
پاسخ به شبهه ایجاد تشیع در ایران توسط دولت صفویه
نویسنده: استاد دکتر حسین رزمجو
عصر شیعه : تصوّر غلط دشمنان جاهل شیعۀ امامیه در این نکتۀ مهم که تشیع علوی توسط دولت صفویه در ایران شکل گرفته و به وجود آمده. و این است که اصطلاح نادرست «شیعۀ صفوی»1 را در گفتارها و آثار خود زیاد به کار میبرند و تکرار این جمله که «از سیصد سال قبل ـ منظورشان از زمان تشکیل دولت صفویه در ایران است ـ شیعیان در ایران رسمیت یافتهاند، در حالی که به گواهی تاریخ و اسناد کافی و موثق ملت نجیب و باهوشِ ایران که همیشه از تأییدات و رحمتِ واسعۀ الهی برخوردار بوده است، از همان ابتدای تاریخ اسلام یا بعد از داستان تاریخی غدیر که پیامبر اکرم(ص) علی(ع) را خود در آن روز بزرگ شخصاً به عنوان جانشین بلافصلش به مردم معرفی فرمود، در صف پیروان راستین امیر مؤمنان ـ حیدر کرّار ـ درآمدند. و به سائقه توفیق و ایمانی که به خدای یکتا و پیامبری حضرت محمد(ص) به عنوان خاتم الانبیاء پیدا کرده بودند، حتی در جنگهایی که اعراب مسلمان با آنها در جبهههای غرب کردند، پایداری و استقامت کافی از خود نشان ندادند، و به تعبیری به استقبال لشکریانی رفتند که قصدشان این بود که ملتهای دربندی مثل ایرانیان را از یوغ حکومتهای ستمشاهی برهانند. و به عبودیت خدای جهان که اعراب مسلمان به او دعوت میکردند، درآورند. اما توفیق ایرانیان در این بود که چون در کار تداوم رهبری جهان اسلام پس از پیامبر(ص) و روی کار آمدن خلفای سه گانه به روش انتخاب نیمبند و شورای تحمیلی و سازشکارانه عمر پی بردند، شیعیان علی علیه السلام شدند. و تشیع علوی را شکل دادند. و یا به تعبیر شاعر نامور معاصر ـ مرحوم ملک الشعراء بهار ـ محمدتقی ـ (1266 ـ 1330 ش):
گرچه عرب زد چو حرامی به ما داد یکی دینِ گرامی به ما
گرچه ز جور خلفا سوختیم: ز آلِ علی معرفت آموختیم2
و لذا قرنها قبل از آنکه دولت صفویه از اوائل قرن دهم هجری یا از سال 907 هجری قمری، بر سر کار آید و پادشاهان آن تا 1311 ق، بر ایران سلطنت کنند، و مذهب تشیع را دین رسمی ایرانیان اعلام نمایند، سلسلههایی که امیران آن شیعۀ امامیۀ اثنی عشریه هستند، ظهور پیدا میکنند. نظیر دیالمه یا آل بویه که از سال 320 تا 448 هـ ق در جنوب ایران و عراق عرب و عجم حکمروایی دارند. و آئینهای تشیع از جمله مراسم عزاداری بر حضرت سیدالشهداء را انجام میدهند. لذا در اواخر قرن پنجم هجری با شکست اسماعیلیان در ایران که خود شیعیانی هفت امامی هستند، نفوذ فرقۀ شیعۀ اثنی عشریه زیادتر میگردد و تقریباً در تمام کشور ایران از گیلان و مازندران گرفته تا نواحی ایرانِ مرکزی و غربی، مناطقی چون ساوه و اردستان و کاشان و خوزستان و اصفهان تا نواحی شرق و شمال شرق ایران نظیر گرگان و خراسان ـ بویژه مناطق بیهق (سبزوار) و نیشابور، ساکنان آنها شیعه هستند. و با حملۀ مغولان به ایران در سال 653 هجری و تکمیل متصرفات خود در غرب ایران، که با سقوط خلافت عباسیان به سال 656 هجری در بغداد مواجه شد، ظهور شخصیتهایی چون خواجه نصیرالدین طوسی (597-672 هـ ق) در دستگاه هلاکوخان به عنوان مشاور و از مقربان او و احراز مقام وزارت بعداً، چند نهضت توسط شیعیان در جای جای سرزمین ایران به وقوع میپیوندد، نظیر شورش سادات مرعشی مازندران در سال 759 هجری و نهضت سربداران خراسان در قرن هشتم هجری، که کارگردانانشان از اهل تشیع علوی هستند. و این نهضتها غالباً واکنشهایی که علیه حکمروایان وقت که اکثراً غیر ایرانی (ترک) و سنی هستند، صورت میگیرد. چنانکه در مورد اثرات نهضت سربداریه که از 737 تا 783 در بیهق به وقوع میپیوندد، و جنگ و گریزهایی که اینان در برابر حکمروایان ترک سنی مذهب انجام میدهند، هرچند عاقبت به دست امیر تیمور گورکانی مغلوب میشوند، با توجه به شاعری که از آنان چنین توصیفی کرده است:
«از بیمِ سنانِ سربداران تا حشر: یک ترک دگر خیمه به ایران نزند»3
« در قلمروِ دولتِ سربداران مذهب شیعۀ امامیه رایج گشت، چنان که نامِ دوازده امام تشیّع علوی را در خطبههای نماز جمعه میآوردند.4 »
تا این که صفویه به رهبری صفی الدین اردبیلی (650-735 هـ ق) در سال 907 تا 1311 هجری قمری، در ایران شکل میگیرد. و مؤسس سلسله پادشاهان آن شاه اسماعیل اول موفق میشود: ضمنِ پایهگذاری وحدت ملی در ایران، تشیع علوی را مذهب رسمی کشور کند. و دیگر پادشاهان صفوی موجب پیشرفتهایی در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و دینی ایران شدند، اما: «ترویج مذهب شیعۀ امامیه به مثابۀ مذهب دولتی صفویه و ایذاء و تعقیب گروهی از اهل سنت و جماعت توسط ایشان، مناسبات حسنۀ ایران را در زمان صفویان با دولتهای همسایه سنی مذهب، یعنی با ترکیۀ عثمانی که در آن عهد مقتدر بوده و خاننشینِ شبه جزیرۀ کریمه و خاننشینهای اُزبکِ ماوراء النهر و خوارزم، سخت خراب و تباه کرد. و گرچه در جنگهای ایران با دولتهای یاد شده در قرنهای دهم و یازدهم هجری، دشمنی مذهبی سنّیان و شیعیان نقشی تابع و ثانوی داشته، معهذا این خصومت، رنگ زنندهتری به این جنگها میبخشیده و طرفین مرتکب بیرحمیهای بسیار میشدند. چنانکه: فقیهان آسیای میانه و ترکیۀ عثمانی ـ برای نخستین بار در تاریخ اسلام ـ برده ساختن و فروختنِ شیعیان و حتی سادات را در بازارهای برده فروشان، جایز میشمردند.5 »
در این جا لازم است یادِ خیری کنیم از نویسندۀ مجاهد و مبارز ـ برادر بزرگوارمان ـ مُدافع تشیع علوی ـ زندهیاد دکتر علی شریعتی، که کتابی دارد با عنوان «تشیع علوی و تشیع صفوی» و مقصودش از کاربرد «شیعۀ صفوی» در کتاب مذکور: مفهوم و معانی نیست که سنیان وهابی روزگار ما، مورد نظرشان میباشد. زیرا آن عزیز، شیعۀ صفوی را صفت بارز کسانی میداند که تظاهر به پیروی از امام علی(ع) میکنند، ولی خالی از سجایای اخلاقی و مکارم امیر مؤمنان علی(ع) هستند. او ویژگیهای فکری و رفتاری چنین شبه مسلمانهایی را که دقیقاً در کتاب ارزندۀ خود با این هدف ارائه میکند6 که بتواند بزرگمردیها و مکارم و صفات پسندیده و خطوط برجستۀ اعتقادی شیعۀ علوی و حقانیت آن را به اثبات برساند. اما متأسفانه منظور بوقهای تبلیغاتی سنیانی که از طریق ماهوارۀ جهانیشان بر ضد تشیع تبلیغ میکنند، آن اندیشۀ مقدس نیست، بلکه نظرشان اثبات باطل بودن تشیع علوی است، که هوادار خلافت بلافصل علی بن ابیطالب(ع) است. و به حق دانستن شیوۀ غاصبان خلافت که با بند و بستهای شورای سقیفۀ بنی ساعده و خلاف رضای خداوند و پیامبر بزرگوار او ـ از طریق انتخاباتی نیم بند و منحرف به قدرت رسیدند. و پایهای غلط را در امر حیاتی رهبری جهان اسلام ـ پس از فوت رسول اکرم(ص) بنا نهادند، تا حس خودخواهی و ریاستطلبی خویش را ارضا کنند ـ ضمن آنکه خود به ناتوانی انجام کاری که غاصبانه به دست گرفته بودند ، اذعان داشتند.
از عبارات مقدمۀ ذیل که زندهیاد دکتر شریعتی بر کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» خود نگاشته است، و آن را به خوانندگان فضیلتجویِ خویش تقدیم داشته است، نکتههای ارزندهای در اثبات مظلومیت و بر حق بودن تشیع علوی و ایرادات واهی و جاهلانۀ مخالفان آن میتوان استنباط کرد، که با نقل آن ـ به بحث این شبهه خاتمه میدهیم:
«.. این کتاب را به ملت خویش که بزرگترین افتخارش و دشوارترین انتخابش: راه علی و حکمیت علی و ولایت علی(ع) است ـ در سیاهترین دورۀ تاریخ ـ ،
و: به حوزههای علمی امام صادق(ع) که پایگاه نگهبانی مکتب اهل بیت(ع) است،
و: به علماء، سخنوران، نویسندگان و طلاب تشیع علوی، که امید مردم برای آگاهی آنان و احیاء ایمان مردم به آنهاست،
و: به آنان که خود بیش از همه، قربانی «تشیع صفوی»اند، تقدیم میکنم.7 »
1. رک ـ تاریخ تشیع در ایران ـ از آغاز تا قرن دهم هجری ـ تألیف: رسول جعفریان، چاپ سوم قم 1380 ش، از انتشارات انصاریان ج 1 و 2.
2. رک: دیوان اشعار محمدتقی بهار ـ ملک الشعرا ـ ج 2، بخش متنویات، ص 151، چاپ سوم تهران 1356 ش، ناشر: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
3. رک ـ اسلام در ایران، تألیف: ایلیا یاولویچ بطورشنسکی، ترجمۀ: کریم کشاورز، چاپ تهران 1353 ش، ص 377.
4. رک ـ اسلام در ایران، همان، ص 378.
5. رک ـ اسلام در ایران، همان، ص 397.
6. رک ـ تشیع علوی و تشیع صفوی (یا: تشیع سرخ و تشیع سیاه) نوشتۀ: دکتر علی شریعتی، چاپ اول تهران 1352 ش، از انتشارات کتابخانه دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، مقدمه و بخش: پایههای اعتقادی این دو تشیع، صص 250 تا 325 ـ آخر کتاب مذکور ـ
7. رک ـ تشیع علوی و تشیع صفوی (یا: تشیع سرخ و تشیع سیاه) ـ همان ـ مقدمه
منبع : کتاب جامعه کبیره -ناشر : انتشارات قاف مشهد