
واکنش ائمه اطهار(ع) به آزادی بیان مخالفان
عصر شیعه ـ یکی از جذاب ترین منابع تاریخی شیعه که از زمره افتخارات و نعمات معنوی و مایه مباهات شیعیان علوی است، مناظراتی است که حضرات معصومین و ائمه اطهار(ع) با مخالفان خویش به انجام رسانده و طی آن ضمن ترویج آزادی حقیقیِ بیان و نشان دادن شجاعت و شهامت علمی خویش برای طرح موضوعات مختلف در فضای باز، به تشریح و تبیین اصول و مبانی فکری دین مبین پرداخته و اقدامی ارزشمند در جهت هدایت فکری جامعه و اصلاح ذهنیتهای گروههای مختلف مخاطبان خویش پرداخته اند.
چند نمونه از نحوه برخورد ائمه اطهار(ع) با کسانی که آزادانه مطالب و انتقادات خود را خطاب بر اهلبیت(ع) مطرح میکردند را به قلم آیتالله سبحانی منتشر میکنیم.
در هر زمان حکومتهاى وقت به رسانههاى گروهى خود اعتبار قائل بودند و در واقع رسانههاى قرون گذشته در جامعه اسلامى نمازهاى جمعه و جماعت بودند که در منابر خود، مقاصد حکومتها را مطرح مىکردند. امروز هم در عربستان، تمام خطبههاى جمعه قبلاً تنظیم مىشود و در اختیار امامان و خطیبان قرار مىگیرد و آنها نیز عیناً همانها را مىخوانند. مصیبت هنگامى است که برگى از آنها را باد ببرد و یا گم شود و یا از دستشان بیفتد! خطبه، انسجام خود را از دست مىدهد!
امیرمؤمنان؛ خلیفه برگزیده عموم مهاجر و انصار بود و هیچ خلیفهاى بعد از رسول خداصلى الله علیه وآله به شیوه او برگزیده نشد و این مسألهاى است که همگان بر آن اتفاق دارند. جنگهاى امام با پیمانشکنان، ستمکاران و شورشگران به دستور پیامبرصلى الله علیه وآله بود.
محدثان نقل کردهاند که رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: اى على! تو پس از من با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران مىجنگى(1).
اما پس از درگذشت علىعلیه السلام حکومت وقت، خطیبان و واعظان دربارى را کاملاً خرید و تا آنجا که توانستند بخشى از جامعه را بر ضد امام بشورانند و جهاد او را با طوائف سهگانه به ناحق توصیف کنند و این فکر تا مدتى بر جامعه حاکم بود، تا آن جا که مردى از بصره با پیشواى چهارم -امام زینالعابدینعلیه السلام- اینگونه به مناظره پرداخت:
امیرمؤمنان؛ خلیفه برگزیده عموم مهاجر و انصار بود و هیچ خلیفهاى بعد از رسول خداصلى الله علیه وآله به شیوه او برگزیده نشد و این مسألهاى است که همگان بر آن اتفاق دارند. جنگهاى امام با پیمانشکنان، ستمکاران و شورشگران به دستور پیامبرصلى الله علیه وآله بود. محدثان نقل کردهاند که رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: اى على! تو پس از من با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران مىجنگى
مرد بصرى: نیاى تو -على بن ابىطالب- مؤمنان را کشت!
امام زینالعابدین با شنیدن این سخنان، چشمانش پر از اشک شد تا آنجا که اشک، کف دست او را پر کرد و او آنها را بر زمین پاشید و به آن مرد بصرى فرمود:
اى برادر بصرى! علىعلیه السلام مؤمنى را نکشت و مسلمانى را از دم تیغ نگذراند. گروهى که با او به مخالفت برخاستند، در حقیقت اسلام نیاورده و به ظاهر تسلیم شده بودند و به یک معنى، کفر خود را پنهان و به اسلام تظاهر مىکردند و لذا روزى که بر باطن خود یارانى یافتند، آن را آشکار کردند. کسانى که سخنان پیامبر(ص) را به یاد دارند، مىدانند که او اصحاب جمل و صفین و نهروان را لعن کرد.
فردى که در کنار نشسته بود مناظره امام را با مرد بصرى شنید و گفت: چگونه آنان را بیرون از اسلام مىشمارى در حالى که نیاى تو -على- درباره آنها گفت: اینان برادران ما هستند که بر ما شوریدهاند.
امام زینالعابدین: شما حتماً قرآن خواندهاید. واژه«برادران» به آن معنا نیست که تو تصور مىکنى، خدا در قرآن قوم عاد را برادران پیامبر خدا به نام هود مىشمارد و مىفرماید: «و إلى عادٍ أخاهم هوداً(2)»: »به سوى مردم عاد برادرشان هود را فرستادیم». مَثَل گروهى که با علىعلیه السلام جنگیدند، مَثَل قوم هود است، آنان کشته شدند و هود نجات یافت. چنین است حال و وضع درباره امیرمؤمنان و مخالفان او.
