( 4.3 امتیاز از 40 )

عصرشیعه : دين مبين اسلام و احكام و دستورات آن چند ويژگي‌ دارد. يكي آنكه دستوراتش مطابق فطرت بشر است؛ به عبارت ديگر، تشريع‌ اسلام عين تكوين است «تكوين» يعني خلقت و «تشريع» يعني آيين زندگي. پس آيين زندگي بايد مطابق خلقت باشد و چنين نيز هست؛ لذا اگر فرموده شراب منوشيد، گوشت خوك مخوريد، به اين معناست كه گوشت خوك براي جسم و روح شما مناسب نيست. رساله‌ها را باز كنيد و اين مسأله را ببينيد كه نوشته‌اند: «آنچه براي بدن ضرر قابل توجه دارد، حرام مي‌باشد.» 

امتياز انسان نسبت به ساير موجودات اين است كه مي‌توان او را مورد امر و نهي قرار داد و او نيز با ارادة خود آن‌ كارها را يا انجام دهد و يا ندهد؛ مثلاً مي‌توان به او گفت سيگار برايت بد است و نبايد آن را استعمال كني. يا خدا دستور داده از صبح تا شب چيزي نخوري و نياشامي و او بايد بتواند اين چنين باشد. امتياز انسان از ساير جنبندگان اين است كه اراده دارد، يعني مي‌تواند با هواي نفس و خواست دروني‌اش مبارزه كند و كاري را انجام دهد و يا انجام ندهد. 

ويژگي‌ديگر احكام و دستورات اسلامي آن است كه مطابق با مصالح و مفاسد نفس‌الامري هستند؛ به اين معنا كه احكام اسلامي مطابق مصالح و مفاسد، جعل شده‌اند. اگر خداوند فرموده‌ نماز واجب است، به اين معناست كه در نماز مصلحتي لازم بوده كه براي انسان واجب شده است. خداوند از يك سو به خاطر علمي كه دارد و از سوي ديگر به جهت تأمين سعادت بشر، قانوني را جعل مي‌كند كه انجامش به مصلحت بشر است و مي‌تواند او را در تأمين سعادت كمك كند. واضح است كه فقط خداوند مي‌تواند اين كار را انجام دهد، چون او عالم علي‌الاطلاق و خالق انسان است. بشر چگونه مي‌تواند براي خود قانون وضع كند، در حالي كه آشنايي كامل به وجود و ساخت خودش ندارد و موارد جهلش نيز روز به روز بيشتر مي‌شود؟

ويژگي سوم احكام اسلامي جامع‌الاطراف بودن آن است. پيامبر اكرم(ص) ديني آوردند كه به همة امور زندگي بشر نظارت دارد؛ يعني هيچ كار و عمل و فكر و انديشه و حالتي از انسان وجود ندارد مگر اينكه در اين دين برايش برنامه و حكم وجود داشته باشد. اين دين با چنين احكامي، دين جامع است. فقه ما پنجاه و دو كتاب دارد، تقريباً هفت كتاب و فصلش مربوط به عبادات است و مابقي آن مربوط به دنيا و روابط انسان‌ها با يكديگر است. كتاب‌هايي كه مربوط به عبادات است عبارتند از: طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، جهاد، حج. باقي كتب فقهي مربوط به اين است كه چگونه ازدواج كنيم؟ چگونه طلاق دهيم؟ ارث را چگونه تقسيم كنيم؟چگونه مضاربه، مساقات، مزارعه، اجاره، مبايعه و... داشته باشيم؟ به هر حال در امور فقهي و حقوقي مطلبي نيست كه در اين كتب نيامده باشد. وسائل‌الشيعه كتابي است كه در آن بيش از 36هزار روايت جمع‌آوري شده و مربوط به جزئي‌ترين وظايف عبادي و غير عبادي است. 

گمان نكنيد كه دستورات اسلام فقط براي قبر و بعد از قبر مفيد است، بلكه اين دستورات و احكام چون جامع‌‌الاطراف است، براي دنيا و آخرت انسان مفيد است. اين دستورات بيشتر به درد دنياي ما مي‌خورد تا آخرت ما! با اين اوصاف، اسلام عزيز براي ما تكليف نيست، بلكه نعمت است و نسخه‌اي بالاتر و بهتر از اين دين الهي وجود ندارد تا بتوانيم به وسيلة آن جان و بدن و عقل و اجتماع خود را حفظ كنيم. 

