( 4.8 امتیاز از 2471 )

آيا اعجاز قرآن قابل نقض است؟

اشکال6:
باز مخالفين اعجاز قرآن مي گويند: اگر کتابي که بشر از آوردن مثل آن عاجز باشد، معجزه محسوب شود، در اين صورت، کتاب هاي «اقليدسي و مجسطي» نيز معجزه خواهد بود، در حالي که اين دو کتاب معجزه نمي باشد.

پاسخ:
اولاً: بشر از تدوين مانند دو کتاب نامبرده عاجز نيست و حتي احتمال اين هم نمي رود که اين دو کتاب در مرحله اي باشند که بشر در برابرش زانوي عجز و ناتواني بر زمين زند زيرا در ميان دانشمندان متأخر کساني هستند که درباره ي اين دو علم «هيئت و هندسه» کتاب هايي نوشته اند که شيواتر و سهل تر از اين دو کتاب بوده و از جهاتي نيز برتر از آن ها مي باشند و از جمله جهات برتري و تفوق آن ها بر اين دو کتاب، وجود مطالب اضافي است که در اين دو کتاب از آن مطلب خبري نيست.
و ثانياً: براي معجزه بودن يک عمل، شرايطي هست که يکي از شرايط اين است اعجاز بايد در مقام تحدي و معارضه آورده شود و گواه بر صدق ادعاي نبوت و پيامبري باشد و يکي ديگر از شرايط اعجاز اين است که خارج از قوانين طبيعت باشد و در دو کتاب نامبرده هيچ يک از اين دو شرط فوق وجود ندارد.

علل انصراف از معارضه با قرآن

اشکال 7:
مي گويند: اعراب که با قرآن به مقام معارضه نيامدند و مانند آن را نياوردند، بدين جهت نبود که از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان باشند، بلکه عدم معارضه عرب با قرآن علل و عوامل گوناگون ديگري داشت.
از جمله اين که مسلمانان در عصر پيامبر و دوران خلفا از قدرت و نيروي عظيمي برخوردار بودند. ترس از همين نيرو و قدرت مسلمانان بود که اعراب بت پرست را از معارضه با قرآن و از هر گونه عکس العملي در برابر آن باز مي داشت.
آن ها مي دانستند که اگر به مقام معارضه با قرآن بيايند و بخواهند کتابي مانند قرآن را بياورند، از طرف مسلمانان خطرهاي جبران ناپذيري متوجه جان و مال آنان خواهد گرديد.
اما موقعي که دوران نفوذ و قدرت خلفاي چهارگانه سپري گرديد و کار به دست خلفاي اموي افتاد، از يک طرف خلافت آنان اصلاً بر محور دعوت اسلامي نبود تا ديگران براي مبارزه با اسلام تحريک شوند و از طرف ديگر اذهان مردم با حلاوت و شيريني الفاظ قرآن و با استحکام و متانت معاني آن مأنوس گرديد و زيبايي هاي لفظي و معنوي قرآن در دل هاي مردم رسوخ و ارتکاز پيدا نمود و براي خود جاي عميقي باز کرد، اين بود که مردم از مقاومت در برابر قرآن منصرف گرديده و به مقام معارضه و مقابله با آن نيامدند.

پاسخ:
اين اشکال از چند جهت سست و مردود است:
1- پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را هنگامي به مبارزه قرآن دعوت نمود که در مکه بوده، هنوز از شوکت عظمت اسلام خبري نبود و اسلام قدرت و نيرويي نداشت ولي دشمنان قرآن، از نفوذ و قدرت کامل برخوردار بودند، با اين حال حتي يک نفر از فصيحان عرب نتوانست، قدم به ميدان مبارزه و معارضه با قرآن بگذارد.
2- خوف و ترسي که معترض در گفتارش به آن اشاره نموده است، هيچ گاه مانع از اين نبود که کفار و غيرمعتقدين به قرآن کفر و عداوت خويش را در برابر اسلام و قرآن اظهار نمايند و عقيده و انديشه ي خود را برملا سازند زيرا اهل کتاب در ميان مسلمانان در جزيرة العرب و نقاط ديگر از آسايش و امن و آزادي کامل برخوردار بودند و از اين جهات فرقي با مسلمانان نداشتند، مخصوصاً در دوران خلافت اميرمومنان(عليه السّلام) که بر عدل و داد استوار بوده و دوست و دشمن بر عدالت و برفضل و علمش اعتراف داشتند.
آري، در اين دوران ها که آزادي کامل حکومت مي نمود و کوچک ترين ترس و بيمي وجود نداشت، اگر کسي مي توانست کتابي مانند قرآن بياورد، مسلماً به مقام معارضه با قرآن مي آمد و محصول افکار خويش را ارائه مي داد.
3- اگر فرض کنيم، ترس براي مخالفين اسلام وجود داشت، اين ترس مي توانست مانع از اظهار معارضه و برملا ساختن مبارزه باشد ولي بايد ديد چه مانعي در کار بود که اهل کتاب را حتي از معارضه و مبارزه ي مخفي و سري نيز مانع شد و نتوانستند در ميان خانه و يا در مجامع و محافل اختصاصي خويش هم به مقام مبارزه برآيند که اگر چنين معارضه سري عملي مي شد، خود اهل کتاب آن را حفظ نموده، بعد از برطرف شدن موانع و دوران ترس، اظهار مي نمودند به طوري که داستان هاي خرافي کتب عهدين و ساير مطالب مذهبي خويش را حفظ نموده، منتشر ساخته اند ولي از چنين معارضه و مبارزه سري کوچک ترين اثر و خبري در تاريخ نيست.
4- انسان طبيعتاً خواهان تنوع است و تکرار براي وي ملامت آور و خسته کننده است. اگر سخني را- گرچه در سطح بسيار عالي از بلاغت هم باشد- مکرر بشنود آن سخن حلاوت خويش را از دست مي دهد و تدريجاً در نظر وي به صورت يک سخن عادي و معمولي درآمده، بلکه ملال آور و خسته کننده خواهد بود.
اين است که مي بينيم: اگر انسان يک قصيده ي خيلي شيوا و شيرين را مکرر بشنود براي وي ملال آور خواهد بود و گاهي تکرار زياد موجب انزجار و اشمئزار او مي باشد و اگر قصيده ي ديگري براي وي خوانده شود، در نظرش جالب تر و شيرين تر از قصيده ي اولي جلوه گر مي شود ولي آن هم بعد از تکرار، حالت قصيده ي اول را به خود مي گيرد و آن گاه فرق واقعي در ميان آن دو قصيده روشن مي شود.
اتفاقاً اين حس تنوع طلبي و نوع گرايي انسان، اختصاص به سخن ندارد بلکه در همه ي لذايد: خوردني ها، پوشيدني ها، شنيدني ها و در تمام موارد، جريان و سريان دارد.
اگر قرآن معجزه نبود، همان حس تنوع طلبي بشر در آن نيز اثر مي گذاشت، در او نيز حکومت مي نمود و با مرور زمان و تکرار زياد حلاوت و شيريني خود را از دست مي داد و ملال آور مي گرديد و در شنوندگان حالت انزجار و اشمئزاز ايجاد مي کرد.
اين خود مي توانست بهترين و آسان ترين وسيله براي معارضه با قرآن باشد ولي ما مي بينيم، قرآن مجيد هر چه پيش تر تکرار مي شود، بر حسن و طراوتش مي افزايد و هر چه بيش تر تلاوت مي گردد، روح انسان را به عوالم بالاتري اوج مي دهد، ايمان و يقين وي را پيش از پيش محکم و استوار مي سازد.
اين امتياز و مزيت که- برعکس تمام گفتارهاي عادي و معمولي- قرآن از آن برخوردار است، نه تنها به اعجاز قرآن لطمه نمي زند بلکه يکي ديگر از مؤيدات و نشانه هاي اعجاز قرآن مي باشد.
5- اگر گفتار معترض را بپذيريم که تکرار و مرور زمان، افکار را با قرآن آشنا ساخته از معارضه با آن بازداشته است، اين مطلب را تنها درباره ي مسلمانان مي توان گفت که قرآن را تصديق مي نمودند و هر چه هم تکرار مي شد باز با اشتياق فراوان گوش به آن مي دادند.
و اما عرب هاي غيرمسلمان که تکرار و انس با قرآن نسبت به آنان مفهومي نداشت، چرا از مقابله با قرآن منصرف گرديدند و به مقام معارضه با آن برنيامدند؟!

تناسب تدوين قرآن با اعجاز آن

اشکال8:
باز اعتراض کنندگان مي گويند: در تاريخ آمده است که وقتي ابوبکر مي خواست، قرآن را جمع آوري کند، به عمرو زيد بن ثابت دستور داد که در کنار در مسجد بنشينند و هر چه را که دو نفر بر قرآن بودنش شهادت دادند، بنويسند و بدين صورت قرآن را جمع آوري کنند. اين مطلب دليل آن است که قرآن معجزه و خارق العاده نيست زيرا اگر معجزه بود، همان خارق العاده بودنش گواه بر اعجاز و قرآن بودنش مي گرديد و بر همين مبنا و اساس جمع آوري مي شد و حاجتي به شهادت ديگران نداشت.

پاسخ:
اين اعتراض نيز از جهاتي سست و مردود است:
1- معجزه بودن قرآن در بلاغت، روش و اسلوب آن است، نه در تک تک کلماتش، بنابراين امکان داشت که در هنگام جمع آوري قرآن در کم و زياد بودن بعضي از کلمات آن، شک و شبهه اي عارض گردد و شهادت دو نفر- بر فرض صحيح بودن اين جريان- براي برطرف ساختن اين نوع شبهات بوده است.
2- علاوه بر آن، عاجز بودن بشر از آوردن يک سوره از قرآن مستلزم اين نيست که حتي از آوردن جمله و يا آيه اي از قرآن عاجز و ناتوان گردد زيرا آوردن يک آيه براي بشر شايد امکان پذير باشد و مسلمانان نيز محال بودن آن را ادعا ننموده اند و قرآن هم در مقام مبارزه طلبي سخن از يک آيه به ميان نياورده، در مقام معارضه حداقل آوردن يک سوره را پيشنهاد نموده است. بنابراين، شهادت دو نفر احتمال ساختگي را از تک تک آيات قرآن برطرف مي سازد.
3- از طرف ديگر، اخباري که تدوين قرآن را بر شهادت دو نفر صحابي مستند مي سازد، به حد تواتر نرسيده است و همه ي آن ها خبر واحد مي باشند و نمي تواند در اين گونه موارد مهم، دليل و مدرکي به شمار آيد.
4- اين اخبار با گروه ديگري از اخبار منافات دارد که بنابر مضمون آن ها، قرآن در دوران حيات خود پيغمبر گرامي جمع آوري گرديده است نه در دوران ابوبکر و از طرف ديگر افراد زيادي از صحابه و ياران پيامبر تمام قرآن را و افراد بيش تري که شماره آنان را جز خدا نمي داند، قسمتي از آن را حفظ نموده بودند. پس با اين حال و در برابر اين حافظان قرآن، تصديق دو نفر شاهد نمي تواند مفهوم صحيحي داشته باشد.
وانگهي مي توان با دليل عقل نيز کذب اين اخبار را که مخالفين دست آويزش قرار داده اند، ثابت و روشن نمود. زيرا قرآن بزرگ ترين وسيله هدايت مسلمانان بوده، آنان را از تاريکي هاي جهل و بدبختي به روشنايي علم و سعادت رهبري نموده است.
روي اين اصل، مسلمانان نير منتهاي عنايت و کمال اهميت را نسبت به قرآن مبذول داشته، شب و روز به خواندن قرآن مشغول مي شدند و حفظ آيات قرآن را در جامعه وسيله ي مباهات و افتخار دانسته با سوره ها و آيات آن تبرک مي جستند. در همه ي اين مراحل رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نيز از هيچ گونه ترغيب و تشويق خودداري نمي فرمود.
آيا با اين شرايط براي يک فرد عاقل جاي اين احتمال باقي مي ماند که مسلمانان در آيات قرآن شک و شبهه داشتند که در اثبات آن محتاج به شهادت دو نفر داشته باشند؟!

 

منبع مقاله:
خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر