
تدوين فقه، تفسير و اخلاق شيعی؛ از نتايج انقلاب فرهنگی امام باقر(ع)
عصر شیعه ـ امام محمد بن علی(ع)، امام پنجم شيعيان ملقب به باقرالعلوم، در سال 57 هجری قمری در مدينه به دنيا آمد و در سال 114 ه.ق در دوره هشام بن عبدالملك به شهادت رسيدند. مدت امامت آن بزرگوار نزديك به 20 سال بود و از سال 95 ه.ق، پس از امام سجاد(ع) به امامت رسيدند. مادر آن حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن(ع) است كه امام صادق(ع) درباره ايشان فرمودند «كَانَتْ صِدِّيقَةً لَمْ تُدْرَكْ فِی آلِ الْحَسَنِ امْرَأَةٌ مِثْلُهَ؛ او، مظهر راستگويی بود كه در ميان اهل بيت امام حسن(ع) زنی مانند او نبود.»(1)
در زهد، تقوی، فضيلت، اخلاق و ... سرآمد همه بزرگان بنیهاشم عصر خويش بود، اهل سخاوت و بخشش و كرم بود. از تحقير مسلمانان نهی میكرد و به غلامان میگفت گدايان را گدا نناميد، بلكه به بهترين اسم آنها را صدا بزنيد. آراستگی ظاهری داشت، اهل كار و تلاش بوده، مهمان زياد داشت و مقام علمی و اخلاقی امام مورد تصديق دوست و دشمن بود. لقب آن حضرت يعنی باقر العلوم، از سوی رسول اكرم(ص) داده شد.(2) روايات بسيار زيادی از آن حضرت در زمينههای مختلف احكام اسلامی، تفسير، تاريخ اسلام، انواع علوم نقل شد و جابر بن يزيد جعفی میگويد: «رويت خمسين ألف حديث ما سمعه أحد منی»(3) دانشمندان و بزرگان و مورخان اهل سنت رواياتی از امام باقر(ع) نقل كردند.
سیمای امام از منظر دانشمندان اهل سنت
عبدالله بن عطاء يكی از شخصيتهای برجسته عصر امام باقر(ع) میگويد: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفلی به اندازه محفل محمد بن علی(ع) از نظر علمی حقير و كوچك نديدم. من حكم بن عتيبه را كه در علم فقه مشهور آفاق بود، ديدم كه در خدمت محمدباقر(ع) مانند كودكی در برابر استادی زانوی ادب بر زمين زده شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود».(4) ابن حجر هيثمی گفت: محمدباقر(ع) به اندازه گنجهای پنهان معارف و دانشها را آشكار ساخته كه جز بر عناصر بدسيرت پوشيده نيست. ابواسحاق میگويد: «لم أر مثله قطّ؛ تاكنون مانند او را نديدهام» و ابوزرعه دمشقی گفته بود: «انّ اباجعفر اكبرالعلماء؛ اباجعفر بزرگترين علماست» بزرگانی مانند كيسان سجستانی (از تابعين)، زهری، ابوحنيفه، مالك، شافعی، زيادبن منذر نهدی از دانش امام(ع) استفاده میكردند. از اين رو امام شاگردان بزرگی همچون محمد بن مسلم، ابوبصير، بريدبن معاويه عجلی، زراره بن اعين و حمران بن اعين ... را تربيت كردند.
شیعه در عصر امام باقر(ع)
دايره تشيع، شيعيان با ديدگاههای مختلف را شامل میشود. شيعيانی كه حضرت علی(ع) را به عنوان جانشين بر حق پيامبر(ص) قبول داشته اما در عين حال برای مشروعيت حكومت خلفا نيز وجهی قائلند، و يا گروهی كه با وجود اعتقاد به برتری حضرت علی(ع) برای خلافت، معتقد به نص از سوی خدا و پيامبر(ص) برای خلافت آن حضرت نيستند(زيديه)، و در ادامه گروهی كه با تأويل بردن مفاهيم آيات و احكام، به دنبال دريافت معانی جديدی از واژگان دينی و مذهبی هستند و سرانجام گروههايی كه به شفاعت، رجعت، بداء، عصمت و علم الهی برای ائمه(ع)، قائل بودهاند و موجب شده مؤلفان كتابهای ملل و نحل اين اعتقادات خاص را برای شيعيان مطرح كنند.
با وجود شكلگيری مبانی اوليه اعتقادی شيعه، تا نيمههای قرن اول، جنبش تشيع در نوعی گرايش سياسی برعليه دستگاه خلافت نمود داشته، اما از اواخر قرن اول، به ويژه نيمه اول قرن دوم به مرور مكاتب حقوقی و فقهی از جمله مكتب تشيع شكل گرفت. به عبارتی ابعاد اعتقادی مكتب تشيع در دوره امام باقر(ع) و با روايات آن حضرت تبيين كاملتری يافت. در رجال كشّی آمده، شيعيان قبل از امام باقر(ع) به حلال و حرام خود آشنا نبودند تا زمانی كه امام باقر(ع) ابواب مختلف فقهی و كلامی را برايشان باز نمود(5). همچنين عياشی در تفسير خود به اين مسئله اذعان كرده و معتقد است كه شيعيان قبل از امام باقر(ع) به مناسك حج و حلال و حرام خود آشنا نبودند(6). توجه شيعيان برای يافتن مسير صحيح، توجه در گفتار و رفتار امام(ع) بود. امام نيز متقابلاً در پاسخ به اين نياز، برای هدايت جامعه و به ويژه شيعيان و پرهيز از افتادن آنها به دام حكومت، راهكارها و اهداف عملی برای شيعيان در نظر داشت كه میتوان در موارد زير برشمرد؛
- عرضه ديدگاههای اسلامی در همه زمينهها كه موجب استواری ايمان مسلمانان و اظهار برتری اسلام بر ساير اديان و روشنگری نسبت به اشتباهات و انحرافات فقهی، كلامی، تفسيری و تاريخی وابستگان به دستگاه خلافت
- گشايش ابوابی از معرفت دينی كه حاكمان سياسی آن روز مانع از طرح آن بودند(7). خنثی كردن تبليغات درازمدت امويان و معرفی صحيح اهل بيت(ع) و نفی غلو
- گزينش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای ديدگاه امام باقر(ع) برای تبليغ دين، ارائه و نشر آن(8)
- ضرورت توجه به عمل و نقش آن در نجاتبخشی در روز قيامت از نكات مورد توجه امامان(ع) در تربيت صحيح شيعيان است. امام باقر(ع) از خثيمه میخواهد كه به شيعيان اين گونه ابلاغ كند كه به آنچه نزد خداست نمیرسند مگر با عمل [به تكاليف] و زيانبارترين مردم در روز قيامت كسی است كه [به زبان] عدل را توصيف كند ولی [در عمل] با آن مخالفت كند.»(9).
- اميدواری شيعيان به پيروزی در آينده برگرفته از احاديث و تعاليم ائمه(ع) بود. ابیخالد كابلی از ابیجعفر(ع) نقل كرده كه فرمود در كتاب علی(ع) يافتيم كه همانا زمين برای خداست و هر كس كه او بخواهد آن را به ارث خواهد برد [بر آن حكومت خواهد يافت] و عاقبت با اهل تقوی و متقين است. من و اهل بيت(ع) من از كسانی هستيم كه خداوند زمين را برای ما به ارث گذاشت و ما از اهل تقوی هستيم... تا روزی كه قائم از اهل بيت من با شمشير قيام میكند و زمين را [از نااهلان پاك میكند... و آنها را از تصرف در زمين منع میكند؛ الا آن چه كه در دست شيعيان ماست، همانا تأييد میكند آن چه در دستشان است و زمين را برای آنها رها میكند.»(10) اين بيانات اميدواركننده، مسير شيعيان را در سير تاريخی بروز تشيع هموارتر ساخته و آنان را در تلاش برای فهم بهتر تعاليم و عمل آنها استوارتر ساخت.
- خدامحوری و ضرورت اطاعت از خداوند از تعاليم حتمی و مورد تأكيد ائمه(ع) بوده، خط قرمز آنان در تعامل اجتماعی به شمار میآمد. محمد بن مسلم از ابیجعفر(ع) نقل كرده كه فرمودند: دين و مذهب راستين در شما نيست، پس به خدا قسم شيعه ما نيست مگر كسی كه از خداوند اطاعت كند.(11)
مراجعه شيعيان به امامان(ع) از نكاتی است كه در تاريخ نمونههای فراوانی برای آن موجود است؛ وشّاء از امام رضا(ع) روايت كرد كه میفرمود: «امام سجاد(ع) فرمود بر امامان شيعه(ع) واجباتی است كه بر شيعيان آنها نيست و بر شيعيان واجباتی است كه بر ما(امامان) نيست، خداوند برآنها(شيعيان) امر كرده است كه از ما سؤال نمايند [احكام دين را از ما بياموزند و آيه قرآن نازل كرده كه] پس از اهل ذكر سؤال كنيد...»(12) اين توصيه امام(ع) در مقام عمل شيعيان را به مراجعه به امام و فراگيری احكام و معارفی دينی تشويق كرده و در عمل گسترش و تحكيم مبانی اعتقادی شيعه را در پی داشت. دشواری مسير و ضرورت ايجاد آمادگی در شيعيان، از مسائل مورد توجه ائمه(ع) بود، از اين رو امام صادق(ع) فرمودند: «همانا احاديث ما سخت و دشوار است و به جز سينههای روشن، قلبهای سالم و [صاحبان] اخلاق خوب آن را تحمل نمیكند»(13). و اين دشورای اعلانشده از سوی امام، صبر شيعيان را در تحمل مشكلات افزوده، استواری و گسترش تشيع را در پی داشت.
اوضاع علمی و فرهنگی دوره امام
برخی از ويژگیهای مهم اوضاع علمی و فرهنگی دوره امام باقر(ع) عبارتند از: نهضت ترجمه و برگردان منابع فلسفی يونانی و ايرانی و ... به عربی و گسترش آن در ميان علما، آشفتگی ادبيات حديث در دوره تكوين و نقش معاويه اول در حكومت بنیاميه در جعل احاديث و پنهان كردن حقايق تاريخی(14) به همراه ظهور اختلافات فقهی بر اثر عدم دسترسی فقهای متأخر به سنت نبوی، گسترش مجادلات كلامی و پيدايش مذاهب كلامی مرجئه، معتزله و خوارج، حضور پراكنده پيروان ساير اديان و در نتيجه آشنائی مسلمانان با آرای ديگران، جريان منع نقل حديث و برداشتن آن از سوی عمر بن عبدالعزيز و آزادی نقل حديث و تأثير شرائط جديد، انحرافات عملی و فكری سران سرزمينهای اسلامی از تعاليم دين و توجيه حكومت امويان از طريق ارائه ناقص و تحريف شده تعاليم اسلام.
میراث علمی و معرفتی امام باقر(ع)
قبل از امام باقر(ع) هنوز دانش شيعی به خود نيامده بود و دليل موفقيت و مورد توجه بودن امام باقر(ع) احاديث منقول زياد و متنوع از ايشان است؛ كه در همه حوزههای معرفتی احاديث امام باقر(ع) و پس از ايشان از امام صادق(ع) منظومه معرفتی شيعه را كامل میكنند. امام باقر(ع)، نخستين امام شيعی است كه به نظاممند كردن تعاليم دينی پرداخت.(15)
اصلاح بنيانهای فكری جامعه و پايهگذاری نهضت بزرگ علمی [شكافنده علوم و گشاينده درهای دانش]، تأسيس يك حوزه وسيع و عالمانه از پيروان امام، سازمانی از شيعيان امام دارای نظام ابتدائی برای ارتباط امام و پيروانش و البته در كنار آن وجود برخی ديگر از سازمانهای شيعی همراه با اختلافاتی با يكديگر از جمله اقداماتی است كه با ايشان محقق میشود. همچنين مناظرات امام با ديگران كه بيشتر برای مقابله با فرقههای انحرافی و عقائد باطل صورت میگرفت از ديگر اقدامات معرفتی ايشان است.
بر اين اساس نتيجه انقلاب فرهنگی امام باقر(ع) تبيين نظريه امامت، تدوين فقه، تفسير و اخلاق شيعی و مبارزه با فرقههای انحرافی همچون افكار توجيهگرای مرجئه و جبرگرايی مطرح شده از سوی عالمان و احاديث اهل سنت و مواردی از اين دست بود.
مدرسه امام باقر(ع)
تعاليم امام باقر و امام صادق(ع) بعد از قرآن، ستون فقرات فقه شيعه است و بدون آنها كلام شيعی غيرقابل توجيه و غير قابل فهم میماند.(16) حوزه درسی امام به لحاظ موضوعی گسترده بوده و همه حوزههای علمی مانند تفسير قرآن، مباحث حديثی، كلامی، فقهی و...را شامل میشد و در همه اين حوزهها به اصحاب و شاگردانی از امام اشاره داشت كه تربيت شده و به صورت تخصصی مسلط بودند. مهمترين ويژگی مدرسه امام باقر(ع)، ابتناء تعاليم آن بر آيات قرآن بود. شايد بتوان تعاليم امام باقر(ع) در حوزه علوم انسانی را يكی از حوزههايی دانست كه كمتر به آن پرداخته شد. به لحاظ هدفمندی، علمی كه در راستای كمال حقيقی و قرب انسان به سوی خدا باشد را علم انسانی دينی دانست. بر اين اساس آيات قرآن و روايات متعددی از اهل بيت(ع) اشاره به مسائل علوم انسانی در زمينه روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد ... دارند كه اين مباحث در كلام امام باقر(ع) نيز قابل پيگيری است.
مواجهه امام باقر(ع) با دیگران
امام در برابر انديشهها و گروههای منحرف فكری مقابله كرده و با برگزاری مناظرات يا در جلسات درس و ... به بيان چگونگی انحراف و بطلان آن انديشه میپراختند. برخی از مهمترين گروههای فكری منحرف را میتوان در موارد زير برشمرد.
- اصحاب قياس؛ امام با بيان ادله فقهی اهل بيت(ع) به رد استدلالهای اين گروه به ويژه ابوحنيفه میپرداختند.
- مرجئه؛ انديشه ارجاء كه از دورههای پيشين شكل يافته بود، ايمان لفظی را برای رسيدن به سعادت كامل دانسته و انجام عمل صالح را از لوازم ايمان نمیدانستند. امام در برابر اين انديشه موضع گرفته و در توصيهها به افراد خود بر لزوم انجام عمل صالح تأكيد میكردند.
- خوارج؛ امام با رد عقائد خوارج معتقد بودند كه آنها با عقائد انحرافی و جاهلانه، دين را بر خود ضيق كردهاند؛ در حالی كه دين وسيعتر از انديشه آنان است.
امام همچنين با برگزاری مناظرات با افراد مختلف به رد انديشههای انحرافی و اسرائيليات پرداخته و درصدد بودند كه انديشهها و مبانی فقهی و كلامی شيعه را تبيين و به اشاعه حقايق و معارف الهی بپردازند. تأكيد و اهميت دادن به مسائلی مانند تأكيد بر عدم مشروعيت حكام، نفی همكاری با حكام اموی، تشويق مؤمنان به نصيحت حكام و لزوم برقراری امامت راستين در جامعه از جمله ديگر مورادی است كه همواره مورد اهتمام امام باقر(ع) بوده است.
حجتالاسلام و المسلمين سيدقاسم رزاقی موسوی
عضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
ـــــــــــــــــــــ
پینوشتها:
1 كلينی، كافی، ج1 ص 469
2 همان
3 طوسی، اختيار معرفه الرجال كشی، ص194
4 البدايه و النهايه، ابن كثير، ج9، ص 311
5 طوسی، اختيار معرفه الرجال، ص 425
6 تفسير عياشی ج1 ص 252
7 كلينی، اصول كافی، ج2ص415
8 طوسی، اختيار معرفه الرجال228-223
9 كلينی، اصول كافی، ج2 ص300
10 همان، ج1 ص 407
11 همان، ج2 ص73
12 الكافی، ج1 ص 212
13 ارزينا لالانی، نخستين انديشه های شيعی، ج1، ص401
14 همان، ص139
15 همان، صص 14-15
16 همان
17 كلينی، كافی، ج1 ص183
18 همان، ج2 ص 18
19 همان، ج1 ص 471