مناظرهاى دیگر
پیشواى چهارم شیعه روزى به تفسیر آیه مربوط به بنىاسرائیل مىپرداخت. (گروهى که در روزهاى شنبه که شکار حرام اعلام شده بود شکار مىکردند و خدا آنان را با مسخ، عذاب نمود).
آنگاه که سخن امام بدینجا رسید، ناگاه مانند انسانى که دلش مالآمال از غم و اندوه باشد با تأسف و اندوه گفت: در این صورت کیفر کسانى که فرزندان رسول خداصلى الله علیه وآله را کشتند و حرمت آنها را هتک کردند، چه خواهد بود؟! هر چند خدا آنها را در دنیا مسخ نکرد ولى در آخرت براى آنان عذابى دوچندان و بالاتر از مسخ آماده کرده است.
مرد ناشناسی پرسید: اى فرزند رسول خدا! ما این سخن را از شما شنیدیم اما برخى از دشمنان شما مىگویند: اگر قتل حسینعلیه السلام امر نادرستى بود یعنى بزرگتر از گناه شکار ماهیان در روز شنبه بهشمار مىرفت چه شد که خشم خدا آن گروه را فراگرفت ولى با اینان چنان نکرد؟!
امام زینالعابدین: به دشمنان ما بگو: مگر سرپیچى شیطان بالاتر از کفر و ناسپاسى قوم نوح و فرعون نبود که به اغواى او گرفتار شدند؟ چگونه خدا گروه دوم را در این دنیا کیفر داد اما کیفر ابلیس را به آخرت واگذاشت. همین مطلب در مورد ما نیز صادق است. سرپیچى صیادانِ روز شنبه را در این دنیا کیفر داد اما کیفر قاتلان حسینعلیه السلام را به آخرت واگذاشت.
امام باقرعلیه السلام مىگوید: وقتى پدرم این سخن را گفت، مردى که سخن امام را میشنید، یادآور شد که چرا خدا فرزندان قاتلان حسینعلیه السلام را کیفر مىدهد در حالى که آنان در قتل حسینعلیه السلام شرکت نداشتند؟
امام زینالعابدین فرمودند: قرآن به زبان عرب نازل شده است و با آنان به زبان خودشان سخن مىگوید. مثلاً مىگویند: قبیله خاصى به شهرى حمله بردند و ساکنان آن را کشتند درحالى که حملهکنندگان و قاتلان غیر از فرزندان آنها هستند، ولى نسبت را به قبیله مىدهند زیرا این گروه هر چند در قتل و غارت نقشى نداشتند، اما به راه و روش آنان راضى بودند پس صحیح است که بگوییم: اینها فرزندان حسینعلیه السلام را کشتهاند چون به کار پدران خود رضایت داشتند(3).
امیرمؤمنان در یکى از سخنان خود یادآور مىشود که ناقه صالح را یک نفر از آنان پى کرد ولى کیفر خدا همگان را فراگرفت. چرا؟ چون یکى پى کرد و دیگران براى او کف زدند و او را تأیید کردند و وحى الهى همه را پىکنندگان ناقه صالح خواند
اضافه مىشود: قرآن مجید قتل پیامبران بنىاسرائیل را به یهودیان مدینه نسبت مىدهد و مىگوید:
«قل قد جاءکم رُسُلٌ مِن قبلى بالبیّناتِ و بالّذى قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُموهُم إن کنتم صادقین(4)». «بگو پیش از من نیز پیامبرانى با نشانه روشن و آن چه شما گفتید به سوى شما آمدند، پس اگر راست مىگویید چرا آنان را کشتید؟».
در حقیقت امام به یک سنت اسلامى اشاره نموده و آن اینکه: «مَن رَضىَ بِفِعْلِ قومٍ فهو منهم«: »هرکس از کار گروهى از مردم راضى باشد از آنان به شمار مىرود».
امیرمؤمنان در یکى از سخنان خود یادآور مىشود که ناقه صالح را یک نفر از آنان پى کرد ولى کیفر خدا همگان را فراگرفت. چرا؟ چون یکى پى کرد و دیگران براى او کف زدند و او را تأیید کردند و وحى الهى همه را پىکنندگان ناقه صالح خواند(5).
پی نوشتها:
1) مستدرک حاکم، ج 3، ص 140.
2) اعراف: 65.
3) احتجاج، ص 135-138.
4) آل عمران: 183.
5) نهجالبلاغه، خطبه 201.
منبع: مکتب اسلام