
پاسخی به ادعای اهانت شیعیان به همسران رسول الله (صلی الله علیه و آله)
نویسنده: استاد دکتر حسین رزمجو
عصر شیعه : متهم کردن شیعیان علی(ع) را به این که ـ العیاذ بالله من همزات الشیطان ـ اینان به زوجات محترمۀ پیامبر(ص) توهین می-کنند، مطلبی است بی¬پایه که آن را چنان بزرگ کرده¬اند، که به صورتِ تکیه کلام همیشگی بعضی از این به اصطلاح مبلغان و مدافعانِ بیانصاف و جاهلِ وهابی مسلک شده است. میدانیم که برجستهترین رخداد تأسف آوری که برای عایشه پیش آمد، و خوشبختانه با نزول آیۀ یازدهم سورۀ مبارکۀ النور/11، از او رفع اتهام شد: به تعبیر ابن هشام: «حدیث اِفک» است، که بر او بستند، و تفصیل آن در کتاب سیرة النّبی آمده است6 و اِفک به کسر اول که در لغت عربی به معنی: «تهمت زدن و دروغی را به کسی بستن است»، که برای عایشه فراهم کردند. موضوعی که در همۀ تفسیرهای شیعه و سنی ارائه شده ـ ذیل آیۀ 11 سورۀ مبارکۀ النور/11: «إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ» [کسانی که آن تهمتِ عظیم را مطرح کردند، گروهی از شما بودند. اما گمان نکنید این ماجرا برایتان بد است، بلکه خیر شما در آن است. آنها (افترا زدگان) هر کدام سهمِ خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند. و کسی که بخش عظیمی از آن را به عهده گرفته، عذاب عظیمی برای اوست.] و دو آیۀ بعد از این آیه که مضمون فارسی آنها این است: «که چرا هنگامی که این تهمت را مردان و زنانِ با ایمان شنیدند، نسبت به خود و کسی که همچون خود آنها بود گمان خیر نبردند؟! چرا نگفتید این یک دروغِ بزرگ و آشکار است؟ و چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟ اکنون که چنین گواهانی نیاوردند، آنها در پیشگاه خداوند دروغگویانند.» با نزولِ این آیات بر پیامبر(ص) ضمن آنکه عایشه تبرئه از تهمتی شد که به او زده بودند، اندوهِ پیامبر(ص) نیز از این رویداد زدوده شد. و یا به تعبیر صاحبِ تفسیر نمونه از قولِ عایشه: «سرانجام روزی پیامبر(ص) نزدم آمد و در حالی خندان، نخستین سخنش خطاب به من این بود: که خداوند تو را از این اتهام مبرا ساخت.»1 و به دنبال نزول آیات مذکور، به دستور نبی اکرم(ص) کسانی که این دروغ را ساخته و پخش کرده بودند، بر همگیشان حدّ قذف جاری شد.»2
اما رنجشِ شیعیان از عایشه و اینکه از او معمولاً نام نمیبرند، مربوط به جنگ جمل است، که با همدستی طلحه و زبیر در برابر حجت خداوند و جانشین بلافصل پیامبر(ص) به راه انداخت. و موجب کشته شدن «شانزده هزار و هفتصد و نود کس از لشکر خود و هزار و هفتاد نفر از لشکر امیرالمؤمنین3» گردید و با وجود آنکه عامل اصلی در برافروختن آتش جنگ یا فتنۀ جمل عایشه بود و این جنگ با مغلوب شدن او پایان یافت و مستوجب هر نوع کیفر و عقوبتی بود، اما امام علی(ع) به پاس احترام پیامبر(ص) و از سر جوانمردی و گذشتی که داشت، عایشه را با موکبی آبرومندانه و با عزت و گماردن حافظانی برای حراست از جان او، از بصره به مدینه برگرداند. و از خطایش درگذشت. ـ جوانمردی ببین همت تماشا کن! ـ
پس از خاتمۀ جنگِ جمل: «امیر مؤمنان علی(ع) به سهل بن حُنیف والیِ مدینه نامهای نوشت.. آنگاه به ابن عباس گفت: نزد این خانم (عایشه) که در خانه عبدالله بن خلف خزاعی مقیم بود ـ برو و پیام مرا به او برسان که باید به خانهای برگردد که خدایش فرمان داده است. ابن عباس به سراغ عایشه رفت و از او اجازۀ ورود خواست: عایشه اجازۀ ورود نداد. ابن عباس بیاجازه وارد شد، و فرشی برداشت و روی زمین پهن کرد و بر آن نشست. عایشه گفت: مانند تو کسی را جسور ندیدم! که بیاجازه وارد شود و نهالی بیندازد و رویش بنشیند! ابن عباس گفت: این خانه خانۀ تو نیست. خانۀ تو آن جاست که خدایت فرمان داده: «و قَرَن فی بیوتکن4» باری امیرالمؤمنین فرموده تا آماده شوی و به خانهات بازگردی. عایشه گفت: خدا امیرالمؤمنین را رحمت کند، امیرالمؤمنین عمر بود! ابن عباس گفت: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است. عایشه گفت: من او را امیرالمؤمنین نمیدانم. ابن عباس تکرار کرد علی(ع) امیرالمؤمنین است. گرچه چهرۀ بدخواهان او تیره شود و دماغ آنان به خاک مالیده گردد. به خدا سوگند که امتناع تو از پذیرش خلافت علی(ع) بسیار کوتاه مدت بود. به این ضایعات عظیم شوم و شقاوت فراوان... دولت و قدرت و سرفرازیات طولی نکشد. و اینک نه تو آمری و نه ناهی، نه سخنوری و نه مستمع.. عایشه به شدت گریست و با ناله و آه گفت: به خدا که از میان شما میروم. هیچ دیاری نزد من منفورتر از آن دیاری نیست که شما در آن باشید. ابن عباس به خدمت امیرالمؤمنین برگشت، و ماجرای ملاقات را به عرض رسانید و امیرالمؤمنین دستور داد تا عایشه را با احترام کامل به مدینه باز گردانند. لذا بیست تن از زنان عبدالقیس را با بیست تن از مردانشان به همراه آن خانم روانه کرد، تا او را به مدینه بازگردانیدند.5 »
و به گفتۀ مؤلف تاریخ طبری: «علی(ع) برای عایشه هرچه بایسته بود از مرکب و توشه و لوازم فراهم آورد. و همه کسانی را که همراه وی آمده بودند و سالم مانده بودند همراهش فرستاد مگر آنها که میخواستند بمانند. و چهل کس از زنان معتبر بصره را برای همراهی وی برگزید. و به قول طبری: عایشه روز غُرّه رجب سال سی و ششم هجری، حرکت کرد و علی(ع) مسافتی او را بدرقه کرد. و فرزندان خویش را تا یک منزل همراه او فرستاد.6 »
1. رک ـ تفسیر نمونه ـ همان ـ ج 14 صص 387 تا 390.
2. همان.
3. به نقل از حبیب السیر ـ ج 1 صص 180 و 181 و دایرة المعارف فرید وجدی، ج 3. رک ـ لغت نامه دهخدا ذیل واژۀ جمل.
4. از آیۀ 33 سورۀ مبارکۀ الاحزاب/33: «وَ قرنَ فی بیوتکُن وَلا بترجنَّ بترج...»
5. رک ـ سیرۀ علوی ـ همان ـ صص 137 و 138.
6. رک ـ تاریخ طبری ـ تاریخ الرسل و الملوک ـ همان ـ ج 6 ص 2478.
منبع : کتاب جامعه کبیره -ناشر : انتشارات قاف مشهد