
تأثیر تشیع بر ابنیه، اماکن و زیارتگاههای مذهبی ایران ,بخش اول
عصر شیعه : تـشیّع نه تنها بر نوع معماری و آذینبندی اماکن موجود اسلامی همچون مساجد تأثیر گذاشته، بلکه در ایجاد انـواع دیگری از اماکن مذهبی نظیر حسینیه، تکیه، سقّاخانه، سقانفار / سقاتالار، آب انبار، امامزاده و زورخانه نیز تأثیرگذار بوده است.
بخش اول :
«جابر عناصری» استاد برجسته تعزیهشناسی و پدر تعزیه دانشگاهی روز گذشته (28 فروردین) در سن 70 سالگی چشم از جهان فروبست و در بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری شد. بنا به خواست آن مرحوم، مراسم ترحیم برگزار نخواهد شد و هزینه آن به مرکز خیریه امام علی اهدا میشود.
وی حدود چهار دهه در دانشگاههای تهران به تدریس و تحقیق مشغول بود و بیش از چهل کتاب و مقاله به رشته تحریر درآورد.
در پی درگذشت این استاد فقید تعزیه، یکی از مقالات وی بازنشر میشود. این مقاله تحت عنوان «تأثیر تشیع بر ابنیه، اماکن و زیارتگاههای مذهبی ایران» سال 1383 در شماره پاییز فصلنامه «شیعه شناسی» منتشر شده است.
* چکیده
در ایـن مقاله، تأثیر تشیّع بر ابنیه و اماکن مذهبی ایران مورد بررسی قرار گرفته اسـت. تـشیّع نـه تنها بر نوع معماری و آذینبندی اماکن موجود اسلامی همچون مساجد تأثیر گذاشته، بلکه در ایجاد انـواع دیگری از اماکن مذهبی همچون حسینیه، تکیه، سقّاخانه، سقانفار / سقاتالار، آب انبار، امامزاده و زورخانه نـیز تأثیرگذار بوده و نمادهای مـذهبی بـه وضوح در اینگونه اماکن تبلور یافتهاند.
* مقدمه
شیعه به متابعت از سیره رسول الله(ص) و در نظر گرفتن تقدّس اماکن دینی و مذهبی، بنیانگذار زیباترین ابنیه ویژه نیایش و عبادت در جهان اسلام است.
هرچند صرف عبادت به درگاه پروردگار در پایهگذاری این مکان هدف اصلی بوده، اما جنبههای اجتماعی و رویارویی مردم و همدلی و چهره به چهرهشدن وجامعهشناسی تعاون و همیاری(1) و همفکری در انجام فرایض دینی و رعایت تشریفات مذهبی نیز مدّ نظر بودهاند.
ژرژ گورویچ(2) جامعهشناس فرانسوی، میگوید: «هنگامی که تشریفات اجتماعی رو به زوال میگذارند، فضای آن تشریفات نیز رنگ میبازد.»
فضای الهی و نظرکرده این اماکن همیشه ایّام روحبخش و دلنواز بوده است. به فرمان الهی و اطاعت حضرت محمّد(ص)، پیامبر گرامی، نخستین مسجد در مدینةالنبی ساخته شد، اما اهل تشیّع از همان روز، با توجه به دلسپاری به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام، سعی کردند هم در مسجد حضور یابند و گوش به موعظههای واعظان و نطاقّان بسپارند و ـ به اصطلاح ـ به دین و روش مسجد احترام بگذارند و هم با توجه به قداست آرامگاه و مشهد اولیاءالله، دریچهای به سوی عبادت بگشایند و آیین عبادت در مسجد و زیارت در امامزادهها و مرقد مطهر امامان را از نظر دور نسازند و تشریفات اجتماعی ـ عبادی را پررونق نمایند.
ایرانیان در این طریق، الحق که سنگ تمام گذاشتهاند. ایرانیِ پیرو تشیّع، گویی در زیارت کعبه، زادگاه امام همام علیبن ابیطالب(ع) و مـذبح ذبـیح کربلا، اسماعیل دشت نینوا، را به یاد آورده، گریزی بـه مصایب اولیاء میزند. ستایش و نیایش اهل تشیّع ضمن برگزاری مناسک حج دیدنی است. مساجد شیعه مناظری از روضه خلد برین را مجسّم میسازند و تربت شهدا همیشه ایّام، عطرآگین، و صحن و سرای امامزادهها پیـچیده در گلبانگهای ایمان، هماره معطّرند، و سقّاخانهها که وقف سقّای لب تشنگان حضرت عبّاساند، همواره منوّر، و آب انبارها به وقـف، سـیرابکننده مـردم عطشان، و بقاع متبرّکه محل عبادت مؤمنان جان شیفته، و حسینیهها و زینبیهها و عـبّاسیهها و مـهدیهها یادآور حشمت و عظمت اولیا و اهل بیت، و تکایا محل تجمّع ذاکران و واعظان و خطیبان، و مکتبخانهها هماغوش عطر گـل مـحمّدی و قـدمگاهها نظر کرده، و خانقاهها ویژه سرسپاران مولی الموحّدین، حضرت علیبن ابیطالب(ع) ابـوتراب، و ضریح اولیا و امامزادهها مزیّن و منوّر به گلدانههای کلامی و اشعار دلنشین و همه یادآور شکوه و بزرگواری اولیاءاللهاند و حتی سیاهچادرها و آلاچیقهای عشایری ـ این کوچندگان ساده دل ـ با عَلَم سیاه بر بالای خیمهها یا گوشهای از مـیدانگاه جـلوی آلاچیقها ـ این اماکن تابستانی ـ آراسته به کتیبههایند و خیمهدوزان برای شبیهسازی در ایّام عزا، بـه تار و پود بـرگرفته از ریشه جان و تن، خیمههای زربفت بافته و کلمه «وقف» را در گوشهای از این خیمهها و علمها و بیرقها و بیدقها و پرچمها نشاندهاند.
اهل تشیّع با وقوف کامل از دارالاماره و دارالظلم و بیتالحزن و ماتمکده و عزاخانه و ماتمسرا توانستهاند در سرزمین قدسی مثال ایران، عرش و فرش و شهادتگاه را بازسازی نمایند و در صحنهآرایی نمایش شیعی و مذهبی تعزیه، جوهر جان صرف کردهاند. گـویی بند بند دستورات اولیای الهی را در ساختن و برپا داشتن این بناها در نظر گرفتهاند. زائرسراها در کنار امامزادهها، وقف زوّار شیدا و بازارهای شهر و بازارهای موقّت روزانه در روستاها در کنار این زائرسراها و نیایشگاهها برپا شدهاند و مـعماران بـا وضوی مهر در آراستن صوری این اماکن و ابنیه و در نظر گرفتن ابعاد معنوی و رمـزی، دقـت فراوان به عمل آوردهاند. کمتر بنای مقدّسی سراغ داریم که گنبد زرنشان یا گلدستههای آراسته به کاشیهای زیبا را از دوردستها ـ از این مکانهای پر صفا ـ به رف چینیخانه چشم نیاورد. مردم عاشق اولیا هنوز هم وقتی به سرپرستی بلد راه (در زمان گذشته، تـوسط چـاووشان) به نزدیکترین نقطه قابل رؤیت این گنبدها و منارهها میرسند، به عنوان مژدگانی، به بلد راه، گنبدنما هدیه میدهند. کاشیهای بخش بیرونی این ابنیه، منقّش به نقش عشق و ایـمان شیعیان نـسبت بـه اهـل بیت علیهمالسلام هستند و آیینهکاریهای درون ساختمانها دیدگان زائران را منوّر میسازند. هنوز هم چاووشان به صوت جلی در سفرهای زیارتی از قداست و حرمت ایـن صـحن و سراها یاد میکنند.
*مسجد
... و خداوند را عبادت میکنیم بـه خاطر رحمت واسعه او، و سـر بـر سجده مینهیم به حرمت حـقّانیت حـق، و مساجد را مطهّر میسازیم به پاس رعایت تنظیف و نظافت در این جایگاهها و ... پس ای خدا در سجدههای ما! حضرت بـیمثال! تـو ربّی الاعلی هستی. حمد تـو را بـجا مـیآوریم و در سبحان ربی العـظیم تـو را از هر عیبی منزّه مـیدانیم و سـپس فریاد برمیداریم که: «سمع الله لمن حمده.» پس تو را ستایش میکنیم که آگاه از حمد و نـیایش مـا هستی.
در ایران زمین، از روزگار پارو پیرار، حرمت نـیایشگاه در نـظر گرفته شـده و سـرسپردگان بـه آیین تشیّع در سجدهگاههای خـود، همواره در کنار اعمال عبادی، جنبههای زیباییشناختی محلّ عبادت و آداب زیارت را رعایت کردهاند. در روند شکلگیری شهرها، مـراکز مـذهبی جایگاه خاصّی داشته و نیایشگاهها در شهرها و روسـتاها، در دل آبـادی جـای گرفتهاند.
رسـول الله صـلیاللهعلیهوآله در مدینة النبی بـا مـعماری ویژه اسلامی و به موهبت الهی، مسجدی زیبا بنیان نهاد و شاید کمتر از نیم سده از تاریخ بنای ایـن مـسجد نـگذشته بود که یک ایرانی نومسلمان و مؤمن در «پهـره» یـا «فـهرج» (= یـکی از چـهار شـهر آن روز یزد) با بهرهگیری از ذوق و شوق همیاران و گرویدگان به آیین رسول الله (ص)، خداخانهای برای همشهریان خود بنیاد کرد که خوشبختانه تاکنون از آسیب ویرانی و دستکاری بر کنار مانده است.
اما آنـچه در تأثیر تشیّع در معماری مساجد فرامیگیریم، به کارگیری عناصر و عوامل مؤثّر در شکلگیری مذهب تشیّع است. شیعیان ایرانی برای نماز و نیایش، هرگز محراب خونین شهید محراب علیبن ابیطالب (ع) ـ عـاشق بـیریا و از سر بی خبر حضرت الله به عشق آفریننده جانها ـ را فراموش نکردهاند و در حکّ و نقش و نقر، بعد از ذکر نام الله و پیامبرش رسولالله (ص)، نام اولیاءالله را بر روی محرابها بازنوشته و در چرخاندن رخ به سوی محراب از عـبادت بـیریای اولیا یاد کرده و سعی نمودهاند بدانها تشبّه جویند، که علی (ع) در کنار محراب، نگین اقتدار خود به سائلی بخشید و در جوار همان محراب بـه شـهادت رسید و ... یادمان باشد که زیـباترین تـوصیف در شأن و بلندای قامت این امام بیبدیل را از مأذنههای منقّش و آراسته میشنویم که: «اَشهدُ اَنَّ علیا ولیُّ الله.»
در همین مسجد است که از علی (ع) و اولاد علی علیهمالسلام یـاد مـیکنند و مجالس فراوانی برای مـدح و مـنقبت و مراثی برای اولیاءالله تشکیل میدهند و هرگز از زبان مؤمنان نمیافتد که: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ ...»
شاید یکی از شواهد برجسته در مساجد اهل تشیّع، کتیبهبندی و نگارش اشعاری در وصـف سـرسپردگان تشیّع است. نماز و نیایش به درگاه خداوند با مجد و عظمت رسول خدا (ص) و اهلبیت آن عزیر خدا ادامه مییابد و اصول و دستورات مذهبی مطرح میگردند.
مسجد یزد خواست، مسجد جامع اردبیل، مـسجد جـامع بروجرد، مـسجد نیریز و مسجد سر کوچه محمدیّه نایین و ... همه تماشاییاند. نام علی (ع) و اولاد او علیهمالسلام در چهارگوشه این مساجد در گچبریهای زیـبا تجلّی یافتهاند. مسجد جامع گلپایگان، مسجد میدان ساوه (به روزگار صـفویان از بـاب ایـمان، شیعیان محراب زیبا و دیدنی با گچبری رنگین بر آن افزودهاند) نمونههای خوبی از این بناهای مقدّساند. در زیر گنبد چـشمگیر سـلطانیه، هر آنچه میبینیم علی (ع) است و یاد علی (ع) و نام علی (ع) بـه حـروف ابـجد و ... . مسجد علویان نایین، که گمان میرود بنیاد آن کهن باشد و در سده هشتم دو اشکوبه شده است، و مـسجد جامع سمنان و ورامین که شیعیان سخت به عبادت در این مساجد دلسپارند، همگی نـشان از به کارگیری نمادها و نـشانهها از سـوی شیعیان دارند و از برکت تأثیر تشیّع، مساجد شیعیان از نظر ریختشناسی و سیماشناسی، از بسیاری از اماکن مقدّسه دیگر ممتاز و متمایزند. جامعه شیعیان در مساجد ضمن عبادت، از بزرگواری اولیا بحث میکنند و در کنار هر پرچم و کتیبهای شعری زیـبا در مدح فرزندان رسول الله مینگارند. مسجد پرذله (میانده) ابیانه، مسجد خوانسار و مسجد جمعه اردبیل، هر یک نشانی از محبت به اولیا در گوشه گوشه این بناها نشان میدهند. گاهی مسجد، محلّ اجرای مجالس تـعزیه مـیشود، به ویژه مجلس تعزیه مربوط به شام غریبان و داستان «بَجدل و ساربان» ـ این دو بیحیای غارتگر باقیمانده اموال امام حسین (ع) ـ که در مساجد اجرا میشود، اهل غرا سینهزنان به مساجد نزدیک مـیشوند و فـریاد میزنند:
گلمیشوگ ای شیعهلر، شام غریبانه بیز / ویر مگه باش ساغلیقی زینب(س) نالانه بیز
یعنی: ای شیعیان، به مناسبت شام غریبان سینهدران آمدیم تا به زینبِ نالان سر سلامتی بدهیم.
و دیگر اینکه میگویند: آمدیم بهر عزا، اهل عزا!
جواب: خوش آمدید بهر عزا، اهل عزا!
*حسینیه
کیمیایی است عجب تعزیهداری حسین(ع) / که نباید ز کسی منّت اکسیر کشید
«حسینی» یعنی منسوب به حسین (ع)، هر چه نـوعی انـتساب، ارتـباط و شباهت با حسین (ع) داشـته بـاشد. ایـن پیوند میان حسین (ع) و حسینیان در تمام جلوههای زندگی عاشقان برقرار است. حسینیان در فکر و ایده و مرام، به مولای عاشقان، حسین (ع)، تـشبّه مـیجویند. آنـان کسانی هستند که رهرو راه خونین عاشورا و انـقلاب اویـند. شور حسینی، خطّ حسینی، نوای حسینی، عشق حسینی، نهضت حسینی، حماسه حسینی، حرم حسینی، عاشورای حسینی، عزای حسینی و ... یـعنی شـور و حـماسهای که همچون شور آن حضرت برخوردار از حماسه و عزّت و خروش است، و «حـسینیه» مکانی است برای اقامه سوگواری برای اباعبدالله الحسین (ع) . شاید روی آوردن شیعه به حسینیه، در دورانهای کهن به خـاطر آن بـوده اسـت که مساجد، اغلب در اختیار و سلطه حکومتهایی بودهاند که برای تشیّع و اقـامه عـزاداری و مراسم و مناسک مذهبی شیعه، محدودیتهایی ایجاد میکردند. در ایران، در گوشه و کنار شهرها و روستاها، حسینیههای فراوانی به چـشم مـیخورند کـه همه از باب محبّت به حسین (ع) ساخته شده و گاهی به عنوان زائرسـرا بـرای زوّار نـیز در نظر گرفته شدهاند؛ مثل حسینیه آذربایجانیها، تهرانیها، اصفهانیها و ... که در شهرهای نجف، کربلا، مشهد و ... از ایـنگونه فراوانند.
در مـناطق هـند، به حسینیه، «امامباره» میگویند. در برخی از نقاط آسیای میانه نیز حسینیههایی که میساختند، به «مـسجد شـیعهها» معروف میشدند. یکی از حسینیههای معروف ایران، «حسینیه مجتهد» در شهر اردبیل و دیگری بخشی از تـکیه مـعاون المـلک کرمانشاه و مشهور به حسینیه است که در کنار زینبیه و عبّاسیه قرار دارد و در کاشیهای منقّش این صحن و سـرا، بـسیاری از وقایع مربوط به کربلا نقش بستهاند. همیشه به تعمیر این حسینیهها و رعایت ادب و در نـظر گـرفتن آداب ورود بـه حسینیهها سفارش شده است. تأثیر مستقیم تشیّع از دیرگاه در به وجود آمدن چنین مکان مقدّسی کـاملاً آشـکار است. یا حسین (ع):
دست تمنّای همه سوی تو / مرغ دل ما همه در کـوی تو
* تکیه
ز دوسـتان و مـحبّان سیدالشهدا / به دستیاری هر کس، شده است تکیه بپا
تأثیر تشیّع در برپایی تکیهها و عزاخانهها انکارناپذیر است. مـعمولاً تـکیه بـه عنوان محلّی برای عزاداری سیدالشهداء (ع)، به ویژه در دهه محرّم، ساخته و بـرپا مـیشود. البته اینگونه اماکن غیر از تکیههای دایمی هستند. «تکیه» در حقیقت، پس از مسجد پایگاه معنوی مسلمانان، بخصوص شـیعیان، بـه حساب میآید؛ جایی که مردم با تعزیهخوانی و سوگواری برای سالار شهیدان و یـاران وفـادارش، به او متوسّل و متکّی میشوند.
تکیه با تعزیه و عـزاداری عـجین گـشته است. به نظر میرسد در قلمرو آداب و رسوم صـوفیان، تـکایا ـ از دیرگاه ـ اماکن خاصی برای اجرای مراسم عارفان و مکمّل خانقاه به حساب آمدهاند.
اما تـأثیر تـشیّع در چنین مکانی نخست از باب مـهر بـه قطب الاقـطاب حـضرت ابـوتراب علی بن ابیطالب (ع) و سپس نـقش اصـلی آن برای عزاداری و به ویژه در حیطه هنر قدسی شبیهخوانی و تعزیه بوده است.
بخشهای تکیه
تـرکیب سـاختمانی تکیههایی که به صورت ثابت، مـحل اجرای تعزیه بوده (و هـماینک در بـرخی از تکایا رعایت میشود) عبارت اسـت از:
ـ سـکّویی در وسط ساختمان، به بلندی نیم تا سه ربع ذرع که جای اجرای تعزیه و مـوسوم بـه «مصطبه» بوده است.
ـ دو ردیف پلّکان دو سـه تـایی ـ در طرفینسکّوـبرایبالاوپایینرفتنشبیهخوانان.
ـ گـذرگاهی محیط بر سـکّو کـه آن هم جزو عرصه نـمایش مـذهبی و معمولاً جای اسبتازی و جنگ و جدل میان اولیا و اشقیا بوده است.
ـ غرفهها و طاقنماها برای حضور تـماشاگران؛ ایـن غرفهها دور تا دور تکیه ساخته میشدند.
ـ دیوارهای تـکیه بـا کتیبههای سـیاهی کـه اشـعاری در سوگ خاندان حضرت امـام حسین (ع) بر آن نقش بسته بودند پوشانده میشدند.
ـ پرچمها و علامتها و «کُتل» (= Kotal)ها؛ یعنی پرچمهای رنگی اسـتوانهای شـکل مخصوص هر تکیه که در جای مـناسبی جـلوی چـشم مـردم قـرار میگرفتند.
ورود و خروج اسبسواران از سـکّوهای شـیبدار در کنار سکّوی اصلی صورت میگرفت.
شیوه پذیرایی در تکیهها
تکیهها دارای طاقنماهایی بود که هر کدام یک نفر مـتصدّی داشـت. او مـیبایست از حاضران در مجلس با خرما و حلوا و شربت پذیـرایی نـماید. بـه مـحض ایـنکه تـازهواردی به طاقنما وارد میشد، متصدّی آن طاقنما، پس از ریختن گلاب از گلابپاش به کف دست او، در سینی کوچک و ورشویی و نعلبکی بلوری و استکان مخصوص، قهوه یا چایی تعارف میکرد. اگر عزاداری در هنگام تـابستان بود، شربت و آب یخ گردانده میشد. همچنین به دنبال شربت، چای و قلیان میآوردند. هزینه پذیرایی در طاقنماها را صاحب و مسئول هر طاقنما و یا مردم خیّر (به وقف و نذر) متقبّل میشدند.
در تهران و شهرهای دیگر ایـران، تـکایای گوناگونی برای عزاداری وجود داشتند. افزون بر ایران، در کشورهای همجوار نیز تکایا و ماتمکدههایی وجود دارند. به گفته ابن اثیر در سده دهم ه. ق در شهر بغداد برای مراسم محرّم، فضایی بـاز و سـرپناهی برای شرکتکنندگان در مراسم در نظر گرفته میشد. از جمله تکیههای معروف تهران، که اهمیت داشتند، میتوان از این تکایا نام برد:
تکیه زنبورکخانه، تکیه دبّاغخانه، تکیه قـمیها، تـکیه چهلتن، تکیه نوروزخان، تکیه عـودلاجان، تـکیه هفت تن، تکیه حاج میرزا آقاسی، تکیه درخونگاه، تکیه سرپولک، تکیه سلطنتآباد، تکیه نیاوران و بخصوص تکیه معروف دوره قاجار «تکیه دولت» که محلّی بود در مـرکز تـهران در عصر ناصرالدین شاه قـاجار کـه محلّ اجرای تعزیههای مهم در روز عاشورا و سایر ایّام عزاداری محسوب میشد. این تکیه پشت ساختمان بانک ملّی کنونی بازار روبهروی سبزه میدان واقع بود. در سال 1327 ه. ش این محل تخریب گردید.
تکایای معتبری هـم در شـهر مذهبی قم قرار دارند که اسامی برخی از این تکایا عبارتند از: تکیه باغ پنبه، تکیه پنجهعلی، تکیه متولّی باشی، تکیه شاهخراسان، تکیه گذرجدّا، تکیه بزرگ، تکیه ارک، تکیه گذر صادق. تـکیه شـهر نطنز نـیز با اصول معماری دقیق ساخته شده است.
اما یکی از تکایای برجسته ایران، که در واقع موزه کاشی ایران مـحسوب میشود و از نظر نقش و نگار و نگارههای مذهبی در خور تأمّل است، «تکیه مـعاون المـلک» کـرمانشاه میباشد. این تکیه مشتمل بر سه بنای «حسینیه»، «زینبیه» و عبّاسیه» است. این تکیه دو حیاط و یک عمارت در مـیان دارد و دیـوارها و قسمتهای گوناگون به طور کلّی پوشیده از کاشیهای گوناگون با رنگهای متنوّع و زیبا هـستند. بـانی تـکیه مرحوم حسن معینی، معروف به «معین الرعایا» بوده که در سال 1320 ه ق به ایجاد آن همّت گماشته اسـت. چون در واقعه مشروطیت، بخشی از تکیه توسط مستبدّان آسیب دید، معاون الملک در سال 1331 هـ. ق تکیه را احیا و خرابیهای آن را تـرمیم کـرد و به همین دلیل، بنا به نام وی معروف شد.
در شیراز نیز زمانی «حسینیه شیر» گل سرسبد تکیهها و حسینیههای آن دیار بود که متأسفانه از جور روزگار، آتش به جان این حسینیه افتاد و طومار عمر ایـن حسینه را درهم پیچید.
هنگام ورود به تکایا، اشعار جانسوزی به خط جلی به روی کاشی یا سنگ و چوب و گچ نوشته شدهاند. وقتی قدم به صحن و سرای «تکیه معاونالملک» میگذاری، این اشعار توجهت را بـه خـود جلب میکنند:
سر زنان، سینهزنان، پای در این بقعه گذار / کاین بنا غمکده واقعه کرب و بلاست
مینبینی تو مگر ز اندوه و غم، آب و گلش / کابش از چشمه چشم است و گِل از خاک عزاست.
در گوشهای از صحن تکیهای در قم نیز چنین نبشته است:
تـا نـسوزد جگرت، دیده نگرید ای دوست اشک بر هر دل غمدیده و هر درد نکوست
تا نسوزی ز غم خسرو لب تشنه حسین(ع) / دل نداری به خدا، دیده و دل هر دو از اوست
اینها همه از تأثیر تشیّع و بزرگان مذهب شیعه و کرامت و عـنایت ایـن بزرگواران است که خاک بیمقدار را به نظر کیمیا میکنند. مردی مؤمن و خداشناس از تبار عاشقان سیدالشهدا (ع) وقتی از شدّت و حدّت عزاداری در تکیه متولّی باشی قم سخن میگوید، اشک بر دیده میآورد و خاطراتی بازگو میکند:
«... خدا شاهد است کـه اگر اشکهایی را که در طول سالیان متمادی در این تکیه ریخته شده، جمعآوری کرده، به یکباره در آن بریزند، سیل اشک از بالای دیوار آن به بیرون خواهد ریـخت ...»
حـسین بـن علی (ع) آن حجّت حق جمال حق تعالی، نـور مـطلق
اگر خون و قیام او نبودی کجا اسلام و قرآن داشت رونق