اسرار روزه

يكي از احكام و دستورات خداوند روزه‌گرفتن است. هدف و غايت و مصلحتي كه خدا براي روزه بيان مي‌كند، اخص از آن چيزي است كه در روايات آمده و متفاوت است: «اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما واجب شد همان‌گونه كه بر پيشينيان شما واجب شد، شايد پرهيزگار شويد.» (بقره،183) قرآن هدف و سرّ روزه‌داري را متقي‌شدن دانسته است: لعلكم تتقون. سؤال اين است كه روزه‌داري با تقوا چه ارتباطي دارد؟

براي جواب به اين سؤال،‌ مقدمه‌اي عرض مي‌كنم. انسان به سه طريق ممكن است گناهي مرتكب نشود: راه اول آن است كه اصلاً به مركز و محل گناه قدم نگذارد. خيلي از اوقات انسان مي‌داند كه فلان‌جا مركز گناه و جايي است كه فعل حرام در آن انجام مي‌‌شود، چون در آنجا قدم نمي‌گذارد و وارد نمي‌شود، پس گناهي هم مرتكب نمي‌شود. 

راه دوم آن است كه انسان وسيلة ارتكاب فعل حرام را نداشته باشد؛ مثلاً كسي كه ناشنواست، از شنيدن صداي موسيقي حرام عاجز است، پس مرتكب اين گناه نمي‌شود. كسي كه لال است،‌ چون قدرت تكلم ندارد فعل حرامي مثل غيبت را مرتكب نمي‌شود. 

راه سوم آن است كه انسان به محيط يا مركز گناه برود، اما با اراده و قدرت به گونه‌اي خود را مجهز كرده باشد كه بتواند آن را از خودش دفع كند. اين شخص به كسي مي‌ماند كه خود را در مقابل ميكرب‌ها واكسينه كرده، لذا با اين كار مي‌تواند به مركز آلودگي نيز وارد شود. اين عده با نيرويي كه در خودشان به وجود آورده‌اند،‌ مي‌توانند در مراكز گناه حاضر شوند اما پايشان نلغزد. 

انساني كه در وجودش چنين قدرتي به وجود آمده، به واقع در او دافعه‌اي نسبت به گناه ايجاد شده، يعني نسبت به گناه، صيانت نفس پيدا كرده و در وجودش دستگاه كنترل ايجاد شده است. در دوراهي‌ها كه قرار مي‌گيرد و مي‌تواند دروغ بگويد، دروغ نمي‌گويد؛‌ اگر مي‌تواند مال حرام بخورد، نمي‌خورد؛ اگر مي‌تواند نگاه حرام نمايد، خود را مهار مي‌كند و نگاه نمي‌كند. يكي از راههايي كه به انسان در به وجود آمدن دستگاه مهار نفس كمك مي‌كند، «روزه» است. 

با روزه سي‌روز تمرين ترك عادتها مي‌كنيد. شما به خوردن غذا در وقت خاص و انجام خيلي از كارها عادت داشته‌ايد، در انجام خيلي از كارها آزاد بوده‌ايد كه با روزه گرفتن تمام اينها را ترك مي‌كنيد. انسان مؤمن با قدرت و اراده خودش اين كارها را ترك مي‌كند. همين كار، اراده را قوي مي‌كند و نيرويي به وجود مي‌آورد كه با آن مي‌توانيد نفس را مهار نماييد. اين صيانت و ضبط‌نفس و ارادة قوي، «تقوا» نام دارد. تقوا، نيرويي است كه انسان به وسيلة آن از گناه اجتناب مي‌كند. خداوند هدف و سرّ روزه را به وجودآمدن تقوا در انسان مي‌داند. پيامبر(ص) در آخرين جمعة ماه شعبان خطبه‌اي ايراد كردند و در ضمن آن فرمودند: «قد اقبل اليكم شهرالله: همانا ماه خدا به شما رو آورده است.» چرا رمضان ماه خداست؟ توجيه من اين است كه اين ماه، ماهي است كه انسان مي‌تواند خدايي شود. چون فقط انسان است كه مي‌تواند عليه خود و نفسانياتش كودتا كند؛ حيوان نمي‌تواند. با اين تعبير، آنهايي كه بدون هيچ عذر شرعي و در عين صحت مزاج، مطابق هواي نفس عمل مي‌كنند و مرتكب گناه بزرگ روزه‌خواري مي‌شوند، همانند حيوان دستگاه كنترل ندارند و فرقي با آن نمي‌‌كنند. در واقع مخالفت با هواي نفس نتيجة قوّت عقل انسان است و عقل هم منشأ اختلاف انسان با حيوان است. پس انساني كه هواي نفس را كنترل نمي‌كند، بعد عقلاني‌اش ضعيف است و در اين جنبه به حيوان نزديك است. 

پس اگر اين ماه را ماه انسان خدايي بناميم، حرف گزافي نگفته‌ايم؛ چون اين ماه، ماه اتصال به ملكوت و عالم غيب است. ماهي است كه انسان به خدا و روحانيت نزديك مي‌شود و مي‌تواند به پاية فرشتگان برسد و انساني در لباس ملائكه باشد. اما اين مقام براي انسان به آساني به دست نمي‌آيد. اگر روزه مي‌گيريم، بايد طبق فرموده امام صادق(ع)، گوش و چشم و همة اعضاي بدن روزه باشند تا نتيجه مطلوب كه تقوا و اراده و مهار نفس است، حاصل شود. نمي‌شود انسان روزه ‌بگيرد، اما حجابش درست نباشد، نماز نخواند، به نامحرم نگاه كند، موسيقي حرام گوش كند، غيبت كند، تهمت بزند، سوء‌ظن داشته باشد و... اين كارها با غايت و هدف روزه‌داري منافات دارد و انسان را عقب مي‌اندازد. پس اين ماه، ماه خدا ناميده شده، چون ماهي است كه انسان در آن مي‌تواند به كمال برسد و خداگونه شود.

يكي ديگر از فلسفه‌هاي روزه، بعد اجتماعي آن است. خداوند از اين طريق اراده فرموده كه متموّلان و آنهايي كه وضعيت مالي خوبي دارند، در اين ايام با درك گرسنگي، همسان و مساوي فقرا قرار گيرند تا بتوانند وضعيت آنها را درك نمايند تا از اين طريق روح مساوات در ميان مسلمانان پيدا شود. پولدارها بايد متوجه شوند كه بي‌پولها چه احساسي دارند، و كسي كه بيش از دو ماه است كه گوشت نخورده، در چه وضعي به سر مي‌برد. پس يكي از حكمت‌هاي روزه آن است كه اغنيا همسان فقرا قرار گيرند تا ضمن اينكه بتوانند حال ايشان را درك كنند،‌ اين انگيزه در آنها ايجاد شود كه از اموال خود به آنها نيز كمك نمايند. 

عيد حقيقي يا اعتباري؟ 

امور عالم دوگونه است: برخي از آنها طبيعي و تكويني و برخي ديگر قراردادي و اعتباري است؛ مثلاً اگر مي‌گوييم آب از دو عنصر اكسيژن و هيدروژن تشكيل شده، اين از ناحيه قرارداد و يا قطعنامه يا لايحه تصويبي بين انسان‌ها نيست، بلكه به صورت تكويني و طبيعي، آب از اين دو عنصر تشكيل مي‌شود و ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين عناصر در آب موجود است. اما برخي امور هستند كه اين‌گونه نيستند: يك روز ارزش دارد و روز ديگري بي‌ارزش است؛ اهميت صدر مجلس يا فلان اسكناس، توسط قرارداد و اعتباري است كه بين انسان‌ها ايجاد شده و امكان تغيير در آن وجود دارد. اين امور را قراردادي و اعتباري مي‌ناميم. به‌عنوان مثال در بين عموم مردم كلاه از سر برداشتن، علامت احترام به طرف مقابل است؛ اما در ميان روحانيون براي احترام به طرف مقابل، عمامه بر سر مي‌گذارند. پس قرارداد ميان مردم اين است كه اگر كلاه بر سر داريد و مي‌خواهيد كسي را احترام نماييد، آن را از سر برداريد، اما در ميان علما و روحانيون قرارداد آن است كه اگر كسي آمد و خواستيد به او احترام بگذاريد، عمامه بر سر بگذاريد. 

آيا عيد فطر است يا عيد قربان كه اسلام اين روزها را به ‌عنوان عيد معرفي كرده، از نوع امور قراردادي است يا طبيعي؟ شما كه روز ولادت خود را جشن مي‌گيريد، در آن روز به صورت تكويني و طبيعي حادثه‌اي رخ نداده، چون حادثه‌اي كه رخ داده سالها قبل بوده و سالياني از آن مي‌گذرد. اگر امسال در سالروز تولدتان به شادي مي‌نشينيد، به خاطر تجديد خاطره است. تجديد خاطره هم يك امر قراردادي و اعتباري است. بله، اگر روزي را كه فارغ‌التحصيل مي‌شويد و مدرك تحصيلي خود را مي‌گيريد يا روزي كه ازدواج مي‌كنيد يا روزي را كه خدا به شما فرزندي عطا مي‌كند، عيد مي‌ناميد و شادي مي‌كنيد، به خاطر امر خارجي است كه در آن روز اتفاق افتاده و اين يك جشن حقيقي و طبيعي است. چون بالاخره روزي كه شما كمال علمي پيدا كرده‌ايد، عيد حقيقي و واقعي تلقي مي‌گردد. 

عيد فطر روزي است كه مؤمنان واقعاً شادند و اين شادي به‌ خاطر كمالي است كه در آن روز پيدا مي‌كنند. اين كمال، كمالي عملي است. مؤمنان در يك كلاس تربيتي كه سي‌ روز به طول انجاميده است، اراده خود را تقويت كرده‌اند. در اين سي ‌روز آنها تمرين اراده داشته و با آزادي خودشان در هر سمت و سو به مبارزه برخاسته‌اند. آنها در اين مدت، تمايلات خود را سركوب كرده و از بردگي هواي نفس خارج شده‌اند. در اين مدت آنها توانسته‌اند آقا و سرور خود باشند. حالا كه واقعاً چنين اتفاقي افتاده، پس اول ماه شوال عيد است. اين روز، عيد تقوا پيدا كردن است، همان‌گونه كه قرآن غايت روزه‌داري را «لعلكم تتّقون» دانسته است. 

هدف از روزه، خروج از حيوانيت و رسيدن به مقام آدميت و انسانيت است. روز عيد قربان هم چنين عيدي است، اين روز براي كسي كه در مِني گوسفند خود را سر بريده و سر خود را تراشيده و يا مويش را كوتاه كرده، عيد است؛ چون معناي سربريدن گوسفند، سربريدن نفس أمّاره و حيواني خود است. اگر او گوسفند قرباني كند، كنايه از اين است كه بُعد حيواني خود را كه مبدأ شهوات و افعال ناشايست است، سربريده و سركوب كرده‌ام. حاجي با اين كار، شيطان را از خودش دور كرده است. او موي خود را تراشيده و با اين كار، زخارف و زيبايي‌هاي دنيا را دور ريخته است. آيا براي حاجي كه اين كارها را مي‌كند و از نظر روحي تعالي و ترقي به دست مي‌آورد، عيد واقعي نيست؟‌ اين روز براي همه كساني كه چنين پيشرفتي داشته‌اند، عيد است. به‌ همين علت است كه در نماز اين روز مي‌خوانيد:‌«الذي جعلتهُ للمسلمينَ عيدا». آيا اين روز براي حاجي كه گناهانش پاك شده و مثل روزي است كه از مادر متولد شده، عيد نيست؟ پس عيد قربان يك عيد حقيقي و واقعي است. 

نماز عيد فطر 

در روز عيد فطر، مؤمنان به شكرانه توفيقي كه خداوند به آنها در عبادت داده، به نماز مي‌ايستند. اين نماز در سال دوم هجري در مدينه تشريع شده است. عظمت و بزرگي اسلام را در اين نماز مي‌توان ديد. نماز عيد فطر يكي از بزرگترين اجتماعات اسلامي است. اسلام براي اين اجتماعات اهميت فراواني قائل است. ثواب نمازي كه در اين اجتماعات خوانده مي‌شود، به هيچ عنوان قابل مقايسه با نماز فرادي در منزل نيست. اين اجتماعات فيوضات و بركاتي دارد كه اگر از آنها خبر داشتيم، هيچ وقت نماز را در منزل نمي‌خوانديم. 

اجتماع موجود يكي از بركاتش اين است كه دعاي انسان را به اجابت نزديك مي‌كند. بالاخره در ميان هزاران نفري كه حضور دارند، يك نفر مستجاب‌الدعوه وجود دارد كه ممكن است خداوند به بركت دعاي او، دعاي ما را نيز مستجاب نمايد. در روايات نسبت به حضور در اين اجتماع‌ها تأكيد زيادي شده تا جايي كه فرموده‌اند: «يدالله مع الجماعه: دست خدا با جماعت است»؛ لذا خانه‌هاي خدا و مساجد را خالي مگذاريد و در اين مراسم شركت كنيد. 

يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين اجتماع‌ها، الغاي خصوصيات شغلي و طبقاتي است. در صف نماز جماعت كه نگاه مي‌كنيد، مهندس را در كنار كارگر مي‌بينيد، مديركل را در كنار كارمندش، غني را در كنار فقير، رئيس جمهور را در كنار مردم، مرجع تقليد را در كنار عموم مردم و... اين معناي الغاي خصوصيات شغلي و طبقاتي است. چنين اجتماع‌هاي عظيمي در كدام قسمت دنيا برقرار است؟ در مسجد، همه در كنار يكديگر نشسته‌ايد و اين چيزي جز اخوت و برادري در جامعه اسلامي نيست.

اين جمعيت وقتي در يك مكان حاضر مي‌شوند از اوضاع و احوال يكديگر نيز باخبر مي‌شوند. امروزه گرفتاري‌ها زياد است، لذا مؤمنان بايد به يكديگر رسيدگي نمايند. همه نسبت به برادرانشان مسئوليت دارند، لذا تا آنجا كه در توان داريد، به ياري يكديگر بشتابيد و هر نوع مساعدت و كمكي كه از دستتان برمي‌آيد براي ديگري انجام دهيد. 

تزكيه نفس

نماز عيد فطر دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از حمد، سوره اعلي و در ركعت دوم سوره شمس خوانده مي‌شود. تأكيد هر دو سوره بر تزكيه نفس است. در سوره اعلي مي‌خوانيم: «قد افلح من تزكّي. و ذَكرَ اسم ربه فصلّي: به تحقيق هر كس كه تزكيه و تصفيه باطن نمايد، رستگار مي‌شود.» در سوره اعلي، خداوند پايه را تزكيه نفس قرار مي‌دهد. علت اينكه در نماز عيد اين سوره انتخاب شده، همين است. شما كه يك ماه روزه گرفته‌ايد، قاعدتاً بايد تزكيه و تصفيه باطن كرده باشيد و از حسد، كينه، ريا، نفاق، بدبيني‌ها، رذايل و صفات حيواني خود را آزاد كرده باشيد. اگر چنين كرده باشيد، خداوند به شما نويد رستگاري و فلاح مي‌دهد. 

در سوره شمس خداوند به هفت پديده طبيعي قسم مي‌خورد: قسم به خورشيد و تابش نور آن، قسم به ماه هنگامي كه به دنبال خورشيد مي‌آيد، قسم به روز هنگامي كه جهان را روشن مي‌كند، قسم به شب وقتي كه دنيا را تاريك مي‌كند، قسم به آسمان و آن كسي كه اين كاخ عظيم را بنا كرد، قسم به زمين و آن كسي كه آن را گسترانيد. 

بعد از اين هفت قسم، خداوند قسم ديگري مي‌خورد: «و نفس وما سوّاها: قسم به جان انسان و آن كسي كه آن را ساخته است. فالهمها فجورها و تقواها: آنگاه شرّ و خير را به او الهام كرد.» اين حرف خيلي معنا دارد، خداوند به ما وجدان اخلاقي داده كه ما به وسيله آن بتوانيم خير و شر، زشت و زيبا را متوجه شويم. من مي‌دانم دروغ بد است و راست‌گفتن خوب است، همه اينها الهامي از سوي خداست. بعد از همه اين قسم‌ها، مطلب اصلي را مي‌فرمايد: «قد افلح من زكّاها. و قد خاب من دسّاها: هر كه نفس خود را از بديها پاك كرد، رستگار شد و هر كه آن را آلود، بدبخت ‌شد.» در اين آيه، خداوند معيار انسان خوشبخت و بدبخت را معين مي‌كند: انساني كه خود را تزكيه كند و نفس را از آلودگي‌ها نجات دهد، رستگار مي‌شود و انساني كه خود را اسير تمايلات نفساني نمايد، بدبخت مي‌شود. 

به اين ترتيب روز بعد از ماه مبارك رمضان، عيد حقيقي و تكويني و واقعي است، چون مؤمنان از اين كلاس عملي سرافراز و سربلند خارج شده‌اند. شما يك ماه در كلاس تربيت الهي شركت كرده‌ايد، روز به روز كه روزه گرفته‌ايد، اراده شما قوي‌تر شده است، لذا در اين روز از خداوند متعال، مدرك تربيتي خود را دريافت مي‌كنيد. بعد از رمضان، اين توانايي را داريد كه برخي ديگر از عادات ناپسند خود مثل سيگاركشيدن يا انواع اعتيادها را ترك كنيد. پس واقعاً امروز عيد است. 

همه شما يك ماه سر سفره خدا بوده‌ايد و نفْس خود را تزكيه و پاك نموده‌ايد. با اين نفس پاك و زبان طاهر، دعاهاي شما مستجاب خواهد شد. با همين حال خوش به نماز عيد مي‌ايستيد و در هر ركعت بارها دست به قنوت بلند مي‌كنيد و خداوند را به بزرگي و عظمت و جودش ياد مي‌كنيد و سپس از او تقاضاهاي بسيار ارزشمندي داريد. در ابتدا خداوند را به بزرگي ياد مي‌كنيد و او را به جود و بخشش و والايي مي‌ستاييد و بعد شروع مي‌كنيد به درخواست كردن: «اسئلك بحق هذا اليوم، الذي جعلته للمسلمين عيدا». شما اين روز را كه عيد بسيار بزرگي است و به علت يك ماه عبادت و اجتماع ميليوني مؤمنان، ارزش ويژه‌اي پيدا كرده، در نزد خداوند واسطه قرار مي‌دهيد و او را به آن قسم مي‌دهيد. همچنين اين روز، روزي است كه براي پيامبر بزرگ اسلام(ص) ذخيره و شرف و كرامت و مزيد ثواب است؛ چون ايشان اين اجتماع را به دستور خداوند ايجاد كرده، پس اجر و ثوابش نيز براي آن حضرت است. 

آنگاه مي‌گوييد: خدايا! به اين روز عزيز تو را قسم مي‌دهم كه درود و سلام خودت را بر پيامبر و خاندان بزرگوارش برساني و به دنبال آن، در هر خير و خوبي كه پيامبر(ص) و خاندانش را وارد كرده‌اي، مرا نيز داخل كن و توفيق انجام آن كارها را نيز به من بده و نيز از هر بدي و كار ناشايستي كه ايشان را از آن دوركرده‌اي، مرا نيز دور نما. 

اين دعاها وقتي ثواب دارد كه به معنايش توجه داشته باشيم و تلاش كنيم كه مضامين آنها را در خود پياده كنيم. آن خيري كه پيامبر(ص) در آن داخل شده و شما نيز آن را از خدا مي‌خواهيد، كمك به مردم، اقامه نماز، احقاق حقوق، اطاعت خدا و... است؛ و آن بدي كه خدا ايشان را از آن دور كرده، غيبت، دروغ، مال حرام، كلاه‌گذاشتن بر سر مردم و... است. با اين دعا در واقع از خداوند مي‌خواهيد كه توفيق انجام كارهاي خوب را به شما بدهد. معلوم است كه اين توفيق با لفظ حاصل نمي‌شود، بلكه بايد آمادگي و قابليت را در خودتان ايجاد كنيد و در اين راه قدم برداريد تا به شما توفيق داده شود. 

در ادامه مي‌خوانيد: «خدايا، من همان چيزي را از تو مي‌خواهم كه بندگان صالحت مي‌خواهند». بندگان صالح چه مي‌خواهند؟ آنها ايمان كامل و سعادت و عاقبت به خيري و آخرت خوب و جنات نعيم را مي‌خواهند. «و از آنچه بندگان صالح تو به آن پناه مي‌برند، من نيز پناه مي‌برم». دعا خواندن خيلي خوب است، اما بايد با عمل همراه باشد. بايد از دل برخيزد و در مقام عمل نيز به آن توجه داشته باشد. دعا بدون عمل، مثل نسخه پزشك است كه گرفته‌ايد و داخل جيب گذاشته‌ايد. آيا اين نسخه موجب بهبود مي‌شود؟ نسخه پزشك وقتي سبب بهبود است كه به مفاد آن توجه و عمل شود. 

*زلال حكمت (انتشارات اطلاعات، با تلخيص)

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر