( 4.4 امتیاز از 46 )

 

عصر شیعه ـ با اين حال تحقيق در اين حيطه مي‌تواند ما را به متون بسياري راهنمايي كند و انواع برداشت‌هاي محققان بيروني را از اين قضيه برايمان تبيين كند.

نه‌تنها در گذشته دور بلكه امروزه هم تحقيقات قابل توجهي درباره امام حسين(ع) و سنت عاشورايي در سراسر جهان شكل مي‌گيرد و بر ماست كه شكل اين تحقيقات و نوشتارها را از حالت آن خاورشناسي‌هاي غريبانه به حقيقت‌شناسي‌هاي مشتاقانه بدل كنيم. در زير چند نمونه از اين دست را مي‌خوانيد:

ويليام چيتيك (استاد اديان دانشگاه استوني بروك آمريكا):

اگر حسين(ع) نمونه‌اي است شايسته تقليد، نه به اين جهت است كه به دست تبهكاران بدگهر كشته شد، اين از بديهيات است. آنچه براستي درباره زندگي او شايسته ذكر است پيروزي اوست در جهاد اكبر. فقط به بركت عظمت معنوي اوست كه وقايع منجر به شهادت جسماني‌اش معني مي‌يابد. پس تقليد از آن حضرت يعني تكليف بر پيروانش كه به جهاد اكبر برخيزند. از اين جهت است كه مولوي، امام حسين(ع) را پيروز ميدان مبارزه با نفس مي‌داند و از پيروان او مي‌خواهد تا ايشان نيز در ميدان مبارزه با نفس پيروز شوند. چه پيروزي در اين ميدان، مهم‌تر از پيروزي در ساير ميادين است. چنين فردي شايستگي آن را دارد كه پيش معشوق رود و با او يكي شود:

مشين اينجا تو با انديشه خويش

اگر مردي برو آنجا كه يار است

... شنيدي طبل، بركش زود شمشير

كه جان تو غلاف ذوالفقار است

بزن شمشير و ملك عشق بستان

كه ملك عشق ملك پايدار است

از نظر مولوي، حسين(ع) كسي است كه بر اثر مجاهدت با نفس و شفقت بر خلق توانست وارد ميدان بعدي شود و عشق الهي را در وجود شعله‌ور سازد:

حسين كربلايي آب بگذار

كه آب امروز تيغ آبدار است

اما براي ستاندن ملك عشق، انسان بايد نخست درد رنج عشق و عاشقي و رنج معشوق را بر دل كشد. زيرا هر چه به معناي هدف خودش وقوف پيدا كند به شدت ناتواني خود بيشتر پي مي‌برد بلكه هر اندازه نسبت به عظمت معشوق آگاهي بيشتري بيابد درد و رنج بيشتري را احساس مي‌كند:

هر كه او بيدار‌تر پردردتر

هر كه او آگاه‌تر رخ‌زردتر

با اين وصف دردي كه عاشق مي‌كشد هميشه او را به سوي معشوق مي‌كشد و سرانجام درد و رنج عشق به مرگ نفس و تولد در حق منتهي مي‌شود. در واقع عاشق در اين حالت نفس يزيد خودش را به پاي حقيقت حسيني‌اش قرباني مي‌كند:

... اي غم بكش مرا كه حسينم، تويي يزيد

اين نكته روشن مي‌كند كه حسين(ع) به قدري براي مولوي مهم است كه او را نماد عشق‌ورزي مي‌داند و راه سلوك را جز از طريق طي كردن مسير عشق كه مسير حسين(ع) است، ميسر نمي‌داند:

مرتضاي عشق! شمس‌الدين تبريزي ببين

چون حسينم خون خود در زهر كش همچون حسن

اگر حسين(ع) عاشق خداست، خدا نيز عاشق حسين است. از اين نظر حسين عاشق مي‌خواهد در راه و به اراده خداي معشوق خونش ريخته شود تا نزد معشوق پذيرفته‌تر حاضر شود:

هر كه آتش من دارد، او خرقه ز من دارد

زخمي چو حسين‌اش يا جامي چو حسن دارد

مولوي نفس رحماني را به حسين(ع) تشبيه مي‌كند كه بايد از فرات معنويت تا مي‌تواند سيراب شود و لحظه‌اي را از دست ندهد. از اين جهت سالكان طريقت بايد در طريق خويش حسين‌وار عمل كنند و همانند او به شهادت برسند:

حشرگاه هر حسيني گر كنون

كربلايي كربلايي كربلا

مشك را بربند اي جان گر چه تو

خوش سقايي خوش سقايي خوش سقا

(مقاله با عنوان امام حسين در نگاه مولوي، ترجمه حسن لاهوتي)

رونالد نيكلسون (استاد زبان عربي دانشگاه كمبريج در نيمه اول قرن بيستم):

... حسين به زمين مي‌افتد، گلويش با خنجر شكافته مي‌شود، تمام ياران شجاعش نيز تا آخرين نفر به شهادت مي‌رسند، سنت محمدي كه با استثناهاي نادري، خصم خاندان اميه است، حسين را شهيد و يزيد را قاتل او مي‌داند. (تاريخ اعراب، كمبريج 1930)

ايگنار گلدزيهر (شرق شناس مشهور مجارستاني اوايل قرن بيستم):

روز سياه كربلا، تاريخ اين خانواده همواره مملو از رنج‌ها و مظلوميت‌ها بوده است. آن احوال در نظم و نثري غني به شكل شهادتنامه روايت شده است و در سنت شيعي 10روز نخست محرم در سوگواره كربلا مي‌گذرد. ميدان آن مصيبت تاريخي، امروزه به شكل تعزيه بازسازي مي‌شود. گريه بر شهيدان و لعن بر ظالمان فضا را در خود مي‌برد. (مقدمه بر فقه و كلام اسلامي، پرينستون 1981)

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر