.
ما، در مقالات گذشته، به اين قسمت اشاره نموديم و قسمتي از خرافاتي را که در کتب عهدين موجود است، تذکر داديم و ثابت نموديم که تورات و انجيل فعلي، غير از آن تورات و انجيلي مي باشد که از طرف خداوند بر حضرت موسي و عيسي فرود آمده است. قرآن نه تنها با تورات و انجيل واقعي و آسماني مخالفت ندارد بلکه آن ها را تصديق مي کند و با آن ها کاملاً هماهنگ است.

 


منبع مقاله:
خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر