( 4.1 امتیاز از 2377 )

عصر شیعه : در پاسخ به اين سئوال كه آيا قرآن برتر است يا عترت؟ دو گروه وجود دارند؛ اول، گروهي كه قرآن را برتر دانسته‌اند. از جملة اين گروه مرحوم «آخوند ملا اسماعيل مازندراني» ـ معروف به خواجويي ـ بوده كه در اصفهان اقامت داشته، در همان‌جا وفات يافته، و قبرش در تخت‌فولاد است.

وي رساله‌اي در اين باب نوشته و در آن نتيجه گرفته كه قرآن برتر از عترت است. دلايل چهارگانة وي بدين ترتيب است

1. در حديث ثقلين، قرآن مقدم بر عترت ذكر شده، و اين حديث نزد شيعه و سني متواتر است كه پيامبر اكرم (ص) فرموده‌اند: «... كتاب الله و عترتي...»:

2. مطابق بعضي طرق روايت اين حديث، رسول خدا(ص) قرآن را با وصف «بزرگ‌تر بودن» بيان نموده و آن را «ثقل‌اكبر»، و عترت را «ثقل اصغر» خوانده‌اند.

3. آن حضرت(ص) كتاب را به خدا و عترت را به نفس خود اضافه نموده‌اند.

4. حديثي كه از امامان(ع) در فضيلت قرآن روايت شده است كه فرموده‌اند: «كتاب خدا ريسمان يا طنابي است كشيده شده به دست خدا»1

آن مرحوم به اين چهار دليل، قرآن را افضل از عترت دانسته است.
دوم، گروهي كه معقتدند، عترت پيامبر(ص) از قرآن برتراند؛ به دلايل زير:

1. مجرد تصريح به «بزرگ‌تر بودن» دليل بر برتر بودن نيست. و تقدم بيان كتاب در حديث ثقلين، بنابر هيچ‌يك از دلالات سه گانه [منطقي] (يعني تطابقي، تضمّني و التزامي) دليل برتر بودن آن نمي‌شود، زيرا هرگاه بخواهند دو چيز را با هم بيان كنند، طبيعتاً يكي از آن دو پيش از ديگري ذكر مي‌شود و چه بسا كه دومي برتر از اولي است: مانند اين آية شريفه: «إنّ الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر2؛ همانا نماز از زشتي و ناپسندي باز مي‌دارد، و ياد خدا بزرگ‌تر است.»

بر اساس روايات صحيح «صلوة» بر اميرالمؤمنين(ع) تأويل شده، در حالي كه آن حضرت(ع) برتر از ذكر است، اما در اين آيه به تصريح، ذكر خدا بزرگ‌تر شمرده شده است. به علاوه بزرگ‌تر بودن از يك جهت (خاص)، دليل بر برتر بودن از همة جهات نمي‌شود. به عنوان مثال،«عقيل» از جهت سِنّي از اميرالمؤمنين(ع) بزرگ‌تر بود ولي آن حضرت(ع) از هر جهتي از عقيل برتر بودند. دربارة حضرت مريم نيز در آية شريفه آمده است: 

إنّ الله اصطفيٰك و طهّرك و اصفيٰك علي نساء العالمين3؛ 
همانا خداوند تو را برگزيد و پاك و پاكيزه گردانيد از ميان زن‌هاي جهانيان؛

ولي اين صفات و ويژگي‌ها دلالت بر افضل بودن مريم از حضرت فاطمه زهرا(س) ندارد، زيرا نهايت اختصاص مريم به اين ويژگي، تولد يافتن حضرت عيسي از او به واسطة روح‌القدس يا جبرائيل است ـ بدون پدر ـ اما در عين حال از فاطمه(س) برتر نيست.4

2. بزرگ‌تر بودن قرآن، به دليل شمول آن نسبت  به احكامي است كه برتري عترت(ع) و وجوب پيروي و اطاعت ايشان را در همة امور، از جانب خداوند متعال، بيان كرده است. اما نام بردن از عترت توسط پيامبر(ص) به دليل ويژگي‌هايي است كه خداوند به ايشان عطا فرموده‌ است. ايشان داراي تمام فضايل قرآن و غير آن است، در حالي كه قرآن چنين نيست.

3. در بعضي از احاديث معتبر به اين مضمون تصريح شده است كه اميرالمؤمنين(ع) برتر از قرآن هستند. چنان‌كه سيد هاشم بحراني(ره) در تفسير برهان روايت نموده است:
علي‌بن ابي طالب (ع)، أفضل من القرآن

4. پاسخ به دليل سوم گروه اول كه گفته‌اند، كتاب به خدا اضافه شده و عترت به پيامبر(ص)، آن است كه اين دليل تمام نيست، زيرا اضافه به رسول خدا نيز اضافه به خداست، زيرا در احاديث فراواني از ايشان به عين‌الله، يدالله، جنب‌الله، وجه‌الله، اذن الله،‌ لسان‌الله و ... تعبير شده است.

5. در پاسخ به دليل چهارم كه گفته‌اند، قرآن، ريسمان خداست، مي‌گوييم كه عترت هم ريسمان خدايند كه به دست خدا كشيده شده‌است. ايشان بنابر روايات صحيح و معتبر، مبيّن كتاب و عروةالوثقي‌اي هستند كه هيچ‌گاه گسيخته نخواهد شد.

چرا عترت، از قرآن برتر است؟
دلايل برتري عترت از قرآن عبارتند از:
دليل اول: آنكه حقيقت محمد و عترت طاهرين او(ص) اولين مخلوقاتي هستند كه [توسط خداوند متعال] آفريده شده و به دلايل عقلي و نقلي از تمام مخلوقات شريف‌تر و گرامي‌تر‌اند. دليل عقلي آنكه، بر اساس قاعدة عقلي: امكان اشرف، آفريدة نخست بايد اشرف ممكنات و برترين مخلوقات باشد و اين حضرات(ع) عقل اول هستند. دلايل نقلي اين مسئله فراوان است، از جمله از معصوم(ع) روايت شده است: «نخستين مخلوقي كه خداي متعال آفريد، عقل بود... [آنگاه به آن فرمود:] به عزت و جلال خودم سوگند كه مخلوقي را محبوب‌تر از تو خودم نيافريدم، به واسطة تو ثواب مي‌دهم و به واسطة تو مجازات مي‌كنم».5

اين روايت دليل بر برتري عقل از جميع مخلوقات است و مراد از آن، حقيقت نوراني محمد و آل محمد(ع) است كه از تمام مخلوقات ـ از جمله قرآن ـ برتر است. پس عترت پيامبر(ص) كه جملگي از نور پيامبرند، برتر از قرآن‌اند:

دليل دوم: آنكه ولايت عترت، جملة مخلوقات را ـ از جمله قرآن ـ فرا گرفته؛ قرآني كه در لوح محفوظ موجود است و در ديگر منازل آن تا به قرآن مكتوب كه در دسترس مردمان قرار دارد. بر حسب اعتقاد ما، ولايت ايشان، بر اساس ولايت كلية مطلقه بر تمام خلايق احاطه دارد، چنان‌كه اميرالمؤمنين(ع) فرمودند:
من همان هستم كه ولايتم ولايت خداوند متعال است.

دليل اين امر، روايات متعددي است كه از جمله «فيض كاشاني» (ره) بعضي از آنها را در مقدمات تفسير صافي آورده است، مانند اين روايات كه امام صادق(ع) فرمودند:
همانا خداوند متعال ولايت ما ـ اهل‌بيت ـ را قطب (محور) قرآن قرار داد.6
يعني قرآن، بر محور ولايت ما دور مي‌زند.

دليل سوم: اينكه عترت(ص) كلام الله ناطق و كتاب مبين؛ و قرآن، كلام صامت و بي‌سخن او است. و ديگر آنكه قرآن عبارت از، الفاظ، خطوط و نقوشي نگاشته شده است كه علم آن نزد عترت وجود دارد. پس حقيقت قرآن و علوم آن، به طور اعلي، اشرف، كامل‌تر و تمام‌تر در حقيقت نوراني امام معصوم(ع) موجود است. بنابراين امام، برتر از قرآن بوده، ـ همچون برتري معاني از الفاظ ـ بلكه قرآن، جزء و قسمتي از فضايل و مناقب امام و حاكي از بخشي از شئون و مراتبي است كه خداوند متعال در ايشان قرار داده است.

دليل چهارم: آنكه قرآن، كلام مخلوق ـ يعني رسول‌اكرم(ص) ـ از جانب خداوند بوده، ولي نور نبي اكرم و حضرات عترت(ع) بلاواسطه توسط خالق متعال آفريده شده و بنابر روايات متعدد اثبات شده كه عترت، در تمام فضايل با رسول‌اكرم(ص) يكسان‌اند، مگر در نبوت و علت ايجاد ساير موجودات ـ از جمله قرآن ـ 
جز حقايق انوار مقدس اين حضرات(ع) چيز ديگر نيست.

دليل پنجم: آنكه قرآن موجود و در دسترس ما، تنها سايه، آينه و نشاني از قرآن موجود در عالم مثال و انوار است و مي‌دانيم كه آن عوالم، تماماً مخلوق و آفريده از اشباح انوار پيامبر و عترت(ع) است، زيرا ايشان نورالانواري هستند كه ساير نورها از نور ايشان روشن شده و لذا علت مادي و صوري براي آنها و همچنين براي قرآن هستند، بنابراين افضل از قرآن‌اند.

دليل ششم: آنكه علوم عترت پيامبر(ص) به فرمودة خودشان، بر كتاب تكويني و تشريعي و قرآن حقيقي ـ موجود در ديگر عوامل ـ احاطه دارد. چنان‌كه فرموده‌اند:
از جمله علومي كه نزد ماست، تفسير قرآن و احكام آن است.7
بنابراين علوم قرآن، تنها بخشي از علوم ايشان است، و اين ملاك برتري ايشان از قرآن است.

دليل هفتم: اينكه عترت(ع) در نزديك‌ترين درجات ممكن نسبت به خداوند متعال قرار دارند، زيرا همراه با رسول خدا(ص) در مقام و مرتبة «قاب قوسين أو ادني؛ مانند دو لبة كمان نزديك شد يا مقرب‌تر» هستند و قرآن در همة منازلي كه داراست، ذيل اين مقام قرار دارد. عترت(ع) بر مقام قرآن احاطه دارند و از آن برتر‌اند.

دليل هشتم: اينكه امام به منزلة قلب عالم امكان است و خداوند متعال امامان(ع) را موجب قوام ممكنات قرار داده، و اگر ايشان نباشند، زمين اهل خود را فرو مي‌برد و از مجموع احاديثي كه در اين باب از معصومين(ع) رسيده استنباط مي‌شود كه موجب بقاي ممكنات ـ از جمله قرآن ـ ايشان هستند و بقاي همه چيز، از جمله قرآن، به وجود ايشان است پس بي‌ترديد، ايشان برتر از قرآن‌اند.

دليل نهم: اينكه قرآن از آيات و بيّنات الهي است و ترديدي نيست كه عترت(ع) بزرگ‌ترين آيات و بيّنات هستند. چنان‌كه اميرمؤمنان(ع) فرمودند:
كدام آيه‌اي از آيات خداوند، از من بزرگ‌تر است.
اين ويژگي نيز دلالت بر برتري ايشان بر قرآن كريم دارد. ايشان به منزلة غيب، روح، باطن و حقيقت قرآن هستند. هر كه خدا را شناخته و مي‌شناسد، از راه معرفت، شناخت و توجه كردن به سوي ايشان شناخته است.
نام نویسنده :
علامه سيد حسن ميرجهاني (ره)
ماهنامه موعود شماره 83

پي‌نوشت‌ها:

٭ برگرفته از: ولايت كليه، صص 124 ـ 132؛ همراه با تلخيص و بازنويسي.
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 27، ص 245، ح 5 
2. سورة عنكبوت(29)، آية 45.
3. سورة آل‌عمران(3) آية 42.
4. همسر حضرت فاطمه(س) اميرالمؤمنين(ع) است كه خود برتر از تمام فرشتگان برتر الهي و بنا بر روايات متعدد، معلم جبرئيل و سبب خلقت آنها بوده‌اند. به علاوه فرزندان حضرت فاطمه(س) نور اخيار ـ يعني انبياء و اوصيايشان ـ و برتر از ايشان هستند و حضرت عيسي(ع) سرانجام پشت سر آخرين ايشان (حضرت صاحب‌الزمان(ع)) به نماز خواهد ايستاد.
5. مجلسي، همان، ج 1، ص 97، ح 8؛ عوالي اللئالي، ج 4، ص 99.
6. فيض كاشاني، تفسير صافي، ج 1، ص 21، مقدمة دوم.
7. بصائر الدرجات، ص 214، جزء 4، باب 7، ح 1. 
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر